Sunday, March 22, 2020

با این بهار، نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد! الاهه بقراط



با این بهار، نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد! الاهه بقراط
در تاریخ ایران درباره این سال چه خواهند نوشت؟  هنوز که چند روزی به پایان آن مانده، چه داریم بگوییم؟ سالی که با سیل خانمان‌برانداز در تقریبا سراسر ایران شروع شد و با کُرونا به پایان می‌رسد در حالی که در این فاصله با انواع بلایای طبیعی و غیرطبیعی روبرو بودیم: زلزله، ریزگرد، هجوم ملخ‌‌ها، قتل عام و حبس هزاران شهروند در آبان۹۸ و کشتن ۱۷۶ سرنشین پرواز ۷۵۲ تهران- کی‌یف و… سرانجام وارد کردن ویروس کُشنده کووید۱۹ و گسترش آن به عنوان حُسن ختام برای «مدیریت جهادی»!

اگر برای درک رابطه‌ی «اکوسیستم» و محیط زیستِ انسان با زندگی مدنی می‌توان مرزی ترسیم کرد تا به بررسی نقش و تأثیرات متقابل هر کدام بر یکدیگر پرداخت اما در ایران امروز به نظر می‌رسد که ترسیم چنین مرز فرضی امکان ندارد.
انسان‌هایی‌ که در جغرافیایی به نام ایران زندگی می‌کنند چنان به پاره‌ای از پیکر محیط زیست این سرزمین تبدیل شده‌ و مورد هجوم قرار گرفته‌اند که جداکردنشان ممکن نیست: ایران با مردمان و آب و هوا و خاک و جنگل و منابع طبیعی‌ و حیوانات خانگی و حیات وحش‌اش در یک تنازع بقاء تمام‌عیار در برابر «حمله بیولوژیک- ایدئولوژیک» جمهوری اسلامی مقاومت می‌کند!
کافیست به خبرها و گزارش‌هایی که در منابع خود حکومت منتشر می‌شوند نگاهی انداخت تا دید که هیچ موجودی در حلقه‌ی طبیعت، از انسان تا گیاهان و جانوران از حمله «جمهوری اسلامی» در امان نیست. یک اقلیت نادان با «مدیریت جهادی» ۴۱ سال است به غارت و نابودی طبیعت ایران و سرکوب و در بند نگاه داشتن ساکنان آن مشغول است تا هم با امکانات آنچنانی از موهبت‌های مادّی این جهان برخوردار شود و هم با دکانداری دین، آخرتش را بیمه کند. اقلیتی که در اوج ننگ و نادانی، ویروس کُرونا را به ایران وارد کرد تا گریبان خودش را نیز بگیرد!
این روزها سرداران «حمله بیولوژیک- ایدئولوژیک» علیه ایران، از رهبرش تا مقاماتش، خود را قرنطینه کرده‌ و بیشترین امکانات پزشکی را در شرایطی که کادر درمان و پرستاری جان خود را فدا می‌کنند، به خود اختصاص داده‌اند و منتظرند تا «این نیز بگذرد»! البته که این نیز خواهد گذشت! اما:
این نوبت از کسان، به شما ناکسان رسید
نوبت، ز ناکسان شما نیز بگذرد!*
*برگرفته از قصیده‌ای از سیف فرغانی شاعر قرن هشتم که خطاب به مغولان سرود.
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد
باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد
زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد
ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد
این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد
بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد
در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد
آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد
ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد
پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد
ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد