در گوشه و کنار جهان با همه محدودیت ها هستند کسانی که هنوز وقتی پایشان را در خاک پهناور ایران میگذارند گنجینه های شعر و طبیعت بکر و نایابش در دلشان می نشیند و عاشقش میشوند و این عشق تا دم مرگ در ذرات وجودشان باقی می ماند .
یکی از آنها کوهنورد آلمانی رلف هنکس میباشد که کوههای دنا با زیبایی هایش ، جادویش کرد بحدی که در وصیت نامه اش نوشت که او را در آغوش سر بفلک کشیده دنا به خاک بسپارند و اعضای خانواده اش همین کار را هم کردند .
این فیزیک دان آلمانی شیفته مولانا نیز بود .
روزنامه شرق - در ارتفاع سه هزار و 750 متری کوه دنا کنار چشمهای به نام چشمه پیدنی (پونهای) گوری وجود دارد که بسیاری از کوهنوردان ایرانی و خارجی که همهساله به دنا صعود میکنند، از کنار آن میگذرند. روی تابلوی کوچک فلزی بالای این قبر دو بیت شعر و یک جمله کوتاه نوشته شده است اما خیلیها نمیدانند این گور متعلق به کیست و چرا اینجا و در این ارتفاع بلند دفن شده است.
این گور کوچک و ساده متعلق به یک کوهنورد آلمانی عاشق دنا و ایران است. نامش «رلف هنکلس» بود. یک فیزیکدان اهل و متولد آلمان. جسد نه، اما خاکستر جنازه سوزاندهشده رلف هنکلس فیزیکدان آلمانی 12 سال پیش با همکاری سفارت آلمان و تعدادی از مردم محلی شهر سیسخت در استان کهگیلویهوبویراحمد، که نزدیکترین شهر به قلههای دنا است، در این نقطه به خاک سپرده شد.
رلف هنکلس فقط یکی از صدها کوهنوردی است که از حدود 70 سال پیش به این سو، هر سال برای صعود به مجموعه قلههای بالای چهار هزار متری دنا راهی ایران و این استان میشوند. سفر و صعود او اما تفاوتی بزرگ با دیگر کوهنوردان داشت، رلف هنکلس اولینبار بیشتر از 40 سال پیش به ایران آمد، ابتدا از قلعه بابک و الموت دیدن کرد و سپس راهی دنا شد، اما این سفر پاگیرش کرد و پس از آن بیشتر از 20 بار دیگر برای دیدن و بالارفتن از دنا به ایران آمد.
زواره نیکاقبالیان، سیسختی پژوهشگر ساکن همین شهر و نویسنده کتاب «دنا نامها و یادها» که با کوهنوردان خارجی بسیاری برای صعود از دنا همکاری و آنها را راهنمایی کرده است، از ابتدای حضور رلف هنکلس در ایران و پای کوه دنا با او آشنا بوده است.
نیکاقبالیان درباره او در گفتوگو با «شرق» میگوید: «آقای رلف هنکلس عاشق شرق و مولانا و گویی در پی پیداکردن گمشدهای بزرگ بود. پیش از آنکه به ایران بیاید و با دنا آشنا شود، مدتی در ترکیه بود اما به گفته خودش، گمشدهاش را آنجا پیدا نکرد و در ادامه راهی ایران شد. پس از آمدن به ایران ابتدا به قلعه بابک و الموت رفت و بعد راهی دنا شد و انگار همان چیزی را که دنبالش میگشت اینجا یافته بود. مدتها اینجا ماند و پس از آن نیز همیشه، چه پیش از انقلاب و چه بعد از آن، دوباره و چندباره برای دیدن و صعود به دنا میآمد، تا اینکه حدود 15 سال پیش، پس از آنکه در آلمان به تشخیص پزشکان معالجش متوجه ابتلای خود به بیماری سرطان میشود و به او میگویند به بهبود و درمانش امیدی نیست، به فرزندانش وصیت میکند حتماً جنازهاش را در کوه دنا دفن کنند».
نیکاقبالیان در ادامه در رابطه با چگونگی دفن او در دنا نیز میگوید: «بعد از آنکه رلف هنکلس به دلیل سرطان از دنیا رفت، اعضای خانوادهاش تلاش کردند برای عمل به وصیتش او را در دنا دفن کنند، بااینحال به دلیل مخالفتها و مشکلاتی که در زمینه انتقال جنازه و دفن در دنا پیش آمد، درنهایت ترتیبی داده شد تا همانجا در آلمان جنازه او سوزانده شود و خاکسترش را با همکاری سفارت آلمان به ایران فرستادند و به سیسخت منتقل کردند. اینجا در سیسخت نیز با همکاری جمعی از اهالی و کوهنوردان آشنا به منطقه، خاکستر به ارتفاعات دنا منتقل شد و در کنار چشمه پیدنی، که از چشمههای معروف در یکی از مسیرهای اصلی صعود به دناست، به خاک سپرده و روی مزارش نیز قطعهشعری نوشته شد».