Saturday, July 20, 2019

خرافه




در زبان انگليسي Superstition که به عنوان معادل و در معناي خرافات
به کار مي رود، ريشه لغوي جالبي دارد. Superstition برگرفته از عبارت superstes است که خود از دو جزء «super» به معناي فوق و ماورا
و «sto» به معناي ايستادن و تحمل کردن تشکيل شده است

فرقي نمي کند که به کدام نقطه دنيا مي رويد يا در چه کشوري زندگي مي کنيد؛ هر کجا که باشيد از خرافات گريزي نيست و گويي هر منطقه يي خرافات خاص خودش را دارد. هرچند نمي توان انکار کرد که بعضي از کشورها شهرت بيشتري در زمينه خرافات و خرافه پرستي دارند.
در بسياري از پژوهش ها مردم انگلستان خرافاتي ترين مردمان دنيا شناخته شده اند. اما پژوهش هاي ديگري هم هستند که نشان مي دهند ريشه هاي خرافه پرستي در کشورهاي آسياي شرقي مانند چين و ژاپن قوي تر است. اين در حالي است که در آفريقا و امريکاي لاتين هم خرافه يکي از اصول زندگي مردم به شمار مي رود. با اين حال نحس بودن بعضي اعداد مانند 13، بدشگون بودن عطسه در بعضي زمان ها و لزوم طلب «عافيت» بعد از هر عطسه براي دور کردن بدي ها و بدشگون بودن آواز جغد از جمله باورهاي رايج در سراسر جهان است. واژه خرافه (superstition) براي نخستين بار در درگيري هاي مذهبي بين کاتوليک ها و پروتستان ها مطرح شد. در اين درگيري ها هر گروه سعي مي کرد براي کمرنگ و بي اهميت نشان دادن اعتقادات طرف مقابل، باورهاي او را خرافه بنامد. اما با وجود اينکه امروز به تمام باورهاي نامعقول و موهوم «خرافه» مي گوييم، عقايد خرافي در همه جهان يکسان نيستند.
خرافه هاي امريکايي

در ايالات متحده امريکا نصب نعل اسب به عنوان نماد شانس و برکت بر سردر خانه ها يکي از رايج ترين خرافات است. البته امريکايي هاي خرافاتي مدام سر اينکه نعل اسب را سربالا يا سرپايين به در خانه بکوبند، جر و بحث دارند. عده يي فکر مي کنند نعل اسب شانس مي آورد و اگر بخواهيم آن را به جايي نصب کنيم، بايد سربالا باشد. چون در اين حالت تاثيرش بيشتر است. بعضي ها هم معتقدند اگر يک نعل اسب بالاي تخت خواب شان بياويزند، محال است کابوس ببينند.همچنين در امريکا مانند بسياري ديگر از جاهاي دنيا معتقدند شکستن آينه براي مدت هفت سال بدشانسي و بدبختي به همراه دارد و براي از بين بردن اين نحسي بايد تکه هاي آينه جمع و زير نور ماه در خاک مخفي شود. عنکبوت هم از حيواناتي است که در اين کشور نفرين شده است به طوري که مردم امريکا معتقدند اگر عنکبوتي روي شانه کسي حرکت کند، نبايد آن را کشت بلکه به جاي آن بايد به سرعت يک شمع يا چراغ روشن کرد، در غير اين صورت شخص مورد نظر نفرين خواهد شد.
مدرن ترين خرافاتي هاي جهان
خرافاتي بودن مردم انگلستان همچنان در بسياري از تحقيقات انجام شده بر قوت خود باقي است. بر اساس نظرسنجي که اخيراً در اين کشور انجام شده، بيش از نيمي از مردم انگلستان به خرافات اعتقاد دارند و برخي از خرافه ها در زندگي روزانه آنها جاري است. اين نظرسنجي که ميان خرافات مدرن و خرافات سنتي تفکيک قائل شده است نشان مي دهد که 24 درصد از مردم انگلستان به خرافات مدرن معتقدند و پوشيدن برخي لباس ها يا آويزان کردن برخي اشيا را در رو آوردن شانس به شخص بسيار موثر مي دانند. اما جايگاه دوم در اختيار اعداد است. 22 درصد انگليسي ها معتقدند انتخاب اعدادي مانند تاريخ تولد مي تواند در برنده شدن در مسابقات مختلف موثر باشد. 21 درصد هم معتقدند به هم زدن ليوان ها در زمان خوردن نوشيدني مي تواند تا هفت سال بدشانسي را از افراد دور کند. انگليسي ها همچنين اعتقاد دارند نبايد در مهماني ها جمع مهمانان به 13 برسد چرا که ممکن است دعوا بشود. در خرافات مدرن، اينترنت هم ورود پيدا کرده است. به طوري که بسياري از انگليسي ها معتقدند بايد اي ميل هاي زنجيره يي را ادامه داد و حتماً اين نوع اي ميل ها را براي دوستان خود فرستاد و از شکسته شدن اين زنجيره جلوگيري کرد چرا که شکسته شدن بدشانسي به دنبال خواهد داشت. از سوي ديگر در اين نظرسنجي به خرافات سنتي هم توجه شده است و در نخستين رده جدول آن «زدن به تخته» براي دور کردن بدشانسي قرار دارد که 40 درصد افرادي که به پرسش ها پاسخ داده اند به آن اعتقاد داشتند. اغلب اين افراد بيش از 45 سال داشتند. باز نکردن چتر در محيط هاي بسته از ديگر خرافات سنتي انگليسي ها است و گربه سياه حيوان نحس مردمان اين کشور و شايد بسياري از کشورهاي ديگر باشد. انگليسي ها معتقدند اگر گربه سياه در مسير کسي قرار گيرد بدشانسي به همراه خواهد آورد. از ديگر خرافات در ميان مردم انگليس اين است که اگر زني دو قاشق را در نعلبکي قرار دهد صاحب فرزند دوقلو خواهد شد يا اگر زني که در آستانه زايمان قرار دارد سه بار با قاشق هاي غذاخوري نمک بخورد، درد زايمان کمتري را تحمل خواهد کرد. در کشور انگليس، وزغ را به جادوگران منتسب مي دانند و بعضي از اهالي روستاها آن را نشانه بدبختي مي دانند.قرن ها دزدهاي انگليسي معتقد بودند اگر قلب وزغ را در جيب خود حمل کنند هيچ گاه دستگير نخواهند شد و خرافه بسيار شايع در مورد وزغ در انگلستان اين است که وجود آن را علامت برگزار شدن مراسم عروسي مي دانند و اگر وزغي از سر راه عروس به کليسا عبور کند، او و همسرش در آينده خوشبخت و بهره مند خواهند شد.
روسيه؛ سرزمين خرافات کهن
اعتقاد به خرافات در روسيه رو به افزايش است. روس ها اعتقاد دارند اگر در محيط هاي سر بسته سوت بزنند تمام پول خود را از دست خواهند داد. بنابراين شما در روسيه هرگز کسي را نمي بيند که در يک فضاي در بسته سوت بزند. اعتقادات خرافي اهالي روسيه جالب است. مثلاً معتقدند اگر شيئي را در خانه خود گم کردند بايد «دومووج» شيء نماديني که در اغلب خانه هايشان پيدا مي شود را مخاطب قرار دهند و بگويند؛«دومووج، به اندازه کافي بازي کردي حال آن را به من برگردان.» خرافاتي هاي روس اين جمله را عامل پيدا شدن اشياي گمشده منزل شان مي دانند. در روسيه خرافات از کودکي آموزش داده مي شود. «مارک تواين» نويسنده مي گويد؛ «به اين امر آگاهم که اگر حتي روشن ترين ذهن ها از کودکي تحت تاثير خرافات قرار گيرد، هرگز در بزرگسالي تغييري نسبت به ديدگاه هاي خرافي براي او حاصل نخواهد شد.»خرافات روسي اغلب بسيار هم قدمت دارند. منشاء بسياري از خرافات مردم روسيه به پيش از ورود مسيحيت به اين کشور باز مي گردد. پيش از ورود مسيحيت مردم روسيه فرهنگ بت پرستي داشتند؛ فرهنگي که روس ها را به پرستش عناصر طبيعي مانند آب، آتش، زمين، سنگ و... مشغول کرده بود. روس ها همچنين به مخلوقات خوب و بد معتقد بودند. بسياري از خرافات مدرن و امروزي روس ها هم نشأت گرفته از اعتقادات بت پرستي دوران گذشته است. به طور مثال در گذشته روس ها نان را مي پرستيدند و امروز هم مردم روسيه از دور ريختن نان و بي احترامي کردن به آن واهمه دارند.
موهومات آسيايي
در آسيا اما خرافه ها شکل و شمايل ديگري دارند. خرافات در زندگي مردم کشورهاي آسياي شرقي نقش زيادي دارد. در ژاپن اگر شخصي در مسير خود يک مار سفيدرنگ پيدا کند، خوشبخت خواهد شد. اين مار براي او نشانه خوش يمني است. بسياري از مردم ژاپن تصاويري از مارهاي سفيد بر ديوارهاي خانه هاي خود مي آويزند و آن را نشانه خوش يمني مي دانند. علاوه بر اين تلفظ نام رنگ قرمز در زبان مردم ژاپن مانند تلفظ عبارت «شانس» است براي همين در آغاز سال نو، مردم همه چيز را به رنگ قرمز درمي آورند. پس اگر در حوالي سال نو ميلادي به ژاپن رفتيد و با کشوري يکدست قرمز رو به رو شديد از حالا آمادگي اش را داشته باشيد.
خرافه ها بدون مرز
بعضي خرافه ها هم هستند که براي خودشان شهرت جهاني دست و پا کرده اند و ديگر به يک کشور خاص تعلق ندارند. مثلاً اين خرافه که مي گويد رد شدن از زير نردبان بدشانسي مي آورد ميان بيشتر مسيحيان رواج دارد. اين خرافه از اعتقادات اوليه در مسيحيت ريشه مي گيرد، چرا که نردبان تکيه داده شده به ديوار با ديوار و زمين يک مثلث مي سازد و هيچ کس نبايد به صليب مقدس بي احترامي کند، و از يک مثلث عبور کند وگرنه از همکاران شيطان محسوب خواهد شد. يا مثلاً اينکه روز جمعه و عدد 13 هر دو نحس هستند و بنابراين بيش از هرچيز بايد از «جمعه 13» حذر کرد. ريشه اين خرافه را در داستان آدم و حوا مي دانند که روز جمعه از بهشت اخراج شدند. از طرفي مسيحيان معتقدند 12جادوگر به همراه شيطان در مراسم شيطاني حاضرند، پس 13 عدد نحسي است. خرافه معروف ديگري هست که مي گويد نبايد از چتر در محيط سربسته استفاده کرد، سابقه استفاده از چتر در شرق به قرن 11 قبل از ميلاد برمي گردد، افراد سياسي و رده هاي بالاي مذهبي از چتر نه تنها به عنوان محافظي در برابر پرتو خورشيد، بلکه به عنوان دفاعي در برابر ارواحي که ممکن بوده به آنها آسيب برساند، استفاده مي کردند و اغلب معتقد بودند که به دليل رابطه مقدس بين چتر و خورشيد، درست نيست که چتر در سايه باز شود. خرافات مربوط به آينه هم اغلب در ميان مردم مشترک اند. مثلاً عموماً مردم اعتقاد دارند که شکستن آينه بديمني به همراه دارد، دليلش اين است که در گذشته فکر مي کردند تصويري که در آينه ديده مي شود نماينده روح آن فرد است و در نتيجه شکستن آينه به روح صدمه خواهد زد.
اعداد شانس و بدشانسي
بخش بزرگي از خرافات درباره اعداد ساخته و پرداخته شده اند. در بسياري از فرهنگ ها، 13 عدد نحسي است اما در کشورهايي مانند ژاپن و کره اين عدد 4 است که نحس است. تلفظ عدد «چهار» در زبان ژاپني همانند تلفظ کلمه «مرگ» (شي) در اين زبان است و به همين دليل ژاپني ها عدد چهار را نحس مي شمارند. اکثر هتل هاي ژاپن هم يا سه ستاره هستند يا پنج ستاره و شما در ژاپن به ندرت ممکن است هتل چهار ستاره ببينيد. جالب تر اينکه در هتل هاي اين کشور اتاق شماره 4 وجود ندارد. اما در چين عدد شانس مردم «هشت» است. اعتقاد به عدد هشت در چين تا حدي جدي است که به بازي هاي المپيک سال 2008 رسيده است. چيني ها اعلام کرده اند که درصدد هستند در ساعت 08/8 دقيقه هشتمين روز هشتمين ماه سال 2008 به طور رسمي بازي هاي المپيک را آغاز کنند، در زبان چيني عدد 8 را «فا» مي خوانند که تلفظ آن شبيه کلمه «فه آ» به معناي شانس و اقبال است. علاوه بر اين اعداد و تاريخ هايي که به هم شباهت دارند هم براي چيني ها جذاب هستند. روز 18 سپتامبر براي شروع تجارت جديد زمان مناسبي است چرا که عبارتي که در زبان چيني براي اين تاريخ وجود دارد شبيه عبارتي است که به معناي «سريع پولدار شو» تلفظ مي شود.
المپيک 2008 و جادوي عدد هشت
8 آگوست هم يکي از روزهاي ميمون نزد چيني هاست و چيني ها به همين دليل از همان ابتدا بر آغاز رسمي المپيک 2008 در اين روز اصرار داشتند. بيمارستان هاي چين مي گويند انتظار تولد کودکان زيادي را مقارن با آن روز- که براي چيني ها اعتبار ملي زيادي دارد- مي کشند و برخي مادران براي آنکه دقيقاً در آن روز صاحب فرزند شوند حتي عمل سزارين را انتخاب کرده اند. گفته مي شود برگزار کنندگان المپيک 2008 در چين در برنامه ريزي براي تعيين زمان دقيق شروع رسمي المپيک 2008، اهميت عدد 8 نزد چيني ها را مدنظر داشته اند. علاوه بر عدد هشت چيني ها به اعداد 6 ، 7 و 9 هم علاقه مندند و از اعداد 4 ، 3 و 1 مي پرهيزند. اين خرافه ها چنان در ميان چيني ها دروني شده است که حتي شماره هاي موبايلي که از اعداد شانس تشکيل شده اند، با قيمت هاي بسيار بالا خريد و فروش مي شوند اما در مقابل شماره هاي موبايلي که تصادفاً از اعداد نحس تشکيل شده اند روي دست صاحبانشان مي مانند و هيچ خريداري ندارند.در همين حال عدد هفت هم در بسياري از جوامع عدد مقدسي است. يهوديان قديم براي عدد هفت معناي ويژه يي قائل بودند. در کتاب تورات آمده است که خداوند جهان را در شش روز خلق کرد، در روز هفتم خالق به استراحت پرداخت. حضرت موسي(ع) نيز در ده فرمان خود از پيروانش مي خواهد که در اين روز آرامش را مقدس بدارند. همچنين در مسيحيت و در تعليمات کليساي کاتوليک هفت گناه کبيره (غرور، آزمندي، بي عفتي، حسد، افراط، خشم و کاهلي) و هفت پيمان مقدس وجود دارد. اما هر قدر که عدد هفت ميان مردم جهان خوش يمن و محبوب است، عدد شش منفور است. عدد 666 عدد بديمني درميان مسيحيان است و حتي آن را نماد شيطان مي دانند.
تاملاتي در خرافات مردمان هندوستان
روزهاي سه شنبه مبارک نيست و اينجا همان کشور 72 ملت يا هندوستان است. در هند کافي است به اطراف خود خوب نگاه کني و البته به اتفاقاتي که هر روز براي دانشجويان خارجي يا توريست ها به خاطر آشنا نبودن با اين باورها مي افتد توجه داشته باشي. آن وقت خواهي ديد که زندگي لحظه به لحظه با خرافات تا چه حد سخت و دشوار است. اولين چيزي که در هند توجه آدم را جلب مي کند ليموترش ها و فلفل هاي سبز و قرمزي است که با يک نخ به هم متصل شده اند و براي دورکردن ارواح بد و نيروهاي منفي از خانه يا محل کسب بر سردر ورودي آويزان اند. غير از اين آويزان بودن کفش يا دمپايي بر پشت ماشين، ريکشا (دوچرخه هاي اتاقدار مسافرکش)، اتو ريکشا (موتورهاي اتاق دار مسافرکش) و حتي وسايل نقليه عمومي مثل اتوبوس ها و تاکسي ها هم ممکن است کنجکاوي تان را برانگيزد. اين کفش برگرفته از يک اسطوره مذهبي هندو است براي سلامت بودن در راه و سفر. اين کفش نمادي است از کفش هاي «رام» که تناسخ ويشنو- آفريننده زمين- است. شايد اگر کسي براي اولين بار به هند برود و از قضا در محيطي بزرگ شده باشد که با غذاهاي گياهي آشنايي نداشته باشد محيط و حتي فهرست غذاهاي هندي برايش عجيب باشد. زيرا گوشت گاو و گوسفند چيزي است که شما هرگز اثري از آن نخواهيد ديد و فقط در بعضي از رستوران هاي بزرگ که محل تردد دائمي توريست ها هستند ممکن است چنين اشتباهي بشود و تازه آن هم بازارش زياد داغ نيست. انگار اصلاً خودت هم در هند ترجيح مي دهي که گوشت گاو و گوسفند نخوري زيرا در اين سرزمين گاو موجودي مقدس است که فوايد زيادي براي انسان دارد و غير از آن روي زمين هاي کشاورزي کار مي کند، شير و لبنيات مي دهد و در کشوري که پايه هاي اصلي آن روي کشاورزي است کشتن گاو گناهي بزرگ محسوب مي شود. حالا خرافات يا غيرخرافات حتي در رستوران هاي زنجيره يي هم چيزي به نام همبرگر وجود ندارد و بايد به همان مرغ راضي بود. البته بايد اضافه کرد غير از اين در بعضي از شهرهاي مذهبي مثل بنارس و ريشي کش اصلاً چيزي به نام قصابي هم وجود ندارد و حتي فرآورده يي مثل تخم مرغ هم پيدا نمي شود، زيرا اهالي شهر همگي گياه خوار و بسيار مذهبي هستند و گوشت خواري را کاري شوم و نامبارک مي دانند. اما براي مستندسازي بيشتر اين نوشته برايتان از اتفاقي مي گويم که براي دو دانشجوي ايراني در هندوستان رخ داده است. ساعت 12 نيمه شب صاحبخانه دو دختر ايراني از سفر بازگشت و يکراست به سراغ اتاق آنها رفت و با عصبانيت در زد. پيرزن صدايش مي لرزيد و با عصبانيت مي گفت؛ «شما همين الان بايد از اين خانه بيرون برويد چون همه بدبختي هاي خانواده ام به خاطر شماست،» دو دختر ايراني ناباورانه به پيرزن نگاه مي کردند و نمي دانستند چه خطايي از آنها سر زده است. پيرزن با گريه ادامه داد؛ «برادرم به خاطر کارهاي شما دوتا تصادف کرد و مïرد. شما شوم هستيد و در خانه من گوشت مي خوريد. اگر مي دانستم گوشت مي خوريد هرگز خانه را به شما اجاره نمي دادم.» و خب البته دانشجويان هر طور که بود توانستند پيرزن خرافاتي هندي را راضي کنند که تا صبح فردا به آنها اجازه اقامت بدهد.کشتن هر موجود زنده يي در هند گناه بزرگي محسوب مي شود و کسي که حيواني را مي کشد سرنوشت شومي را براي خودش رقم زده است، حتي اگر آن حيوان گربه باشد.به اعتقاد هندي ها ديدن گربه سياه در سفر يا راه به معناي بدشانسي است. شايد براي همين است که در خيابان هاي هند به جاي گربه فقط سگ مي بيني و هيچ اثري از گربه نيست. اما اگر حتي همين حيوان هم کشته شود بايد تکه يي طلا به عنوان کفاره به يک مکان مذهبي مثل معابد اهدا کرد. در هر حال مي توان گفت حيوانات يکي از پايه هاي اصلي در باورهاي خرافي هندوستان هستند. براي نمونه قارقار کلاغ يعني خوش شانسي و نويد آمدن مهمان به خانه؛ ديدن فيل هنگام سفر يا در طول سفر به معني سفري امن و خوب است، زيرا فيل نمادي از خداي گنيش (از بين برنده مشکلات و پيام آور خوش شانسي) است؛ ديدن طاووس نيز خوب است اما شنيدن صداي او به خصوص در دل شب نشان از خبر بد دارد؛ همانند شنيدن صداي زوزه سگ يا گرگ در شب هاي زمستاني؛ و اگر زماني روي سرتان مارمولکي بيفتد به اين معني است که تمام عمر در ترس از مرگ خواهيد بود. در هند بعضي از اعمال و رفتارها هم جزء خرافات محسوب مي شوند. براي مثال رسم است هر زوج جواني قبل از ازدواج حتماً با يک ستاره شناس درباره هماهنگ بودن طالع هايشان مشاوره کنند و بعد از ازدواج هم عروس براي اولين بار بايد با پاي راست وارد خانه شود؛ هنگام بارداري هم نبايد تنها سفر کند يا وارد خانه يي متروک شود چون ارواح خبيث ممکن است فرزندش را تسخير کنند. اگر سکسکه کني يعني کسي به فکرت است؛ اگر چشمت بخارد يعني کسي به تو حسادت مي کند. همچنين بايد يادتان باشد که در هندوستان کسي در شب ناخن هايش را کوتاه نمي کند چون بسيار نامبارک و بد است؛ تکان ناگهاني چشم نشانه پيام بدي در راه است؛ و در زمان خورشيدگرفتگي کسي نبايد چيزي بخورد و بعد از آن بايد غذاهايي را به رودخانه بيندازد. اما خرافات هند تنها به اين موارد ختم نمي شود و از آنجا که اين کشور بسيار پهناور و بزرگ است خرافات آن هم در هر منطقه با مناطق ديگر فرق مي کند. بنابراين اگر قصد سفر به هند را داريد بهتر است از عجايب اين کشور لذت ببريد و بدانيد اگر اين چيزها را از آن بگيرند هند ديگر هند نيست.
روزنامه اعتماد