رضاشاه و دکتر ابوالقاسم بختیار در آیین گشایش دانشکده پزشکی دانشگاه تهران
ویکی پدیا
دانشگاه تهران چگونه بوجود آمد
علی اصغر حکمت
در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن 1312 جلسهُ هیئت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شـده بـود سـخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عـمارت و قـصور زیـبای جدید در میان آمد، مرحوم فروغی رئیس الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک میگفت.
و دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبـان گـشوده بـودند.چون نوبت به بنده نگارنده رسید که بـه سـِمَت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عـظمت پایـتخت البـته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عـمارت مخصوص اونیورسیته(دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب بـاشد.شـاه بـعد از اندک تأملی گفتند: «بسیارخوب آنرا بسازید.»
در جلسه بعد هیئت وزراء در آغاز بـه وزیـر عدیله مرحوم علی اکبر داور رو نموده فرمودند در بودجۀ سال بعد 250000 تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که بـه مـصرف سـاختمان مدرسه برسانند.
چند روز بعد که بودجۀ سال نو تدوین و تنظیم شد و بـه تـصویب رسـید وزیر مالیه اضافه بر اعتبار مقرر هر ساله مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فـصل مـخصوص گـنجانیده و قبل از نوروز به تصویب رسید و به وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شـدم کـه ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.
انتخاب زمین
در فروردین ماه 1313 بیشتر اوقات درصدد پیدا کردن زمـینی بـرای پی ریزی و آغاز عمارت دانشگاه بودم در گوشه و کنار به تجسس و تحقیق مشغول شدم بالاخره باغ جـلالیه را از هـرجهت مناسب دیدم ، از جمله زمینهائی که عرضه شد در بهجت آباد بود که آنوقت در اطراف بـاغ مـعروف آن عمارت و خانههائی بود. مهندس وزارت معارف موسیو آندره گدار آنرا نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آنـرا خـاطرنشان ساخت.
مالکین اراضی بهجتآباد که از این جانب مأیوس شدند در نزد وزیر مـالیه کـوشش کـرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند. یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیـشنهاد جـلالیه و بـهجتآباد مطرح شد مرحوم داور رجحان بهجتآباد را قویاٌ پشتیبانی می کرد و بالاخره اخذ رأی به عـمل آمـد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم در این اثنا شاه به جلسۀ وزرا ورود فـرمودند پس از انـدکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخستوزیر سؤال کردند چه میکردید.
مرحوم فـروغی عـرض کرد«صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بـود دو مـحل پیـشنهاد شده یکی بهجتآباد و دیگری جلالیه»شاه بـعد از انـدک تأملی فرمودند«باغ جلالیه را انتخاب کنید.بهجتآباد ابدا شایسته نیست من همه ایـن نـواحی را با اسب گردش کرده و دیـدهام»مـطلب تمام شـد و مـن مـشغول بکار شدم.
باغ جلالیه افزون از 200000 مـترمربع بـود که از مالک آن تاجری بنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد و تـوافق حـاصل شد که متری 5 ریال حساب نـماید از این مبلغ وزیر مـالیه مـتری ده شاهی آنرا کم کرد.در مـوقع امـضاء قباله به نماینده وزارت معارف دستور داده شده بود که در قباله قنات مخصوص جـلالیه نـیز باید قید شود و اِلا قباله را امـضاء نـنماید.به ناچار مالک قبول کـرد و مـبلغی در حدود 100000 تومان که بـه پول امـروز شاید 20 میلیون تومان ارزش دارد دریافت کرد.و قباله امضاء و زمین تحویل وزارت معارف گردید. و موسیو گدار بـه طـرح نقشه آن مشغول شد.اول چیزی که بـه عمل آمـد نرده اطـراف آن بـاغ و اراضـی آن بود.که هنوز آن سر در فلزی زیبا برقرار است و امید است که تا ابد برقرار باشد.
تالار تشریح -اولیـن سـاختمان دانشگاه
فن تشریح که از ارکان مـهم عـلم طـب اسـت تـا آن تاریخ به صـورت تـئوری تدریس می شد.لزوم تعلیم عملی آن بدون وجود محل مخصوص که بتوان اجساد اموات را عملا تجزیه نـمایند مـمکن نـبود. احـساسات عـامه و خرافات و احترام اجساد اموات مانع از اجرای این سبک عملی تعلیم تشریح بود.
بنابراین در نظر گرفته شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی شروع شود و از آنهم شعبه تشریح عـملی و تالار تشریح Selle de Dessection آغاز گردد.
در اوایل اردیبهشت این ساختمان آغاز گردید و با کمال جدیت تعقیب می شد نقشه محل نگهداری اجساد و سالنهای تشریح در دو طبقه و آمفیتأتر مخصوص تعلیمات نظری به مرحله اجرا گـذارده شـد و تا اواخر دیماه 1313 خاتمه پذیرفت وقتی که گزارش اتمام بنا به عرض پیشگاه شاهنشاه رسید از سرعت اتمام آن بنا ابراز تعجب کردند و قرار شد که یک روز مخصوص به زمین دانـشگاه تـشریف آورده و تالار تشریح رامعاینه فرمایند.
دکتر امیر اعلم رئیس کـرسی تـشریح بود و دکتر ابو القاسم بـختیار جـراح و معاون دانشکده طب و دکتر بلر آمریکائی جراح بیمارستان آمریکائی تهران سعی بلیغ و کوشش فراوان در این راه به خرج دادند حتی برای اولین بار اجساد امـوات بـلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مـریضخانههای دولتـی تحویل گرفته و در اتومبیل شخصی خود به تالار تشریح میآورد و در سالن زیرزمین در محوطههای مخصوص محلول ضدعفونی قرار میگرفت.
15 بهمن 1313
برای گشایش تالار تشریح به نظر رسید که یک لوحه تاریخی از طـلای خـالص تهیه و در زیربنای دانشگاه نصب شود و روز دوشنبه چهاردهم بهمن در محلی که مرکز دانشگاه خواهد بود در زمین ودیعه گذاشته شود این پیشنهاد به عرض رسید و شاهنشاه تصویب فرمودند ولی روز سیزدهم بهمن با تلفن بـه ایـنجانب ابلاغ شـد لوحه طلا را تغییر داده و از فلز تهیه نمائید زیرا دفن کردن مبلغی طلا در زیر خاک برخلاف اقتصاد است ایـن امر مبارک به فاصله 24 ساعت انجام شد.
روز چهارده بهمن باران شـدیدی در تـهران شـروع شد که تا نیمهشب اتصالاٌ می بارید عصر آن روز اینجانب از فرط نگرانی که جهت انجام تشریفات و پذیرائی از مـوکب شـاهانه داشتم به آقای ادیب السلطنه سمیعی رئیس تشریفات دربار با تلفن استعلام کـردم کـه ایـن باران سیلآسا اگر ادامه یابد آیا موکب همایونی فردا تشریففرمای محوطه خواهند شد یا نه؟
بـه فاصلۀ 10 دقیقه جواب رسید که فرمودند اگر سنگ هم از آسمان ببارد خواهم آمـد البته تکلیف معلوم بـود تـوکل بخدا کرده آماده پذیرائی شدم.
صبح دوشنبه از بخت بلند و طالع میمون شاهنشاه هوا صاف و آفتاب درخشان طالع و باد شدیدی می وزید که به فاصله 2 ساعت اراضی جلالیه را که پر از گل و لای بود خشک نـمود در آن محوطه در زیر پلههای جنوبی که اکنون محل قسمت مرکزی دانشکدۀ پزشکی است چادرپوش نصب و برای پذیرائی مفصل شاهانه آماده گردید و برحسب دعوتی که از طرف وزارت معارف به عمل آمده بود هیئت دولت و نـمایندگان مـجلس شورای ملی و صاحبمنصبان ارشد وعده کثیری از اعیان و رجال در ساعت 3 بعدازظهر در محل حضور یافتند.
موکب شاهانه نخست به تالار تشریح تشریف فرما شده و ساختمان آن را بدقت بازدید فرمودند نگارنده توضیحات لازم را به عـرض مـیرساند در زیرزمین محل انبار اجساد که مخصوص نگهداری کالبد اموات برای تشریح بود آماده شده بود که در آنجا اموات را ضد عفونی کرده و در حوضچههای فلزی فرو برده و بواسطۀ کورههای طبی فـضولات اجـساد را معدوم و پس از فرو بردن در حوضچه مملو از محلول ضدعفونی و تزریق مواد طبی برای عمل آماده می شد در همین قسمت لولههای متعدد آب سرد و گرم کشیده شده و آب به طبقات فوقانی امتداد یافته و تقسیم مـیشد.
شـاهنشاه در ایـن زیرزمین نیز تشریف آورده و وقتیکه حـوضچههای فـلزی را مـلاحظه فرمودند سئوال کردند آیا اجساد اموات اکنون موجود است؟نگارنده عرض کرد که آری فرمودند، سر یکی از آنها را باز کنید بنده آنرا گـشوده و ایـشان جـسد را مشاهده کردند.
اعلیحضرت شاهنشاه پس از بازدید قسمتهای مـختلف تـالار تشریح نقشه تفصیلی ساختمان دانشگاه را که محل هریک از دانشکدهها بود نشان می داد و در اتاق دفتر تالار گسترده شده بود مـورد تـوجه قـرار داده و کفیل وزارت معارف به عرض رسانید که مطابق این نقشه تـالار تشریح جزء کوچکی از دانشکده طب است و آن دانشکده خود قسمتی از دانشگاه می باشد که انشاء اللّه روزی برسد که تـمام دانـشگاه بـا فروع و شعب و منظمات تماماٌ ساخته شود.
لوحۀ تاریخی
پس از ملاحظه و سرکشی از تـالار تـشریح شاهنشاه به محوطۀ دانشگاه در جلوی چادر پوش تشریف بردند. دورنمای وسیع باغ جلالیه که جایگاه آینده دانـشگاه بـود در مـدنظر گسترده و در زیر تابش آفتاب و هوای فرحانگیز جلوه و جذبه خاصی داشت مدعوین هـمه در جـلوی چـادر صف کشیده و منتظر مقدم همایونی بودند و در آنجا بود که حفره مخصوصی برای نصب لوله تـاریخی حـفر شـده بود و محفظه سنگی منتظر آن لوحه بود کفیل معارف، لایحهای مبنی بر سپاسگزاری و کسب اجـازه قـرائت کرد و سپس با کمال ادب و احترام لوحه فلزی را که بر روی آن خط نـستعلیق زیـبا عـبارت ذیل نقر و کنده شده بود تقدیم نمود.آهسته سئوال فرمودند از فلز است یا طلا؟عرض کـردم کـه از برنز تهیه شده ،عبارت منقور که بفارسی ناب انشاء شده بود این اسـت:
«هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شـاه پهـلوی سر دودمان پهلوی ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نوشته کـه بـه یـادگار در دل سنگ جا گرفته به زمین سپرده شد.بهمنماه 1313 خورشیدی»
آنگاه فرمودند«ایجاد دانشگاه کاری اسـت کـه مـلت ایران بایستی که خیلی قبل از این شروع کرده باشد حالکه شروع شـده بـاید جدیت نمود که زودتر انجام گیرد»
در میان حضار مرحوم مهدی قلی هدایت(حاجی مخبر السلطنه)رئیـس الوزراء سـابق ایران که از لحاظ سن و قدمت خدمت مرتبه ارشدیت داشت، مرتجلاٌ عرض کـرد«ذات مـقدس شاهانه چند سال قبل کلنگی به زمـین زدنـد کـه اوضاع جسمی مردم این کشور را اصلاح مـی کرد (اشـارۀ او به کلنگی بود که اعلیحضرت شاه در سال 1307 برای ایجاد راهآهن در محل ایستگاه کنونی بـه زمـین زدند)امروز نیز بنائی را شـروع مـیفرمائید که روح را پرورش مـیدهد.الحـمد اللّه که نمردم و چنین روزگاری را دیـدم.
بـعد از آن تلگراف ذیل که از طرف موسیو شارلوتی رئیس دانشگاه پاریس مخابره شده بـود قـرائت شد:
جناب...وزیر معارف ایران.
امـروز که در ظل عنایت اعـلیحضرت رضـا شاه پهلوی شالودۀ دانشگاه تـهران گـذارده میشود،دانشگاههای فرانسه تبریکات صمیمانه خود را از این عمل عظیم تقدیم میدارد و ترقی و پیـشرفت عـلمی آن دانشگاه را مسالت میدارد.شارلوتی.
کـفیل مـعارف توضیحات عرض میکند،پس آنگاه ذات مبارک شاهانه در داخل حفره لوحه را در محفظه سنگ مرمر قرار دادنـد و بـلافاصله مهندس مسئول با روغن پارافین جـوشان تـمام آن محوطه اطـراف لوحـه را پر کـرد و شاهنشاه نسبت به کـفیل معارف ابراز مرحمت فرموده و جمعیت را ترک کرده و به طرف ساختمان جایگاه مخصوصی که در شمال دانـشگاه بـرای میدان رژۀ نظامی ساخته شده بـود تـشریف بـردند.
در یکی از شبهای فرخنده اواخر بهمن 1312 جلسهُ هیئت وزراء در حضور شاه در عمارتی که اکنون مقر کاخ ملکه پهلوی است تشکیل شـده بـود سـخن از آبادی تهران و عظمت ابنیه و عـمارت و قـصور زیـبای جدید در میان آمد، مرحوم فروغی رئیس الوزرا در این باب به شاهنشاه تبریک میگفت.
و دیگر وزیران نیز هر یک به تحسین و تمجید زبـان گـشوده بـودند.چون نوبت به بنده نگارنده رسید که بـه سـِمَت کفیل وزارت معارف در آن میان حاضر بودم گویا خداوند متعال به قلب من الهام کرد که عرض کردم در آبادی و عـظمت پایـتخت البـته شکی نیست ولی نقصی که دارد این است که این شهر هنوز عـمارت مخصوص اونیورسیته(دانشگاه) ندارد و حیف است که این شهر نوین از همه بلاد بزرگ عالم از این حیث عقب بـاشد.شـاه بـعد از اندک تأملی گفتند: «بسیارخوب آنرا بسازید.»
در جلسه بعد هیئت وزراء در آغاز بـه وزیـر عدیله مرحوم علی اکبر داور رو نموده فرمودند در بودجۀ سال بعد 250000 تومان به وزارت معارف اعتبار بدهید که بـه مـصرف سـاختمان مدرسه برسانند.
چند روز بعد که بودجۀ سال نو تدوین و تنظیم شد و بـه تـصویب رسـید وزیر مالیه اضافه بر اعتبار مقرر هر ساله مبلغ مزبور را جهت ساختمان مدارس در فـصل مـخصوص گـنجانیده و قبل از نوروز به تصویب رسید و به وزارت معارف هم ابلاغ شد و من مأمور و مکلف شـدم کـه ساختمان دانشگاه را آغاز نمایم.
انتخاب زمین
در فروردین ماه 1313 بیشتر اوقات درصدد پیدا کردن زمـینی بـرای پی ریزی و آغاز عمارت دانشگاه بودم در گوشه و کنار به تجسس و تحقیق مشغول شدم بالاخره باغ جـلالیه را از هـرجهت مناسب دیدم ، از جمله زمینهائی که عرضه شد در بهجت آباد بود که آنوقت در اطراف بـاغ مـعروف آن عمارت و خانههائی بود. مهندس وزارت معارف موسیو آندره گدار آنرا نپسندید و کمی عرصه و قلت وسعت آنـرا خـاطرنشان ساخت.
مالکین اراضی بهجتآباد که از این جانب مأیوس شدند در نزد وزیر مـالیه کـوشش کـرده و خاطر آن مرحوم را بر ترجیح زمین خود جلب کردند. یکی از شبهای فروردین ماه همان سال که پیـشنهاد جـلالیه و بـهجتآباد مطرح شد مرحوم داور رجحان بهجتآباد را قویاٌ پشتیبانی می کرد و بالاخره اخذ رأی به عـمل آمـد و معلوم شد ایشان اکثریت داشتند و من بسیار دلشکسته و نومید گشتم در این اثنا شاه به جلسۀ وزرا ورود فـرمودند پس از انـدکی به رسم معمول از مرحوم فروغی نخستوزیر سؤال کردند چه میکردید.
مرحوم فـروغی عـرض کرد«صحبت انتخاب زمین برای دانشگاه بـود دو مـحل پیـشنهاد شده یکی بهجتآباد و دیگری جلالیه»شاه بـعد از انـدک تأملی فرمودند«باغ جلالیه را انتخاب کنید.بهجتآباد ابدا شایسته نیست من همه ایـن نـواحی را با اسب گردش کرده و دیـدهام»مـطلب تمام شـد و مـن مـشغول بکار شدم.
باغ جلالیه افزون از 200000 مـترمربع بـود که از مالک آن تاجری بنام حاج رحیم آقا اتحادیه تبریزی خریداری شد و تـوافق حـاصل شد که متری 5 ریال حساب نـماید از این مبلغ وزیر مـالیه مـتری ده شاهی آنرا کم کرد.در مـوقع امـضاء قباله به نماینده وزارت معارف دستور داده شده بود که در قباله قنات مخصوص جـلالیه نـیز باید قید شود و اِلا قباله را امـضاء نـنماید.به ناچار مالک قبول کـرد و مـبلغی در حدود 100000 تومان که بـه پول امـروز شاید 20 میلیون تومان ارزش دارد دریافت کرد.و قباله امضاء و زمین تحویل وزارت معارف گردید. و موسیو گدار بـه طـرح نقشه آن مشغول شد.اول چیزی که بـه عمل آمـد نرده اطـراف آن بـاغ و اراضـی آن بود.که هنوز آن سر در فلزی زیبا برقرار است و امید است که تا ابد برقرار باشد.
تالار تشریح -اولیـن سـاختمان دانشگاه
فن تشریح که از ارکان مـهم عـلم طـب اسـت تـا آن تاریخ به صـورت تـئوری تدریس می شد.لزوم تعلیم عملی آن بدون وجود محل مخصوص که بتوان اجساد اموات را عملا تجزیه نـمایند مـمکن نـبود. احـساسات عـامه و خرافات و احترام اجساد اموات مانع از اجرای این سبک عملی تعلیم تشریح بود.
بنابراین در نظر گرفته شد که ساختمان دانشگاه از دانشکده پزشکی شروع شود و از آنهم شعبه تشریح عـملی و تالار تشریح Selle de Dessection آغاز گردد.
در اوایل اردیبهشت این ساختمان آغاز گردید و با کمال جدیت تعقیب می شد نقشه محل نگهداری اجساد و سالنهای تشریح در دو طبقه و آمفیتأتر مخصوص تعلیمات نظری به مرحله اجرا گـذارده شـد و تا اواخر دیماه 1313 خاتمه پذیرفت وقتی که گزارش اتمام بنا به عرض پیشگاه شاهنشاه رسید از سرعت اتمام آن بنا ابراز تعجب کردند و قرار شد که یک روز مخصوص به زمین دانـشگاه تـشریف آورده و تالار تشریح رامعاینه فرمایند.
دکتر امیر اعلم رئیس کـرسی تـشریح بود و دکتر ابو القاسم بـختیار جـراح و معاون دانشکده طب و دکتر بلر آمریکائی جراح بیمارستان آمریکائی تهران سعی بلیغ و کوشش فراوان در این راه به خرج دادند حتی برای اولین بار اجساد امـوات بـلاصاحب را مخفیانه دکتر بختیار از مـریضخانههای دولتـی تحویل گرفته و در اتومبیل شخصی خود به تالار تشریح میآورد و در سالن زیرزمین در محوطههای مخصوص محلول ضدعفونی قرار میگرفت.
15 بهمن 1313
برای گشایش تالار تشریح به نظر رسید که یک لوحه تاریخی از طـلای خـالص تهیه و در زیربنای دانشگاه نصب شود و روز دوشنبه چهاردهم بهمن در محلی که مرکز دانشگاه خواهد بود در زمین ودیعه گذاشته شود این پیشنهاد به عرض رسید و شاهنشاه تصویب فرمودند ولی روز سیزدهم بهمن با تلفن بـه ایـنجانب ابلاغ شـد لوحه طلا را تغییر داده و از فلز تهیه نمائید زیرا دفن کردن مبلغی طلا در زیر خاک برخلاف اقتصاد است ایـن امر مبارک به فاصله 24 ساعت انجام شد.
روز چهارده بهمن باران شـدیدی در تـهران شـروع شد که تا نیمهشب اتصالاٌ می بارید عصر آن روز اینجانب از فرط نگرانی که جهت انجام تشریفات و پذیرائی از مـوکب شـاهانه داشتم به آقای ادیب السلطنه سمیعی رئیس تشریفات دربار با تلفن استعلام کـردم کـه ایـن باران سیلآسا اگر ادامه یابد آیا موکب همایونی فردا تشریففرمای محوطه خواهند شد یا نه؟
بـه فاصلۀ 10 دقیقه جواب رسید که فرمودند اگر سنگ هم از آسمان ببارد خواهم آمـد البته تکلیف معلوم بـود تـوکل بخدا کرده آماده پذیرائی شدم.
صبح دوشنبه از بخت بلند و طالع میمون شاهنشاه هوا صاف و آفتاب درخشان طالع و باد شدیدی می وزید که به فاصله 2 ساعت اراضی جلالیه را که پر از گل و لای بود خشک نـمود در آن محوطه در زیر پلههای جنوبی که اکنون محل قسمت مرکزی دانشکدۀ پزشکی است چادرپوش نصب و برای پذیرائی مفصل شاهانه آماده گردید و برحسب دعوتی که از طرف وزارت معارف به عمل آمده بود هیئت دولت و نـمایندگان مـجلس شورای ملی و صاحبمنصبان ارشد وعده کثیری از اعیان و رجال در ساعت 3 بعدازظهر در محل حضور یافتند.
موکب شاهانه نخست به تالار تشریح تشریف فرما شده و ساختمان آن را بدقت بازدید فرمودند نگارنده توضیحات لازم را به عـرض مـیرساند در زیرزمین محل انبار اجساد که مخصوص نگهداری کالبد اموات برای تشریح بود آماده شده بود که در آنجا اموات را ضد عفونی کرده و در حوضچههای فلزی فرو برده و بواسطۀ کورههای طبی فـضولات اجـساد را معدوم و پس از فرو بردن در حوضچه مملو از محلول ضدعفونی و تزریق مواد طبی برای عمل آماده می شد در همین قسمت لولههای متعدد آب سرد و گرم کشیده شده و آب به طبقات فوقانی امتداد یافته و تقسیم مـیشد.
شـاهنشاه در ایـن زیرزمین نیز تشریف آورده و وقتیکه حـوضچههای فـلزی را مـلاحظه فرمودند سئوال کردند آیا اجساد اموات اکنون موجود است؟نگارنده عرض کرد که آری فرمودند، سر یکی از آنها را باز کنید بنده آنرا گـشوده و ایـشان جـسد را مشاهده کردند.
اعلیحضرت شاهنشاه پس از بازدید قسمتهای مـختلف تـالار تشریح نقشه تفصیلی ساختمان دانشگاه را که محل هریک از دانشکدهها بود نشان می داد و در اتاق دفتر تالار گسترده شده بود مـورد تـوجه قـرار داده و کفیل وزارت معارف به عرض رسانید که مطابق این نقشه تـالار تشریح جزء کوچکی از دانشکده طب است و آن دانشکده خود قسمتی از دانشگاه می باشد که انشاء اللّه روزی برسد که تـمام دانـشگاه بـا فروع و شعب و منظمات تماماٌ ساخته شود.
لوحۀ تاریخی
پس از ملاحظه و سرکشی از تـالار تـشریح شاهنشاه به محوطۀ دانشگاه در جلوی چادر پوش تشریف بردند. دورنمای وسیع باغ جلالیه که جایگاه آینده دانـشگاه بـود در مـدنظر گسترده و در زیر تابش آفتاب و هوای فرحانگیز جلوه و جذبه خاصی داشت مدعوین هـمه در جـلوی چـادر صف کشیده و منتظر مقدم همایونی بودند و در آنجا بود که حفره مخصوصی برای نصب لوله تـاریخی حـفر شـده بود و محفظه سنگی منتظر آن لوحه بود کفیل معارف، لایحهای مبنی بر سپاسگزاری و کسب اجـازه قـرائت کرد و سپس با کمال ادب و احترام لوحه فلزی را که بر روی آن خط نـستعلیق زیـبا عـبارت ذیل نقر و کنده شده بود تقدیم نمود.آهسته سئوال فرمودند از فلز است یا طلا؟عرض کـردم کـه از برنز تهیه شده ،عبارت منقور که بفارسی ناب انشاء شده بود این اسـت:
«هنگام شاهنشاهی پادشاه ایران رضا شـاه پهـلوی سر دودمان پهلوی ساختمان دانشگاه تهران به فرمان او آغاز و این نوشته کـه بـه یـادگار در دل سنگ جا گرفته به زمین سپرده شد.بهمنماه 1313 خورشیدی»
آنگاه فرمودند«ایجاد دانشگاه کاری اسـت کـه مـلت ایران بایستی که خیلی قبل از این شروع کرده باشد حالکه شروع شـده بـاید جدیت نمود که زودتر انجام گیرد»
در میان حضار مرحوم مهدی قلی هدایت(حاجی مخبر السلطنه)رئیـس الوزراء سـابق ایران که از لحاظ سن و قدمت خدمت مرتبه ارشدیت داشت، مرتجلاٌ عرض کـرد«ذات مـقدس شاهانه چند سال قبل کلنگی به زمـین زدنـد کـه اوضاع جسمی مردم این کشور را اصلاح مـی کرد (اشـارۀ او به کلنگی بود که اعلیحضرت شاه در سال 1307 برای ایجاد راهآهن در محل ایستگاه کنونی بـه زمـین زدند)امروز نیز بنائی را شـروع مـیفرمائید که روح را پرورش مـیدهد.الحـمد اللّه که نمردم و چنین روزگاری را دیـدم.
بـعد از آن تلگراف ذیل که از طرف موسیو شارلوتی رئیس دانشگاه پاریس مخابره شده بـود قـرائت شد:
جناب...وزیر معارف ایران.
امـروز که در ظل عنایت اعـلیحضرت رضـا شاه پهلوی شالودۀ دانشگاه تـهران گـذارده میشود،دانشگاههای فرانسه تبریکات صمیمانه خود را از این عمل عظیم تقدیم میدارد و ترقی و پیـشرفت عـلمی آن دانشگاه را مسالت میدارد.شارلوتی.
کـفیل مـعارف توضیحات عرض میکند،پس آنگاه ذات مبارک شاهانه در داخل حفره لوحه را در محفظه سنگ مرمر قرار دادنـد و بـلافاصله مهندس مسئول با روغن پارافین جـوشان تـمام آن محوطه اطـراف لوحـه را پر کـرد و شاهنشاه نسبت به کـفیل معارف ابراز مرحمت فرموده و جمعیت را ترک کرده و به طرف ساختمان جایگاه مخصوصی که در شمال دانـشگاه بـرای میدان رژۀ نظامی ساخته شده بـود تـشریف بـردند.