چه کسی میخواست آیتالله خامنهای را بکشد
زیتون ـ مهسا محمدی:
بعد از گذشت نزدیک به ۴ دهه از ترور ناموفق رهبر فعلی جمهوری اسلامی همچنان این سوال برقرار است که چه گروهی و یا حتی دقیقا چه کسی قصد کشتن او را کرده بود.
در رابطه با این ترور مشخصا ۳ نفر اعدام شدند که دو تن از آنان مستقیما مسئولیت انجام آن را به عهده گرفته بودند.
شاید بتوان گفت که بخشی از ابهام موجود در این پرونده نه ابهام ناشی از کمبود اطلاعات که به نوعی ابهامافکنی سیاسی است.
در روایت رسمی جمهوری اسلامی که در سالهای بعد از دهه پرتنش ۶۰ ساخته و پرداخته شد هم خوانش یکدستی از این اتفاق وجود ندارد و همزمان از سازمان مجاهدین خلق و گروه کوچک و گمنامی با نام «رهروان فرقان » به عنوان مسئولان این اتفاق ذکر میشود.
ایرج مصداقی عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق اما روایتی که این سازمان را مسئول این اتفاق دانسته بیاعتبار میداند و روایت دیگری از زبان «همبند» فرقانیاش به عنوان مسئول این بمبگذاری دارد.
۶ تیر ۱۳۶۰
«مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» این سوالی است که آیتالله خامنهای میگوید در اولین دقایق هشیاری خود بعد از ترور به زبان آورده است.
هادی منافی، وزیر بهداری وقت و پزشک معالج آیتالله خامنهای هم بعدها به نقل از وی گفت: «همیشه به من میگفت که من نمیدانم چرا زنده ماندم؟ فکر میکنم خدا یک ماموریتی برای من در نظر گرفته که مرا زنده نگه داشت.» به نظر میرسد که این سوال و نقل قول نظر به ماموریتی داشت ۸ سال بعد از این بمبگذاری عینیت یافت.
ماکیاولی در اثر ماندگار خود، شهریار، دو عامل را در موفقیت یک شهریار موثر میداند. شانس و فضیلت. هر چند ممکن است بر سر فاضل بودن آیتالله خامنهای اختلاف نظری وجود داشته باشد، خوششانسی وی در مسیر رسیدن به شهریاری اما بعید است محل اختلاف باشد.
رهبر آینده جمهوری اسلامی «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد. استخوان ترقوه اش شکست و چند رگ و عصب دست راست اش نیز قطع شد، اما به تدریج و در طی ۴۰ روز بعد از آن سلامت نسبی خود را بازیافت.
روایت محافظ شخصی
در رابطه با این ترور مشخصا ۳ نفر اعدام شدند که دو تن از آنان مستقیما مسئولیت انجام آن را به عهده گرفته بودند.
شاید بتوان گفت که بخشی از ابهام موجود در این پرونده نه ابهام ناشی از کمبود اطلاعات که به نوعی ابهامافکنی سیاسی است.
در روایت رسمی جمهوری اسلامی که در سالهای بعد از دهه پرتنش ۶۰ ساخته و پرداخته شد هم خوانش یکدستی از این اتفاق وجود ندارد و همزمان از سازمان مجاهدین خلق و گروه کوچک و گمنامی با نام «رهروان فرقان » به عنوان مسئولان این اتفاق ذکر میشود.
ایرج مصداقی عضو جدا شده سازمان مجاهدین خلق اما روایتی که این سازمان را مسئول این اتفاق دانسته بیاعتبار میداند و روایت دیگری از زبان «همبند» فرقانیاش به عنوان مسئول این بمبگذاری دارد.
۶ تیر ۱۳۶۰
«مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» این سوالی است که آیتالله خامنهای میگوید در اولین دقایق هشیاری خود بعد از ترور به زبان آورده است.
هادی منافی، وزیر بهداری وقت و پزشک معالج آیتالله خامنهای هم بعدها به نقل از وی گفت: «همیشه به من میگفت که من نمیدانم چرا زنده ماندم؟ فکر میکنم خدا یک ماموریتی برای من در نظر گرفته که مرا زنده نگه داشت.» به نظر میرسد که این سوال و نقل قول نظر به ماموریتی داشت ۸ سال بعد از این بمبگذاری عینیت یافت.
ماکیاولی در اثر ماندگار خود، شهریار، دو عامل را در موفقیت یک شهریار موثر میداند. شانس و فضیلت. هر چند ممکن است بر سر فاضل بودن آیتالله خامنهای اختلاف نظری وجود داشته باشد، خوششانسی وی در مسیر رسیدن به شهریاری اما بعید است محل اختلاف باشد.
رهبر آینده جمهوری اسلامی «از نقطه بالای کتف راست و بالای ران سمت راست» مجروح شد. استخوان ترقوه اش شکست و چند رگ و عصب دست راست اش نیز قطع شد، اما به تدریج و در طی ۴۰ روز بعد از آن سلامت نسبی خود را بازیافت.
روایت محافظ شخصی