محمد عطریانفر: رضا پهلوی لباس شاهزادگی را دربیاورد و به ایران برگردد
عطریانفر، کسی که پس از انتخابات سال ۸۸ دستگیر شد و اعترافاتش از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شد، پسر شاه را تشویق میکند که بیاید و حزب تشکیل دهد و در انتخابات شرکت کند
ایران اینترنشنال - محمد عطریانفر در گفتوگویی با روزنامه ایران گفته است که براندازان در خارج از کشور دکان باز کردهاند. این عضو ارشد حزب کارگزاران خطاب به رضا پهلوی میگوید اگر رضا پهلوی راست میگوید و به جمهوریت اعتقاد دارد، از کسوت شاهزادگی بیرون بیاید و به ایران برگردد و حزب تشکیل دهد. عطریانفر اطمینان میدهد که با رضا پهلوی برخوردی هم نخواهد شد، چرا که دستش به خونی آلوده نیست و مسئول رژیم پیشین پدرش بوده است.
این اصلاحطلب اصلاحات را همزاد صندوق رای میداند و میگوید اگر کسی با صندوق رای قهر کند، دیگر اصلاحطلب نیست، یا گوشهگیر و منفعل میشود و از سیاست کناره میگیرد، یا برانداز میشود و مقابل حاکمیت میایستد.
عطریانفر معتقد است اصلاحطلبان و اصولگرایان دو بال جمهوری اسلامیاند، با این تفاوت که بخش بزرگی از تندرویها در جبهه اصلاحطلبان کنترل شده است، اما اصولگرایان را تندروها مدیریت میکنند.
***
گفتگوی کامل در روزنامه ایران:
قهر از انتخابات شعار انحرافی است
اصلاحطلبان باید زبان مفاهمه و مشترکی با رقیب اصولگرا پیدا کنند
اصلاحطلبان با وجود افزایش حضور نسبی شان در نهادهای حائز قدرت اجرایی و تقنینی در سالهای اخیر همچنان با مسیری ناهموار در رسیدن به آرمانهای اصلاحطلبانه خود مواجهند. وضعیتی که برخلاف تصور تنها ناشی از اقتضائات بیرونی مؤثر بر این جریان سیاسی نیست و تاکنون تأثیر خود را بر کاهش نسبی محبوبیت این جریان سیاسی در بدنه اجتماعیاش نشان داده است. بدنه اجتماعی که حالا اصلاحطلبی و اصلاحطلبان را دو مفهوم مستقل از یکدیگر میخواند و به نسبت وفاداری به مفهوم نخستین همچنان در صف حامیان این جریان سیاسی باقی میماند.
در مقابل به نظر میرسد که طیف قابل توجهی از اصلاحطلبان معتقد هستند مخاطراتی همچون مشکلات اقتصادی، تهدیدهای خارجی و سازمان یافتن جریانهای برانداز که هرکدام به نوعی امنیت و انسجام کشور را تهدید میکنند، ایجاب میکند که نیروهای اصلاحطلب برای مواجهه با این تهدیدها از ائتلاف با اصولگرایان میانهرو استقبال کنند و شاید تن به همراهی با رویکردهایی بدهند که دیگر چندان اصلاحطلبانه نیست و به جایگزینی دوگانه جدیدی در سیاست کشور منتهی میشود؛ میانهروی در برابر افراطگرایی.
پرسش پیرامون این گزارهها مبنایی بود برای گفتوگوی «ایران» با محمد عطریانفر، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی. سیاستمدار اصلاحطلبی که معتقد است بازنمایی افق پیش رو، اصلاح رابطه با حاکمیت و پیدا کردن زبان مفاهمه و مشترک با جریان رقیب از جمله ضرورتهای پیش روی اصلاحطلبان در ادامه مسیر است.
در مرور تغییر آرایش نیروهای سیاسی کشور طی سالهای گذشته شاهد آن بودهایم که تقسیمبندی اصلاحطلب و اصولگرا تدریجاً به دو قطبیهایی نظیر برجامی و غیربرجامی و نیز میانه رو - تندرو تغییر شکل یافته است. بهعبارتی مرزبندی مواضع فعالان هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا چنان مبهم است که شاید دیگر نتوان همین دو تعبیر را به دقت در تقسیمبندی آرایش سیاسی دو کشور استفاده کرد. شما با این نظر تا چه حد موافق هستید؟
مواضع سیاسیون در کشور ما ازمنظرکلان به دو دسته قابل تقسیم است. در ادبیات سیاسى پیشین جریان چپ و راست وجود داشت؛ اما به تناسب شرایط، این دوجریان امروزه با نامهای دیگری هم معرفی شدهاند. در طیف نظریات چپ، افرادی قرار دارند که ذهنیتشان معطوف به نوعی عدالت اجتماعی است و مشخصاً ذیل مباحث اقتصادى، عدالت توزیعی تعریف میشود. طیف راست نیز در ایران کسانی بودند که به سیاست بازار آزاد در اقتصاد باور داشتند و برخی ارزشهای اعتقادی خود را در نظریات اقتصادیشان دخالت میدادند. البته آنچه در ایران تحت عنوان چپ و راست تعریف شده با آنچه در فلسفه سیاسی غرب وجود دارد، متفاوت است. چنان که جریان راست درایران اگرچه در مباحث اقتصادی با راست در مفهوم غربیاش مشترکاتی دارد اما حائز تفاوتهایی در ارزشهای معنوی است.
امروز چهار دهه پس از انقلاب، اندیشه چپ خود را در نظریه اصلاحطلبی بازسازی کرده است و جریان راست که جریان بازار محسوب میشد تحت عنوان اصولگرا ظهورکرد. اصولگرایان کسانی هستند که به باور خود مقید به یکسری دیدگاههای محافظه کارانه و کنترل شده هستند و در مقابل اصلاحطلبانى هستند که بیشتر به آزادی هاى فردى واجتماعى و جنبههایی از مفاهیم دموکراتیک پایبندىهایى را نشان مى دهند. در کنار این دو نظریه اصلی در کشور دو حوزه افراط گرایانه نیز در هر دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا شکل گرفت که البته حداقل در حوزه اصلاحات، گروههای مؤثر و جریانسازی نبودهاند بلکه براساس شرایط روزگار حضوری پیدا میکردند و تأثیرات مخربى را به جا میگذاشتند.
امروز تندروهای اصلاحطلب تا حدود زیادی کنترل شدهاند و عملاً منشأ اثری نیستند، اما در جریان اصولگرایی این طور نیست. در جریان اصولگرا به اعتبار اتکا به برخی از نهادهای قدرت غیرانتخابی و امید پایداری بیشتری که نسبت به آینده سیاسی خود دارند، تندروها برای خود اعتباری قائلاند و بیشتر ایفاى نقش میکنند.
بههمین روال در مجلس شورای اسلامی اگرچه دو نظریه سیاسی اصلاحطلبی و اصولگرایی نمایندگانی دارند اما خوشبختانه جریان اصلاحطلب در حاشیه خود تقریباً عنصر تندرویی ندارد. البته ممکن است تک نمایندگانی از جریان اصلاحطلب که در قالب فراکسیون امید شکل حقوقى گرفته است برخی اظهارات تند را داشته باشند اما آن صداها جریان غالب نیست. در حالی که در جناح مقابل گرچه با یک جریان منطقی و معقول اصولگرا مواجهیم اما در کنارش جریان مؤثرى به اسم جبهه پایداری در واقع همان تفکرات تند و افراطی جریان اصولگرا را نمایندگی میکند.