سلطان مراد چهارم
العربیه فارسی
قهوه یکی از پرمصرفترین نوشیدنیهای روی زمین است. طبق بررسیهای مراکز آماری میتوان گفت مصرف این نوشیدنی نسبت به نوشیدنیهای دیگر از جمله نوشیدنیهای الکلی، صنعتی و گازدار، به مراتب بیشتر است اما قهوه برخلاف دیگر نوشیدنیها تاریخی پر فرار و نشیب داشته و از زمان ظهور و گسترش آن در مناطق مختلف جهان بحث و جدال گستردهای را برانگیخت است با این حال فرایند کشف و مصرف قهوه تاریخچهای بسیار جالب دارد به طوری که این نوشیدنی خوش طعم همواره صدرنشین مراکز تحقیقات نوشیدنیها بوده است.
در باره تاریخچه کشف دانه قهوه روایتهای زیادی است اما در این گزارش تلاش شده به بخش جنجالهای تاریخی مصرف این نوشیدنی پرداخته شود.
در در قرن 17 میلادی مراد چهارم سلطان عثمانی قهوه را تهدیدی آشکار برای اقتدار خود میدانست او دستورات سختی از جمله اعدام نوشندگان آن را صادر کرد. اما در عین حال قهوه یکی از مهمترین نوشیدنیهای دوران روشنگری در اروپا بود به طوری که چهرههای برجستهای چون، کوولتر، ژان ژاک روسو و اسحاق نیوتن، از نوشندگان مشهور قهوه بخصوص هنگام بحث و جدل درباره مسائل سیاسی و فلسفی بودند.
قهوه همچنین نقش مهمی در موفقیت و پیروزی انقلاب فرانسه ایفا کرد. در قهوهخانهها پاریس انقلابیون جمع میشدند و ضمن نوشیدن قهوه با همدیگر برای انقلاب بحث و گفتوگو میکردند.
انقلابیون پاریسی در ماه ژوئیه 1789 فرانسه در قهوهخانههای پاریس طرح آغاز حمله به قلعه «باستیل» را ریختند و در همانجا جمع شدند.
علاوه بر نقشی که قهوه در پاریس ایفا کرد، در لندن نیز «Pasqua Rosée» به عنوان اولین کافیشاپ در بریتانیا در سال 1652 درهای خود را به روی مشتریان و عاشقان نوشیدن قهوه باز کرد .این کافیشاپ بعدها شهرت زیادی به دست آورد و شعبههای آن از لندن به دیگر نقاط بریتانیا و اروپا منتقل شد.
در قهوهخانههای قدیم لندن مشتریان علاوه بر نوشیدن قهوه، روزنامههای دیواری را مطالعه می کردند سپس با انتشار روزنامههای کاغذی بسیاری از مشتریان هنگام خواندن قهوه خبرهای کشورشان را صبحها در قهوهخانهها می خواندند و به تدریج کافههای لندن به مکانهایی برای شیرینی و قهوه تبدیل شد.
چارلز دوم پادشاه بریتانیا، پس از حادثه اعدام پدرش چارلز اول، در تاریخ 12 ژوئن 1672 حكم منع انتشار اخبار دروغین و صحبت از امور دولت را صادر کرد. پادشاه از طریق این راه به دنبال پایان دادن به بحثهای سیاسی در لندن بود که قهوه و کافیشاپ از عوامل اصلی تجمع و گفتوگوی در این زمینه به شمار میرفت به همین دلیل او جاسوسان زیادی را به کافهها می فرستاد تا در باره محتوی صحبتهای مردم او را مطلع کنند.
در ماه دسامبر 1675 ، پادشاه بریتانیا پس از اینکه دریافت که قهوه و کافه باعث تجمع و گفت و گوی مردم به سیاست و شئون دولت شده گام خود را از فرستادن جاسوس فراتر برده و دستور بستن كافه ها را صادر كرد، این تصمیم فقط 11 روز طول کشید و سرانجام با موج مخالفت اهالی لندن لغو شد.
با لغو این قانون دیگر لندنیها در باره همه چیز سخن میگفتند به طوری که قهوه و قهوخانهها در ایجاد فضا آزاد و افکار و اندیشههای نوین در عصر روشنگری بریتانیا نقش مهمی را ایفا کرد.
در همین دوره بود که بریتانیا شاهد ظهور اصطلاح «دانشگاههای یک پنسی» بود این دانشگاهها به این دلیل به دانشگاه «یک پنی» معروف شدند که یک شهروند مشتاق بحث میتوانست با پرداخت یک پنس قهوه بخورد و در نزدیکی تعدادی از فیلسوفان و دانشمندان برجسته بنشیند و از مجالس بحث آنها استفاده کند مردم بسیاری به خصوص جوانان از این طریق آگاه می شدند و مفاهیم سیاسی و فلسفس زیادی را یاد میگرفتند.
از طرفی دیگر، نام قهوه و برخی از کافهها با نام تعدادی از مشاهیر و فلاسفه ارتباطی تنگاتنگ داشت. از مشهورترین کافههای فلسفه یونانی در نزدیکی خیابان « Fleet Street» که از افراد راستگرا و اعضای انجمن علمی سلطنتی در ارتباط بود. این مکان جای تردد و پاتوق اسحاق نیوتن بود همانطوری که قهوخانه ولز به جایی برای ادبا و شعرای آن دوره کسانی همچون جون دریدن (John Dryden)، الكساندر پوپ (Alexander Pope) و جاناتان سوئیفت (Jonathan Swift) بود.
در آلمان اما پروس فردریک دوم پادشاه این کشور که لقب پادشاه عظیم را به خود گرفته بود، قهوه را تهدیدی برای کشورش دانست
او در 13 سپتامبر 1777 مصرف قهوه را جرم دانست و به مردم خود توصیه کرد که به جای آن آبجو (بیر) آلمانی بنوشند.
به گفته شماری از مورخان، پادشاه پروس فردریک دوم، پس از مدتی از ترس اینکه منع مصرف قهوه، بر اقتصاد کشورش تاثیر منفی بگذارد به همه تاجران، فروشندگان و نوشندگان قهوه دستور داد تا کار خود را قانونی کنند و با کسب مجوز رسمی سلطنتی مجددا فروش یا مصرف قهوه را از سرگیرند.
به دنبال صدور این قانون بسیاری از کسب مجوز قهوه منع شدند و تعداد کمی از افراد نزدیک به پادشاه فردریک دوم توانستند مجوز بگیرند. پادشاه با اینکه مجوز برای افتتاح کافیشاب و فرورش قهوه را داده بود اما باز هم جاسوسانی را بین شهرهای مختلف ارسال میکرد تا ببینند که تصمیم سلطنتی به طور کامل اجرا شده یانه آنها به دنبال قاچاقچیان قهوه و نوشندگانی که برخلاف دستور پادشاه در خیابانها قهوه را بو می کردند و مینوشیدند. این قانون ممنوعیت و محدودیت برای قهوه پس از درگذشت فردریک دوم در سال 1786 ، لغو شد.
سلطان مراد چهارم، گردن کسانی که قهوه مینوشیدند را میزد
در قرن هفدهم، رنج و مشقت قهوه به حکومت عثمانی کشیده شد. در آن دوره سلطان مراد چهارم که با مشت آهنین بر قلمروی خود حکمرانی می کرد، نوشیدن قهوه را جُرم تلقی نمود و برای هر کسی که علیه این قانون بود مجازات سختی را در نظر گرفت.
مراد چهارم در سال 1623 میلادی و در 11 سالگی تحت وصایت مادرش سلطانه «کوسم» و شخص صدراعظم به حکومت رسید. آن دو نفر تا زمان رسیدن مراد چهارم به سن بلوغ، اداره امور را بر عهده داشتند.
مراد چهارم زمانی که کودک بود سخنان ترسناکی پیرامون قهوه که بین وزیران رد و بدل می شد را می شنید؛ یکی از ضررهای قهوه بر سلامتی میگفت و دیگری از نقش قهوه در تنفر مردم نسبت به سلطان حرف میزد. از این روی نفرت سلطان مراد چهارم روز به روز از قهوه بیشتر میشد. این تنفر زمانی شدت پیدا کرد که یکی از وزرایش به او گزارش داد که نوشیدن قهوه باعث خشم مردم و نقشه کشیدن آنها علیه نظام حاکم خواهد شد.
سلطان مراد چهارم پس از شنیدن این روایتها علاوه بر ممنوع کردن شراب و تنباکو، نوشیدن قهوه را نیز ممنوع کرد. او برای اِعطای ضمانت اجرایی به حکمش در ممنوعیت نوشیدن قهوه، با چند تن از مأموران خود با لباس مبدّل در کوچههای قسطنطنیه گَشت می زدند و در صورتی که شخصی را در حال نوشیدن قهوه یا شراب می دیدند سر او را در همان مکان و در مقابل چشم همه مردم قطع می کردند. در فوریه سال 1640 میلادی مراد چهارم در 27 سالگی بر اثر بیماری کبد از دنیا رفت و برادرش ابراهیم اول به جای او نشست. در زمان ابراهیم اول، مجازات نوشیدن قهوه سبک تر شد. دفعه اول شخص خاطی را جریمه ی مالی نموده و شلاق می زدند و در دفعه ی دوم او را در آب رودخانه غرق می کردند.
قهوه یکی از پرمصرفترین نوشیدنیهای روی زمین است. طبق بررسیهای مراکز آماری میتوان گفت مصرف این نوشیدنی نسبت به نوشیدنیهای دیگر از جمله نوشیدنیهای الکلی، صنعتی و گازدار، به مراتب بیشتر است اما قهوه برخلاف دیگر نوشیدنیها تاریخی پر فرار و نشیب داشته و از زمان ظهور و گسترش آن در مناطق مختلف جهان بحث و جدال گستردهای را برانگیخت است با این حال فرایند کشف و مصرف قهوه تاریخچهای بسیار جالب دارد به طوری که این نوشیدنی خوش طعم همواره صدرنشین مراکز تحقیقات نوشیدنیها بوده است.
در باره تاریخچه کشف دانه قهوه روایتهای زیادی است اما در این گزارش تلاش شده به بخش جنجالهای تاریخی مصرف این نوشیدنی پرداخته شود.
در در قرن 17 میلادی مراد چهارم سلطان عثمانی قهوه را تهدیدی آشکار برای اقتدار خود میدانست او دستورات سختی از جمله اعدام نوشندگان آن را صادر کرد. اما در عین حال قهوه یکی از مهمترین نوشیدنیهای دوران روشنگری در اروپا بود به طوری که چهرههای برجستهای چون، کوولتر، ژان ژاک روسو و اسحاق نیوتن، از نوشندگان مشهور قهوه بخصوص هنگام بحث و جدل درباره مسائل سیاسی و فلسفی بودند.
قهوه همچنین نقش مهمی در موفقیت و پیروزی انقلاب فرانسه ایفا کرد. در قهوهخانهها پاریس انقلابیون جمع میشدند و ضمن نوشیدن قهوه با همدیگر برای انقلاب بحث و گفتوگو میکردند.
انقلابیون پاریسی در ماه ژوئیه 1789 فرانسه در قهوهخانههای پاریس طرح آغاز حمله به قلعه «باستیل» را ریختند و در همانجا جمع شدند.
علاوه بر نقشی که قهوه در پاریس ایفا کرد، در لندن نیز «Pasqua Rosée» به عنوان اولین کافیشاپ در بریتانیا در سال 1652 درهای خود را به روی مشتریان و عاشقان نوشیدن قهوه باز کرد .این کافیشاپ بعدها شهرت زیادی به دست آورد و شعبههای آن از لندن به دیگر نقاط بریتانیا و اروپا منتقل شد.
در قهوهخانههای قدیم لندن مشتریان علاوه بر نوشیدن قهوه، روزنامههای دیواری را مطالعه می کردند سپس با انتشار روزنامههای کاغذی بسیاری از مشتریان هنگام خواندن قهوه خبرهای کشورشان را صبحها در قهوهخانهها می خواندند و به تدریج کافههای لندن به مکانهایی برای شیرینی و قهوه تبدیل شد.
چارلز دوم پادشاه بریتانیا، پس از حادثه اعدام پدرش چارلز اول، در تاریخ 12 ژوئن 1672 حكم منع انتشار اخبار دروغین و صحبت از امور دولت را صادر کرد. پادشاه از طریق این راه به دنبال پایان دادن به بحثهای سیاسی در لندن بود که قهوه و کافیشاپ از عوامل اصلی تجمع و گفتوگوی در این زمینه به شمار میرفت به همین دلیل او جاسوسان زیادی را به کافهها می فرستاد تا در باره محتوی صحبتهای مردم او را مطلع کنند.
در ماه دسامبر 1675 ، پادشاه بریتانیا پس از اینکه دریافت که قهوه و کافه باعث تجمع و گفت و گوی مردم به سیاست و شئون دولت شده گام خود را از فرستادن جاسوس فراتر برده و دستور بستن كافه ها را صادر كرد، این تصمیم فقط 11 روز طول کشید و سرانجام با موج مخالفت اهالی لندن لغو شد.
با لغو این قانون دیگر لندنیها در باره همه چیز سخن میگفتند به طوری که قهوه و قهوخانهها در ایجاد فضا آزاد و افکار و اندیشههای نوین در عصر روشنگری بریتانیا نقش مهمی را ایفا کرد.
در همین دوره بود که بریتانیا شاهد ظهور اصطلاح «دانشگاههای یک پنسی» بود این دانشگاهها به این دلیل به دانشگاه «یک پنی» معروف شدند که یک شهروند مشتاق بحث میتوانست با پرداخت یک پنس قهوه بخورد و در نزدیکی تعدادی از فیلسوفان و دانشمندان برجسته بنشیند و از مجالس بحث آنها استفاده کند مردم بسیاری به خصوص جوانان از این طریق آگاه می شدند و مفاهیم سیاسی و فلسفس زیادی را یاد میگرفتند.
از طرفی دیگر، نام قهوه و برخی از کافهها با نام تعدادی از مشاهیر و فلاسفه ارتباطی تنگاتنگ داشت. از مشهورترین کافههای فلسفه یونانی در نزدیکی خیابان « Fleet Street» که از افراد راستگرا و اعضای انجمن علمی سلطنتی در ارتباط بود. این مکان جای تردد و پاتوق اسحاق نیوتن بود همانطوری که قهوخانه ولز به جایی برای ادبا و شعرای آن دوره کسانی همچون جون دریدن (John Dryden)، الكساندر پوپ (Alexander Pope) و جاناتان سوئیفت (Jonathan Swift) بود.
در آلمان اما پروس فردریک دوم پادشاه این کشور که لقب پادشاه عظیم را به خود گرفته بود، قهوه را تهدیدی برای کشورش دانست
او در 13 سپتامبر 1777 مصرف قهوه را جرم دانست و به مردم خود توصیه کرد که به جای آن آبجو (بیر) آلمانی بنوشند.
به گفته شماری از مورخان، پادشاه پروس فردریک دوم، پس از مدتی از ترس اینکه منع مصرف قهوه، بر اقتصاد کشورش تاثیر منفی بگذارد به همه تاجران، فروشندگان و نوشندگان قهوه دستور داد تا کار خود را قانونی کنند و با کسب مجوز رسمی سلطنتی مجددا فروش یا مصرف قهوه را از سرگیرند.
به دنبال صدور این قانون بسیاری از کسب مجوز قهوه منع شدند و تعداد کمی از افراد نزدیک به پادشاه فردریک دوم توانستند مجوز بگیرند. پادشاه با اینکه مجوز برای افتتاح کافیشاب و فرورش قهوه را داده بود اما باز هم جاسوسانی را بین شهرهای مختلف ارسال میکرد تا ببینند که تصمیم سلطنتی به طور کامل اجرا شده یانه آنها به دنبال قاچاقچیان قهوه و نوشندگانی که برخلاف دستور پادشاه در خیابانها قهوه را بو می کردند و مینوشیدند. این قانون ممنوعیت و محدودیت برای قهوه پس از درگذشت فردریک دوم در سال 1786 ، لغو شد.
سلطان مراد چهارم، گردن کسانی که قهوه مینوشیدند را میزد
در قرن هفدهم، رنج و مشقت قهوه به حکومت عثمانی کشیده شد. در آن دوره سلطان مراد چهارم که با مشت آهنین بر قلمروی خود حکمرانی می کرد، نوشیدن قهوه را جُرم تلقی نمود و برای هر کسی که علیه این قانون بود مجازات سختی را در نظر گرفت.
مراد چهارم در سال 1623 میلادی و در 11 سالگی تحت وصایت مادرش سلطانه «کوسم» و شخص صدراعظم به حکومت رسید. آن دو نفر تا زمان رسیدن مراد چهارم به سن بلوغ، اداره امور را بر عهده داشتند.
مراد چهارم زمانی که کودک بود سخنان ترسناکی پیرامون قهوه که بین وزیران رد و بدل می شد را می شنید؛ یکی از ضررهای قهوه بر سلامتی میگفت و دیگری از نقش قهوه در تنفر مردم نسبت به سلطان حرف میزد. از این روی نفرت سلطان مراد چهارم روز به روز از قهوه بیشتر میشد. این تنفر زمانی شدت پیدا کرد که یکی از وزرایش به او گزارش داد که نوشیدن قهوه باعث خشم مردم و نقشه کشیدن آنها علیه نظام حاکم خواهد شد.
سلطان مراد چهارم پس از شنیدن این روایتها علاوه بر ممنوع کردن شراب و تنباکو، نوشیدن قهوه را نیز ممنوع کرد. او برای اِعطای ضمانت اجرایی به حکمش در ممنوعیت نوشیدن قهوه، با چند تن از مأموران خود با لباس مبدّل در کوچههای قسطنطنیه گَشت می زدند و در صورتی که شخصی را در حال نوشیدن قهوه یا شراب می دیدند سر او را در همان مکان و در مقابل چشم همه مردم قطع می کردند. در فوریه سال 1640 میلادی مراد چهارم در 27 سالگی بر اثر بیماری کبد از دنیا رفت و برادرش ابراهیم اول به جای او نشست. در زمان ابراهیم اول، مجازات نوشیدن قهوه سبک تر شد. دفعه اول شخص خاطی را جریمه ی مالی نموده و شلاق می زدند و در دفعه ی دوم او را در آب رودخانه غرق می کردند.