Sunday, March 17, 2024

کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک صدا می‌زند از جنگل

 


کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک صدا می‌زند از جنگل

محمّدرضا مهجوریان

رانه‌ی «کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک… صدا می‌زند از جنگل»، یکی از پُرآوازه‌ترین ترانه‌های آغازِ بهار و یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های کودکان در آلمان و اتریش و حوزه‌ی زبانِ آلمانی است.

شعر و آهنگِ این ترانه، جدا از هم و در بیش از ۱۷۰ سال پیش پدید آمده اند:

شعرِ این ترانه از هاینریش هُفْمَن فون فالِرْزْلِبِن شاعرِ آلمانی است. برخی‌ها گفته‌اند که اواین شعر را در سال ۱۸۱۷م در روزگارِ جوانی‌اش در ستایشِ بهار سروده بوده است؛ برخی‌های دیگر تاریخِ سرایشِ این شعر را سال ۱۸۳۵م می‌دانند. هرچه که هست، خودِ شاعرِ نامِ “پیامِ بهار” را بر این شعرِ خود نهاده بود. این که آیا شاعر، در سرودنِ این شعر نگاهی به موضوعِ آزادی داشت یا نه، پرسشی است که نمی‌توان برای آن پاسخی روشن را در میانِ منتقدانِ ادبیِ آلمان دریافت کرد؛ هرچه هست، در این نکته اختلافی نیست که موضوعِ آزادی در آن دوران در آلمان، یکی از خواسته‌های بنیادینِ محافلِ سیاسیِ این کشور بود.

آهنگِ این ترانه، پیش از این، آهنگِ یک ترانه‌ی بومی بود که در سده‌ی ۱۹ میلادی در اتریش و جنوبِ آلمان رواج داشت. این شعر بعدها (۱۸۴۱م) بر روی این آهنگ تنظیم و اجرا شد.

هاینریش هُفْمَن فون فالِرْزْلِبِن، Heinrich Hoffmann von Fallersleben، ۱۸۷۴ – ۱۷۹۸م (۱۲۵۳ – ۱۱۷۷خ) آموزگار در مدارس عالی بود و در کارهای فرهنگی نیز دست اندرکار بود. سال های نخستِ زنده‌گی این شاعر که چند سالی پس از انقلابِ فرانسه زاده شده بود، در امیرنشین‌های کوچکِ خودکامه سپری شد. در سال‌های ۱۸۰۵ تا ۱۸۱۲م زادگاهِ این شاعر به اِشغالِ ارتش فرانسه در زمانِ ناپلئونِ یکم در آمده بود، و همین سبب شده بود که او امکان پیدا کند تا در جریانِ اجرای قوانینِ شهروندی از سوی حکومتِ اشغال‌گر در زادگاه‌اش، با حقوقِ شهروندی (مانندِ آزادی دینی، دادرسیِ علنی، برابری در برابر قانون و…) آشنا شود.


او دارای گرایشِ ملّی و لیبرالی بود. گرایشِ ملّیِ او بیش‌تر به آلمان‌گرایی و آلمانی‌گرایی نزدیک بوده است. او از هوادارانِ اتّحادِ همه‌ی شاه‌نشین‌ها و امیرنشین‌های آن زمانِ آلمان در یک آلمانِ یک‌پارچه بود. در شعرهای او، در کنارِ این گرایش، هم‌چنین، گرایش‌های ضدّیهودی نیز وجود دارد. او دوستی‌هایی با برخی محافلِ لیبرالِ آن دورانِ آلمان داشت که خواست‌های سیاسی/اجتماعیِ‌شان دارای جنبه‌های پیش‌روانه بودند. خودِ او ولی در انقلابِ ۱۸۴۸م در آلمان، که بخشی از انقلاب‌های ۱۸۴۸ در اروپا بود، شرکتِ فعّالی نداشت.


هاینریش هاینه، شاعرِ پُرآوازه‌ی آلمان که با او معاصر بود، شعرهای او را به لحاظِ هنری، بی‌ارزش می‌دانست اگرچه تأیید می‌کرد که شعرهایش دارای جنبه‌های اجتماعیِ فراوانی هستند.


از میانِ آثارِ شعریِ او، دو شعر از همه پُرآوازه‌تر شدند: یکی از این شعرهای پُرآوازه، شعری است با مَطلعِ «آلمان، آلمان، فراتر از همه چیز» که آن را خودِ شاعر به عنوانِ سرودی سیاسی/ملّی سروده بود. این شعر دارای سه بند بود و “سرودِ آلمانی‌ها” نام داشت که در سال ۱۸۴۱م نوشته شده بود. متنِ کاملِ این شعر در پس از جنگ جهانی اوّل، در زمان جمهوری وایمار (۱۹۲۲ – ۱۹۳۳م در سرودِ ملّی آلمان به‌کار گرفته شد. ولی در زمانِ رژیم فاشیستی هیتلری، (۱۹۳۳ – ۱۹۴۵) فقط بندِ یکم این سرود، که با جمله‌ی « آلمان، آلمان، بالاتر از همه چیز …» آغاز می‌شود، در سرودِ ملّیِ این حکومت گنجانده شد. بعد از آن، در پس از جنگ جهانی دوّم، در جمهوری فدرال آلمان، بندهای یکم و دوّم این شعر را کنار گذاشته شد و فقط بندِ سوّمِ آن در سرودِ ملّیِ آلمان گنجانده شد که هنوز هم برجا مانده است. در پیرامونِ این شعرِ سرودِ ملّی آلمان همواره نقدها و بحث های فراوانی وجود داشته است.


شعرِ پُرآوازه‌ی دیگرِ این شاعر، همین شعرِ «کوکْ‌کوک کوکْ‌کوک … » است. البتّه چندین شعرِ کودکِ این شاعر نیز پُرآوازه شدند، ولی شعرِ ترانه‌ی «کوکْ‌کوک کوکْ‌کوک … » پُرآوازه‌ترینِ این دسته از شعرهای این شاعر است.  شعرِ این ترانه، بر خلافِ شعرِ نخستینِ این شعر که به سرودِ ملّیِ کشور هم راه یافت، بسیار کم محلّ اختلاف‌ها و یا مظنون به ملّت‌پرستی و نژادپرستی و … بوده است.


پرنده‌ای که در این ترانه از آن سخن می‌رود و در زبانِ آلمانی به آن – بر پایه‌ی آوای این پرنده – “کوکْ‌کوک” گفته می‌شود، همان است که در ایران آن را فاخته، کوکو، قمری … می نامند. این پرنده در زبان‌ها و گویش‌های بومیِ ایران دارای نام‌های دگری هم است، برای نمونه: این پرنده در مازندران “کَکّی” نامیده می‌شود که البتّه در برخی جاهای این استان با لهجه‌های گوناگون بیان می‌شود. در ترجمه‌ی شعرِ این ترانه، همان نامِ آلمانیِ این پرنده عیناً به جا گذاشته شد چون به نظر می‌رسد با فضای ترانه هماهنگ‌تر است ضمنِ این که برای شنونده‌ی ایرانی هم آشنا است.


Kuckuck, Kuckuck, ruft’s aus dem Wald

« کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک، صدا می‌زند از جنگل »

ـــــــــــــــ

Kuckuck, Kuckuck, ruft’s aus dem Wald.

Lasset uns singen, tanzen und springen!

Frühling, Frühling wird es schon bald.

کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک … صدا می‌زند از جنگل.

بگذارید برقصیم، جَست و خیز کنیم، سر دهیم سرود!

بهار، بهار می‌شود به زودیِ زود.


Kuckuck, Kuckuck, lنsst nicht sein Schrei’n:

“Komm in die Felder, Wiesen und Wنlder!

Frühling, Frühling, stelle dich ein!”

کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک … فریادش خاموشی نمی‌گیرد:

” به چَمَن، به جنگل، به دشت و دَمَن درآ!

بهار، بهار، نمایان کُن خود را! “

Kuckuck, Kuckuck, trefflicher Held!

Was du gesungen, ist dir gelungen:

Winter, Winter rنumet das Feld!

کوکْ‌کوک، کوکْ‌کوک … اِی پهلوانِ برجسته!

به بار نشست آن‌چه که خوانده بودی آن را:

زمستان، زمستان دارد خالی می‌کند میدان را!





No comments:

Post a Comment