عدد و معدود در فارسی
نویسنده: علیزاده طوسی، زبانشناس
در زبان برای برقراری ارتباط میان عدد و معدود اغلب از واحدهای شمارش متنوعی استفاده میشود و نباید در استفاده از این واحدها دچار اشتباه شد.
"عدد" در زبان معمولاً در شمارش اسم به کار میرود و به اسمی که عدد در جلو آن آمده باشد، "معدود" میگوییم. در عبارت "سیصد سرباز" سیصد عدد است و سرباز معدود. همین عبارت را بسیاری از نویسندگان به صورت "سیصد نفر سرباز" مینویسند، که نادرست نیست، ولی کاربرد "نفر" ضرورتی ندارد.
کلمه "نفر" که در این عبارت، بین عدد و معدود میآید، در فارسی "واحد شمارش" انسان و مترادف "تن" است. برای هر نوع یا هر گروه از موجودهای جاندار و بیجان معمولاً واحد شمارش معینی به کار میرود. در اینجا پرکاربردترین آنها را میآورم:
نفر (تن)، انسان: هشتاد نفر پزشک (هشتاد پزشک).
رأس، جانوران: هزار رأس گوسفند، صد رأس اسب.
دستگاه، برای آپارتمان و وسیلههای ماشینی، خودکار، برقی یا الکترونیکی و مانند اینها: سه دستگاه آپارتمان، پنج دستگاه اتومبیل، ده دستگاه تلویزیون، دو دستگاه یخچال، یک دستگاه ماشین رختشویی، یک دستگاه رادیو، یک دستگاه ماشین فتوکپی، و مانند اینها.
فروند، برای کشتی، هواپیما، هلیکوپتر، زیردریایی.
دانه، برای غله، حبوب و بسیاری از میوهها: یک دانه گندم، یک دانه نخود، یک دانه گردو، یک دانه سیب. (در بسیاری موردها ضرورتی ندارد که بین عدد و معدود "واحد شمارش" آورده شود. ضمناً در موردهایی که درست نمیدانیم اختصاصاً چه واحد شمارشی به کار ببریم، میتوانیم کلمه "عدد" را بیاوریم: پنج عدد سیب، پنج عدد اتومبیل و مانند اینها).
جفت، برای چیزهایی که یک واحد از آنها برای استفاده کافی و کامل نیست و حتماً باید دو واحد باشد: یک جفت کفش، دو جفت دستکش، سه جفت جوراب، پنج جفت گوشواره، و مانند اینها. در زبان انگلیسی برای بعضی چیزها که از دو چیز یکسان، اما متصل به هم درست شده است، جفت (pair) به کار میبرند، کـه در فارسـی آن چیـز کلاً یک واحد دانسته میشود، مثل trousers (شلوار)، scissors (قیچی)، pliers (انبردست)، و مانند اینها.
عراّده، برای توپ (جنگ افزار). صد عرّاده توپ.
بُرش، برای چیزهایی که یک واحد کامل آن بدون برش مصرف نمیشود، مثل یک برش کیک، یک برش نان، و مانند اینها.
حبّه، برای چیزهایی مثل قند، آبنبات، دانه انگور.
لاخ، برای چیزهای مثل دانه کبریت.
نخ، برای یک دانه سیگار.
توپ، برای پارچه، یک توپ چلوار، سه توپ فاستونی.
پاکت، برای چیزهایی که تعداد معینی از واحد آن در یک پاکت بسته بندی میشود: سه پاکت سیگار.
فقره، برای چیزهایی مثل کار، نوشته، نامه، سند، چک: سه فقره چک، پنج فقره سفته.
قلم، برای نوعهای مختلف کالا: پنجاه قلم صادرات، بیست قلم خرید، سی قلم جنس.
رشته، برای کارهایی که در مدتی از زمان انجام میگیرد و در موردهایی با یک اسم جمع، مثل "عملیات" و "تظاهرات"، بیان میشود. دو رشته عملیات، سه رشته تظاهرات. به جای "رشته"، کلمه "مورد" را هم که معنای وسیعتری دارد، میتوانیم به کار ببریم: پنج مورد تظاهرات.
مورد، برای شمارش واقعهها، اتفاقها و کارهایی معین: پنج مورد جنگ، سه مورد زلزله، دو مورد زد و خورد، ده مورد حمله، چهار مورد تصادف، سه مورد شکایت و مانند اینها.
باب، برای دکان، مغازه: سه باب مغازه، هشت باب دکان.
قرص، برای نان.
دست، در مورد چیزهایی که برای استفاده معمولاً از چند تکه مستقل تشکیل میشود، مثل لباس، یا چیزهایی که تعداد معینی از آنها یک مجموعه کامل حساب میشود، مثل بشقاب: سه دست لباس، چهار دست کت و شلوار، دو دست بشقاب، سه دست کارد، چهار دست قاشق و چنگال، دو دست ورق.
قبضه، برای تفنگ، شمشیر و سلاحهای دستی دیگر: پنج قبضه شمشیر، سه قبضه سلاح کمری.
غیر از اینها واحدهای شمارش دیگری هم هست که با پژوهش بیشتر میتوانیم آنها را پیدا کنیم. اما منظور از بحث عدد و معدود و واحد شمارش این است که در کاربرد واحدهای شمارش اشتباه نکنیم و مثلاً نگوییم هشت فروند توپ یا پنج فقره هواپیما.
یک نکته دیگر در حیطه عدد و معدود، شناخت اسمهای قابل شمارش (countable nouns) و اسمهای غیر قابل شمارش (uncountable nouns) است. مثلاً "نفت" قابل شمارش نیست و آن را با واحدهای حجمی مخصوص مایعات (لیتر، بشکه) میشماریم و میگوییم: پنج لیتر بنزین، یک میلیون بشکه نفت. نویسنده یا مترجمی که برایش معنای قابل شمارش و غیر قابل شمارش بودن کاملاً روشن نباشد، ممکن است بنویسد: "ایران اکثر نفت مصرفی افریقای جنوبی را تأمین می کند": "Iran provides most of South Africa's oil". کلمه "اکثر" بیشتر در مورد انسان و گاهی در مورد جانوران و چیزهای "قابل شمارش" به کار میرود: اکثر مردم، اکثر مترجمان، اکثر کشورها، اکثر جانوران، که به جای آن میتوانیم از کلمه "بیشتر" استفاده کنیم، اما "نفت" قابل شمارش نیست و به جای "اکثر نفت" باید بگوییم "بیشتر نفت". کلمه "بیشتر" حالت خنثی دارد، یعنی هم برای اسمهای قابل شمارش به کار میرود، هم برای اسمهای غیر قابل شمارش: "بیشتر شکر مصرفی ایران را از کشورهای دیگر وارد می کنند"، "بیشتر جوانان تحصیلکرده حداقل یک زبان خارجی میدانند".
و یک نکته دیگر در مورد عدد و معدود این است که وقتی که پیش از یک اسم عدد، یا کلمه "چند" یا "چندین" بیاید، آن اسم به صورت مفرد میماند و مثل زبان انگلیسی به صورت جمع در نمیآید: صدهزار سلاح، نه صدهزار اسلحه. در اینجا نمونههایی از عدم توجه نویسندگان به کاربرد صحیح عدد و معدود میآورم:
این مجموعه، ۷۹ لباس پرنسس دایانا را شامل میشود (تکه لباس در موردی که "دست لباس" منظور نباشد).
در افغانستان نیروهای طالبان یک عملیات (یک رشته عملیات) تهاجمی را (!) برعلیه (علیه) مواضع احمد شاه مسعود شروع کردهاند.
امسال از حوزۀ هنری گرگان چندین متون (چندین متن) ارسال گردید.
ترور صدها تن مبارزان (مبارز) و رهبران (رهبر) فلسطینی...
این سخنرانیها پس از سه تظاهرات (سه رشته تظاهرات) هزاران معلم در یک هفته اخیر در مقابل مجلس انجام شد.
مجاهدین در چند عملیات (در چند رشته عملیات) خیلی غنائم جنگی گرفتند.
نتیجه تعطیلی (تعطیل، توقف) عملیاتها یک چیز بیش نبود...(در این مورد "عملیات" به تنهایی کافی است، و اگر بخواهند بر همه نوع عملیات تأکید داشته باشند، میتوانند بگویند: "نتیج توقف کلیه عملیات یک چیز بیش نبود...").
عملیاتهایی (عملیاتی) گذاشتند تحت عنوان سحر یک تا چهار که خمپارهزنیها (خمپارهزنی) شامل همین عملیلتها (عملیات) میشد (عملیات اسم جمع است و در این مورد ضرورت ندارد که باز به صورت جمع در بیاید).
کشتی غرق شده چند فروند (چند دستگاه) خودرو و چند تراکتور را (!) نیز حمل میکرده است.
در این جنگ ۱۰۷ قبضه کلاشنیکف و شش قبضه اسلحه کمری (سلاح کمری) و چهار فروند توپ (عرّاده) و تعداد زیادی فشنگ و پنج فروند اسلحه سنگین به دست پیشمرگان افتاد ( اولاً پنج اسلحه درست نیست و بعد از عدد باید معدود مفرد باشد: پنج سلاح سنگین، و ثانیاً سلاح هرچه باشد، چون کشتی و هواپیما و هلیکوپتر نیست، واحد شمارش آن "فروند" نمیشود، و ثالثاً چون نوع سلاح سنگین معلوم نیست، برای آن واحد شمارش معینی نمیتوانیم به کار ببریم و باید بگوییم: پنج واحد سلاح سنگین).
به نوشته لـوموند... تعداد ۲۰ هزار تن پزشـکان (بیست هزار تن پزشک) و پرسنل تحصیلکرده پزشکی (در) عرض سال گذشته از آفریقا عزیمت نموده (کردهاند) و به کشورهای غنی رفتهاند.
در این خرابهها همچنین هزاران وسایل (هزاران وسیله) سنگی از خاک بیرون آمده.
بوپا چهل و یک هزار کارمند در بیست و شش بیمارستان و صدها خانههای سالمندان (صدها خانه سالمندان) و بهداشتی دارد.
هزاران دست لباسهای (هزاران دست لباس) گرانبها در صندوقها انباشته شده بود.
آتش سوزی در این ایالت موجب نابودی دو ساختمان مسکونی شد و صدها منازل دیگر(صدها منزل دیگر) در خطر نابودی قرار دارند (قرار دارد).
و نکته آخر در بحث "عدد و معدود" درباره کلمه "تعداد" است. در "لغتنامه دهخدا" در تعریف این کلمه که از عربی گرفته شده است، میخوانیم: "تعداد (عربی مص) مصدر است به معنی عدد (شمردن، شمارکردن). در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار". بنابر این در فارسی امروز "تعداد" در معنی عدد (number) به کار میرود.
اگر بگوییم: "تعداد دانشجویان رشته دکترای دامپزشکی ۴۴۹ نفر است"، طبیعت و روح زبان فارسی آن را میپذیرد، چون در این مورد "تعداد" به شمار دانشجویان اشاره دارد، اما اگر بگوییم "تعدادی دانشجو وارد نمایشگاه شدند"، با طبیعت و روح زبان فارسی سازگار نمینماید. منظور ما از "تعدادی دانشجو" چند دانشجو، چندین دانشجو، عدهای دانشجو، گروهی دانشجو است. عادت فارسیزبانان این است که "تعدادی" را در مورد جانوران، گیاهان، و چیزها بشنوند: تعدادی گوسفند، تعدادی درخت، تعدادی صندلی، اما در مورد انسان، بسته به درجه کمیت، شنیدن چند، چندین، عدهای، گروهی، جمعی یا حتی شماری برایشان خوشایندتر است: چند دانشجو، چندین معلم، عدهای سرباز، گروهی پزشک، جمعی از معترضان، شماری از داوطلبان. با این توضیح میتوانیم بگوییم: "خبرگزاری ایسنا تعداد (شمار) معلـمان معترض شرکت کنـنده در تجمع چهارشنبه را چند صد تن اعلام کرده است"، اما بهتر است نگوییم: "خبرگزاری دانشجویان ایران، ایسنا، نیز از تحصن تعدادی معلم در شهر کرمان خبر داده است»، و به جای آن بگوییم: "تحصن عدهای معلم" یا "تحصن گروهی معلم".
بی بی سی