پیام محرمانه آیتالله خمینی به دولت کندی
کامبیز فتاحی
در یکی از اسناد سازمان سیا حکایت شده که نیم قرن پیش یکی از علمای قم که در شمال تهران در حبس خانگی بوده، به دور از چشمان تیزبین ساواک، با دولت آمریکا تماس میگیرد.
آیتالله دربند از مراجع بزرگ آن زمان ایران نبود ولی شدیدتر از همه آنها "انقلاب سفید" شاه را می کوبید؛ برنامه اصلاحات اقتصادی - اجتماعی بحث برانگیزی که به زن ایرانی حق رأی داد و زمینهای بسیاری از فئودالها را بین رعیتها تقسیم کرد.
مخالفان شاه، اصلاحاتش را ترفندی عوامفریبانه میخواندند. آیتالله، اما، فریاد میزد که اسلام در خطر است.
او عید نوروز ۱۳۴۱ را عزای ملی اعلام کرد چون "دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند."
یک سال بعد هم در خطبهای شدیداللحن که به دستگیریاش منجر شد دین و ایمان شاه را زیر سوال برد و عامل اسرائیل خطابش کرد ولی علیه حامی اصلی او، آمریکا، حرفی نزد.
اما روحانی مورد اشاره در سند سری "اسلام در ایران" سازمان سیا که کسی جز آیتالله خمینی نبود، بعد از چند ماه حبس در زندان قصر و حصر در قیطریه تهران در نیمه آبان ۱۳۴۲ بی سر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.
خلاصه پیام
گزارش سفارت آمریکا در تهران که حاوی متن کامل پیام آیت الله خمینی است هنوز در آرشیو ملی آمریکا در حالت طبقهبندی نگه داشته شده است، اما خلاصهای از پیام در سند "اسلام در ایران" آمده است.
این سند در واقع گزارش تحقیقاتی ۸۱ صفحهای سیا - مورخ مارس ۱۹۸۰ - است و در آن سوابق آیتالله خویی، آیتالله شریعتمداری و آیتالله خمینی هم آمده است.
سیا گزارش را سال ۲۰۰۵ از حالت طبقهبندی بیرون آورد ولی چند قسمت حساس از جمله پاراگراف مربوط به پیام آیتالله خمینی را سانسور کرد.
در دسامبر ۲۰۰۸ کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارتر نسخه دیگری از سند را به صورت دیجیتالی منتشر کرد که در آن این پاراگراف بدون سانسور آمده ولی تا به حال از دید اکثر مورخان و محققان پنهان مانده است.
کامبیز فتاحی
در یکی از اسناد سازمان سیا حکایت شده که نیم قرن پیش یکی از علمای قم که در شمال تهران در حبس خانگی بوده، به دور از چشمان تیزبین ساواک، با دولت آمریکا تماس میگیرد.
آیتالله دربند از مراجع بزرگ آن زمان ایران نبود ولی شدیدتر از همه آنها "انقلاب سفید" شاه را می کوبید؛ برنامه اصلاحات اقتصادی - اجتماعی بحث برانگیزی که به زن ایرانی حق رأی داد و زمینهای بسیاری از فئودالها را بین رعیتها تقسیم کرد.
مخالفان شاه، اصلاحاتش را ترفندی عوامفریبانه میخواندند. آیتالله، اما، فریاد میزد که اسلام در خطر است.
او عید نوروز ۱۳۴۱ را عزای ملی اعلام کرد چون "دستگاه جابر در نظر دارد تساوی حقوق زن و مرد را تصویب و اجرا کند."
یک سال بعد هم در خطبهای شدیداللحن که به دستگیریاش منجر شد دین و ایمان شاه را زیر سوال برد و عامل اسرائیل خطابش کرد ولی علیه حامی اصلی او، آمریکا، حرفی نزد.
اما روحانی مورد اشاره در سند سری "اسلام در ایران" سازمان سیا که کسی جز آیتالله خمینی نبود، بعد از چند ماه حبس در زندان قصر و حصر در قیطریه تهران در نیمه آبان ۱۳۴۲ بی سر و صدا به دولت جان اف کندی پیام میدهد تا حملات لفظیاش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت میکند.
خلاصه پیام
گزارش سفارت آمریکا در تهران که حاوی متن کامل پیام آیت الله خمینی است هنوز در آرشیو ملی آمریکا در حالت طبقهبندی نگه داشته شده است، اما خلاصهای از پیام در سند "اسلام در ایران" آمده است.
این سند در واقع گزارش تحقیقاتی ۸۱ صفحهای سیا - مورخ مارس ۱۹۸۰ - است و در آن سوابق آیتالله خویی، آیتالله شریعتمداری و آیتالله خمینی هم آمده است.
سیا گزارش را سال ۲۰۰۵ از حالت طبقهبندی بیرون آورد ولی چند قسمت حساس از جمله پاراگراف مربوط به پیام آیتالله خمینی را سانسور کرد.
در دسامبر ۲۰۰۸ کتابخانه ریاست جمهوری جیمی کارتر نسخه دیگری از سند را به صورت دیجیتالی منتشر کرد که در آن این پاراگراف بدون سانسور آمده ولی تا به حال از دید اکثر مورخان و محققان پنهان مانده است.
"خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت که حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالا نفوذ بریتانیا ضرورت دارد."
بنا بر این سند، پیام حدود ۱۰ روز قبل از سفر لئونید برژنف، رهبر شوروی به ایران توسط یک روحانی به ظاهر غیرسیاسی به نام حاج میرزا خلیل کَمَرهای به سفارت آمریکا در تهران میرسد.
در سند آمده: "او همچنین اعتقادش درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت را توضیح داد."
تحقیقات نگارنده نشان میدهد که پیام روز ۱۵ آبان ۱۳۴۲ (۶ نوامبر۱۹۶۳) به واشنگتن میرسد- دقیقا چهار روز بعد از آن که حکومت دو سردسته بارفروشان تهران به نامهای طیب حاج رضایی و اسماعیل حاج رضایی را به جرم دست داشتن در اعتراضات ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ در پادگان حشمتیه تهران تیرباران میکند.
معلوم نیست که رئیس جمهوری دموکرات پیام آیتالله خمینی را خوانده باشد؛ کندی حدود دو هفته بعد در دالاس تگزاس ترور میشود.
"من از آن آخوندها نیستم"
آیتالله خمینی در فروردین سال ۱۳۴۳ آزاد میشود. روزنامه اطلاعات مینویسد که با حکومت سازش کرده. آیتالله خمینی اهل سازش نبود ولی بنا بر مقتضیات زمان نرمش نشان میداد.
او چند روز بعد از بازگشت به قم خبر روزنامه "کثیف" اطلاعات را تکذیب و ماجرای عقبنشینی مصلحتی را برای مردم تعریف میکند:
"آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی است و آن را شما برای ما بگذارید."
به نظر میرسد مقام مذکور تیمسار حسن پاکروان، رئیس ساواک بوده باشد که با اعدام آیتالله خمینی مخالفت میکند و در حبس خانگی چند بار به ملاقاتش می رود. سرلشکر پاکروان دومین رئیس ساواک بود و در فروردین ۱۳۵۸ جزء اولین گروهها از مقامات بلندپایه نظام سلطنتی بود که اعدام شد.
آیتالله خمینی میافزاید: "چون موقع مقتضی نبود نخواستم با او بحثی کنم، گفتم ما از اول وارد این سیاست که شما میگویید نبودهایم."
حالا چون موقع مقتضی شده بود، آیتالله خمینی تصریح کرد: "والله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرفی کردهاند."
"من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم. من پاپ نیستم که... به امور دیگر کاری نداشته باشم."
با وجود این آیتالله خمینی آن روزها منزوی بود. بسیاری از مراجع شناختهتر شده آن زمان مانند آیتالله شریعتمداری در پی درگیری مجدد با حکومت نبودند.
حق نشر عکس
اصلاحات شاه هم طرفدار پیدا کرده بود؛ رعیت زمین میخواست و نیمی از جمعیت کشور هم حق رأی. حمله به سپاه دانش و سپاه بهداشت هم راه موثری برای جذب هواداران تحصیلکرده مصدق یا تودهای ها در شهرها نبود.
شاید به همین علت باشد که آیتالله خمینی حساب شده حملاتش را متوجه آمریکا میکند، همان آمریکایی که با همدستی بریتانیا و ارتش و آیتالله بهبهانی و شعبان جعفری دولت محمد مصدق را سرنگون کرده ولی بیش از همه آنها مغضوب مردم ایران شده بود.
"آقا، تمام گرفتاریهای ما از آمریکاست" این حرف را آیتالله خمینی در نطق معروفش در روز چهارم آبان ۱۳۴۳ زد.
سخنرانی در منزلش برگزار میشد و پر سوز و گذار بود: "انالله و اناالیه راجعون.
… خوابم کم شده، ناراحت هستم. قلبم در فشار است."
مجالس شورای ملی و سنا تازه تصویب کرده بودند که ایران ۲۰۰ میلیون دلار از آمریکا وام نظامی بگیرد و به مستشاران آمریکا در ارتش مصونیت قضایی اعطا کند. مخالفان آن را امتیازی ننگین و احیای کاپیتولاسیون میخواندند.
آیتالله خمینی دیر از ماجرا خبردار میشود ولی زود واکنش نشان میدهد: "ما را فروختند. استقلال ما را فروختند."
مخاطبان گریه میکردند و لحن خطیب تندتر میشد: "آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر."
"رئیس جمهور آمریکا بداند، بداند این معنا را که منفورترین افراد دنیاست پیش ملت ما."
سخنرانی به دستگیری و تبعید آیتالله خمینی -اول به ترکیه و بعد به شهر نجف در عراق- منجر میشود. در نجف بود که نظریه ولایت فقیه را مطرح کرد. بر اساس آن چه در کتاب ولایت فقیه و جهاد اکبر صراحتا میگوید: "فقهای عادل باید رئیس و حاکم باشند و اجرای احکام کنند و نظام اجتماعی را مستقر گردانند."
به نظر میرسد که آیتالله خمینی در نجف انتظار نداشت که رویای حاکم شدنش به این زودیها محقق شود چرا که در کتاب "ولایت فقیه و جهاد اکبر" به صراحت گفته که "این هدفی است که احتیاج به زمان دارد."
او مینویسد: "خلیفه به پیرمردی که نهال گردو می کاشت گفت: پیرمرد! گردو میکاری که ۵۰ سال دیگر و بعد از مردنت ثمر میدهد؟ در جوابش گفت: دیگران کاشتند، ما خوردیم. ما بکاریم، دیگران بخورند."
بنیانگذار جمهوری اسلامی اما برخلاف آن پیرمرد، نه فقط کاشت که در ظرف کمتر از ۱۵ سال محصول را به تعبیر خودش برداشت و خورد.
آیتالله خمینی در پاییز ۱۳۵۷ از عراق اخراج و در حومه پاریس مستقر شد. بیش از یک دهه انزوای رسانهای او در فرانسه سرانجام پایان یافت و خیلی زود به عنوان رهبر پرطرفدار ائتلافی بزرگ از مخالفان شاه شهرتی جهانی پیدا کرد.
"امام" اسلامگرایان و ملیگرایان و مارکسیستهای ایران حالا محبوبیتی اسطورهای کسب کرده بود؛ میلیونها نفر از مردم ایران یک شب به آسمان خیره شدند تا شاید چهرهاش را در قرص ماه مشاهده کنند.
آیتالله خمینی در آستانه بازگشت به ایران درباره نظریه ولایت فقیه خود حرفی نمیزد. به آنهایی هم که قدری به نیاتش مشکوک بودند و میپرسیدند آیا ما در انقلاب از زیر چکمه استبداد به زیر نعلین استبداد خواهیم رفت میگفت: "شما اگر حکومت اسلامی را ببینید خواهید دید که دیکتاتوری اصلا در اسلام وجود ندارد."
رهبر انقلاب ایران، آمریکا را هم از وعدههای خود بی نصیب نمیگذارد. بنا بر مجموعه تازهای از اسناد دولت کارتر که پس از ۳۵ سال از حالت محرمانه خارج شده، آیتالله خمینی و دستیارانش بهشدت از تکرار سناریوی کودتای ۲۸ مرداد هراس داشتند؛ یعنی این که کاخ سفید در لحظه آخر به ارتش ایران دستور سرکوب بدهد و برنامههایشان را مختل کند.
به همین خاطر در نوفل لوشاتو یک بار دیگر خطمشی تعامل بیسرو صدا با آمریکا را در پیش گرفت؛ البته نه از طریق حاج میرزا خلیل کَمَرهای بلکه به واسطه ابراهیم یزدی؛ از اعضای نهضت آزادی که سالها در تگزاس زندگی کرده بود و زبان آمریکاییها را خوب میفهمید.
وعدههای آیتالله خمینی به دولت کارتر مفصل و مشخص بود. از جمله بنا بر یک سند مورخ ۲۹ دی ۱۳۵۷ (۱۹ ژانویه ۱۹۷۹) به واشنگتن پاسخ میدهد که جمهوری اسلامی شیرهای نفت را به روی غرب نخواهد بست؛ انقلاب را به منطقه صادر نخواهد کرد و با آمریکا رابطه دوستانه خواهد داشت.
او شخصا پیام داد: "شما خواهید دید که ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم و شما خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد."
.
صفحه اول از گزارش شش صفحهای سفارت آمریکا در پاریس که متن پیام آیت الله خمینی در آن مندرج است
پیام محرمانه آیتالله خمینی به کارتر
کامبیز فتاحی
سه روز از به گروگان گرفته شدن دیپلماتهای آمریکایی در تهران میگذشت که آیت الله خمینی عدهای دانشجو را در قم دور خود جمع کرد تا به آنها درباره «توطئههای آمریکا» بگوید و هشدار بدهد که مراقب باشند که آمریکا برای نابود کردن انقلاب «نظامی نمیآورد اینجا. آمریکا نویسنده میآورد اینجا، آمریکا گوینده میآورد.»
رهبر ایران دو روز پیش از آن، آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده و از اقدام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در تسخیر «لانه جاسوسی» حمایت کرده بود. حالا زمان آن فرا رسیده بود که طی نطقی دیگر به ملت اطمینان دهد که «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.»
آیت الله خمینی چهارشنبه ۱۶ آبان در نطقش اعلام کرد: «همه ملت ما دشمن شماره یک خودش را امروز آمریکا میداند، برای اینکه دشمن شماره یک ما (شاه) را برده آمریکا نگه داشته. آن وقت که او (شاه) بود هم دشمن شماره یک ما آنها (آمریکاییها) بودند.»
مخاطبان جوان آیت الله خمینی و مردم ایران اما خبر نداشتند که حدود یک سال پیش از آن، رهبر انقلاب در پشت صحنه با «دشمن شماره یک» تماس گرفته بود تا مستقیما از جیمی کارتر بخواهد: «به ارتش توصیه کنید از بختیار اطاعت نکند».
بنا بر اسنادی که به تازگی در آمریکا از حالت طبقه بندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفل لوشاتو به تهران برگردد - در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) - به دولت کارتر پیام شخصی محرمانهای میفرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد میکند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کارتر دراز میکند.
آیت الله خمینی وعده میدهد: «شما خواهید دید که ما با آمریکاییها هیچ دشمنی خاصی نداریم و شما خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد.»
در آن روزهای پرالتهاب، آیت الله خمینی در برابر آمریکا لحن ملایمی اتخاذ کرده بود. او برای بازگشت به ایران، جلوگیری از کودتای احتمالی ارتش (که به روایت هوادارانش به شدت از آن بیم داشت)، کنار زدن دولت شاپور بختیار و سرنگون کردن حکومت شاهنشاهی باید با آمریکا مدارا میکرد. در آن مقطع حساس، تعامل و نه تقابل با آمریکا میتوانست او و یارانش را به مقصد برساند، حتی اگر تعامل به معنای ابراز دوستی نسبت به دولت کارتر و تاکید بر اشتراک منافع با آمریکا باشد.
در گذشته در برخی کتابها و مقالات به این پیام تاریخی اشارهای کلی شده بود، اما متن کامل و رسمی سند به تازگی در آمریکا از حالت محرمانه بیرون آمده است.
کانال یزدی-زیمرمن
آمریکا در روزهای بحرانی انقلاب عمدتا از دو کانال با اردوی آیت الله خمینی در تماس مستقیم بود: در تهران از طریق آقایان محمد بهشتی و مهدی بازرگان و در فرانسه از طریق ابراهیم یزدی، دستیار آیت الله خمینی که سالها در تگزاس زندگی کرده و از طریق دوستانی چون پروفسور ریچارد کاتم با وزارت امور خارجه آمریکا در تماس بود.
در اسناد منتشر شده از ارتباط محرمانهای که واشنگتن با آیت الله خمینی در فرانسه برقرار کرده بود با نام کانال یزدی-زیمرمن یاد شده است. وارن زیمرمن از دیپلماتهای ارشد سفارت آمریکا در فرانسه بود و دست کم پنج بار در نوفل لوشاتو با ابراهیم یزدی دیدار کرد. این دو نفر، صبحها در یک مهمانخانه کوچک که حدود یک کیلومتر از ویلای آیت الله خمینی فاصله داشت بیسر و صدا دیدار و تبادل نظر و پیام میکردند.
ابراهیم یزدی البته در گذشته هم با مقامات وزارت خارجه آمریکا تماسهایی داشت، اما دیدارهای وی با زیمرمن در مقطعی بسیار حساس انجام میشد و از آنجا که با اطلاع کامل آیت الله خمینی بود و به عنوان رابط وی با آمریکا عمل میکرد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
اسناد نشان میدهد که کانال یزدی-زیمرمن از روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) رسما فعال بوده است، دقیقا یک روز پیش از آنکه شاه ایران را ترک کند. یکی از اولین درخواستهای آقای یزدی از طرف آمریکایی برنامه دقیق سفر شاه بوده است که واشنگتن از ارائه آن طفره میرود.
پیام مستقیم آیت الله خمینی به دولت کارتر در جریان پنجمین دیدار به دیپلمات آمریکایی ابلاغ میشود، در شرایطی که شاه ایران را ترک کرده بود و اداره کشور به شاپور بختیار و ارتش سپرده شده بود. نخست وزیر هم با بستن فرودگاهها مانع از بازگشت آیت الله خمینی شده بود.
این پیام حدود ساعت ۱۰ صبح به وقت محلی توسط یزدی به زیمرمن ابلاغ شده است. بنا بر سند مذکور، آیت الله خمینی به طور صریح از دولت کارتر میخواهد که از نفوذش برای تجدید نظر در موضع ارتش استفاده کند، چرخشی که به گفته رهبر انقلاب، منافع آمریکا را هم تامین خواهد کرد.
آیت الله خمینی در پیام خود میگوید: «فعالیتها و اقدامات بختیار و رهبران کنونی ارتش برای مردم ایران زیان بار است اما برای دولت آمریکا زیان بارتر است، به خصوص برای آینده آمریکاییها در ایران. این فعالیتها میتواند باعث آن شود که دستورات جدیدی در ایران صادر کنم.»
وی میافزاید: «توصیه میشود که شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند و این فعالیتها را متوقف کند.»
بنا بر این سند، ابراهیم یزدی پیام را کلمه به کلمه به فارسی نوشته بود و «در حالی که پیام را برای زیمرمن میخواند ترجمه میکرد.»
آیت الله خمینی گفته بود: «اگر بختیار و و رهبران فعلی ارتش دخالت در امور را متوقف کنند، ما مردم را آرام خواهیم کرد و این باعث خواهد شد که به آمریکاییها (در ایران) آسیبی وارد نشود.»
یکی از مهمترین نگرانیهای دولت آمریکا امنیت جانی هزاران مستشار نظامی و شهروند عادیاش در ایران بوده که بنا بر پیام آیت الله خمینی در صورت همراه شدن واشنگتن با انقلاب جانشان به خطر نمی افتاد.
شاید به خاطر یک چنین تضمینهایی بود که در روز پیروزی انقلاب، آقایان محمد بهشتی و ابراهیم یزدی ژنرال فیلیپ گست، بلندپایهترین مقام نظامی آمریکا در ایران (رئیس هیئت مستشاران نظامی) و ۲۶ نفر از پرسنل نظامی آمریکا را از زیرزمین ستاد کل ارتش شاهنشاهی که چریکهای مسلح به آن حمله کرده بودند بیرون آوردند و صحیح و سالم به سفارت تحویل دادند.
رد شباهت با لنین
از قضای روزگار همان روزی که ابراهیم یزدی، پیام شخصی آیت الله خمینی را به واشنگتن ابلاغ کرد، داماد سابقش شهریار روحانی - که به عنوان نماینده و سخنگوی آیت الله خمینی در آمریکا فعال بود - به دیدار مقامات ارشد وزارت خارجه رفته بود.
بنا بر اسناد منتشر شده، آقای روحانی هم از طرف آمریکایی خواسته بود که نگذارد ارتش به ویژه گارد شاهنشاهی مانع از بازگشت رهبر انقلاب به ایران شود که این موضوع توسط سایرس ونس، وزیر خارجه به کاخ سفید اطلاع داده میشود.
آقای روحانی در پایان گفتگوهایش که حدود یک ساعت و نیم طول کشید سه دلیل میآورد که انقلاب ایران دموکراتیک است و به نظامی دیکتاتوری منجر نخواهد شد: «اول، رهبری انقلاب را شخصیتی صاحب کرامت برعهده دارد که قدرت را در دست نخواهد گرفت و مانند لنین و مائو تسهتونگ ماهیت دموکراتیک مبارزه را تغییر نخواهد داد.»
«دوم، رهبران دینی به نقش خود به عنوان پل ارتباطی بین دولت و مردم ادامه خواهند داد تا سیاستهای دولت را برای مردم و خواستههای مردم را برای دولت توضیح بدهند تا ارتباط آنها قطع نشود.»
«سوم، ویژگیهای دموکراتیک انقلاب آنقدر عمیق است و چنان در جامعه ایران تثبیت شده که نیروی نظامی و یا عمل متقابل دیگری نمیتواند آن را تحریف کند.»
این انقلابیون جوان در غرب تحصیل کرده که در مقاطع حساس و بحرانی به عنوان پل ارتباطی آیت الله خمینی با آمریکا عمل کردند و در مذاکرات حساس پشت پرده که مانع از خونریزی بیشتر و احتمالا جنگ داخلی در ایران شد، پیش بینی نمیکردند که پس از تاسیس جمهوری اسلامی به خاطر همان تماسها با «شیطان بزرگ» به سستی یا حتی خیانت متهم و به سرعت از گردونه قدرت کنار گذاشته شوند.
عمق خصومت آیت الله خمینی با آمریکا و شیوه حکومتش هم بعد از اشغال سفارت و آغاز آنچه انقلاب دوم خواند برای دولت کارتر در عمل روشن شد.
یک روز بعد از اشغال «جاسوسخانه»، آیت الله خمینی در قم اعلام کرد: «توطئه هاى زیرزمینى در همین سفارتخانهها که هست دارد درست مى شود، که مهمش و عمده اش مالِ شیطان بزرگ است که آمریکا باشد.»
رهبر انقلاب افزود: «نمى شود بنشینید و آنها توطئه شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتى، و با حرفهاى نامربوطِ دمکراسى و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دمکراسى است، و هر کسى حق دارد در اینجا بماند، هر که حق دارد توطئه بکند. این حرفهاى نامربوط را باید کنار گذاشت.»
منبع بی بی سی