Saturday, January 19, 2019

نامه مرضیه هاشمی"ملانی فرانکلین" به خامنه ای پس از دستگیری در امریکا



نامه مرضیه هاشمی"ملانی فرانکلین" به خامنه ای پس از دستگیری در امریکا
سایت بالاترین
با سلام خدمت رهبر مسلمین جهان حضرت آیت الله خامنه ای,
نام من " ملانی فرانکلین " است. یک دختر جوان آمریکایی بودم. زمینه ی آشنایی من با اسلام و شهروندان ایرانی هوادار شما باز می گردد به زمانی که یک خانواده خانه ای گران قیمت در همسایگی ما خریدند . مردان این خانواده آدم های ریش دار اما پولدار بودند. دو سه نفر از افراد خانواده ی آنها موهای خود را زیر پارچه پنهان کرده بودند که ابتدا گمان کردم پسران تازه بالغ با سبیل های کرکی هستند اما بعدن فهمیدم که زن ودختران خانواده آنها هستند. یک روز دیدم که پارچه ای ۳ رنگ که عنکبوتی در میان آن بود را جلوی خانه آویزان کرده اند . من نیز که دانشجوی رشته حشره شناسی بودم گمان کردم آنها در زمینه رشته ی من کار می کنند برای همین از آنها پرس و جو کردم و فهمیدم که ایرانی هوادار شما و مهاجر به امریکا هستند و آن نیز پرچم مقدس جمهوری اسلامی است.
یک روز دختر خانواده مرا برای مراسم عاشورا به مسجد المهدی اورنج کانتی که با پول ایران ساخته شده است دعوت کرد. چند خانم دم در خوشامد گفتند و با لبخند پارچه ای به من دادند و خواهش کردند روی سرم بیاندازم . وارد که شدیم یک مرد با ریش بلند که دور سرش شبیه لاستیک اسپورت ماشین بود از پله های یک جایگاه بالا رفت و آواز سر داد . زنان و دختران که تا پیش ازآن مشغول حرف و بگو و بخند بودند ناگهان با صدای بلند زیر گریه زدند که بعدن فهمیدم برای امام حسین ( ع ) که بتازگی در۱۳۳۶ سال پیش مرده است عزاداری می کنند .
سپس دو نفر به نام های عبدالعلی بازرگان و محسن کدیور که می گفتند جزو اپوزیسیون هستند سخنرانی کردند و از خدمات اسلام به ایران سخنها گفتند. آنها توضیح دادند که پیش از اسلام در دولت های اشکانی و ساسانی به درازای هزار سال پای هیچ کسی به ایران باز نشده بود و مردم ایران منزوی بودند اما با ورود اسلام بحمدالله همه درها به روی مردم فلات ایران باز شده است و تاکنون مغول و تاتار و روس و انگلیس چندین بار از بلخ تا شوشتر را شخم زده اند .
پس از پایان مراسم چند رقم خوراک از کباب و فسنجان و زرشک پلوی زعفرانی با مرغ و شله زردی که روی آن بوسیله دارچین با حروف انگلیسی نوشته بود " حسین "دادند و مقداری نیز در ظرف کردند تا با خود به خانه ببرم.
در راه از دختر خانواده پرسیدم شغل شما چیست ؟ گفت : همین که امشب دیدی !
شب هنگامی که به رختخواب رفتم با خود اندیشیدم یک خانواده ایرانی با این شکل و شمایل که کار هم نمی کنند آن قدر پولدار هستند پس آدم های درست و حسابی ایران و تحصیل کردگان آن باید در رفاه صد چندانی باشند . تازه در سایه درایت و رهبری شما حتی اپوزیسیونی که از دستتان گریخته است مجذوب شماست و در تحکیم پایه های حکومت مقدس اسلامی می کوشد .
پس از آن از من خواستند که مسلمان شوم و تنها در چند برنامه برای تبلیغات تلویزیونی شرکت کنم و تا پایان زندگی حقوق بگیرم . من نیز همین کار را کردم و اکنون زندگی خوبی دارم. نام خود را نیز به مرضیه هاشمی تغییر دادم و در سفری به ایران از حاج آقا طائب و سردار رادان نشان افتخار ولایتمداری گرفتم و با دیدن خواهران بسیجی که همه به شکل و شمایل من بودند احساس آرامش درونی خاصی به من دست داد.
سپس در تلویزیون بسیار معتبر پرس تی وی که بخش انگلیسی نظام مقدس اسلامی است مشغول به کار شدم. اکنون که در امریکا دستگیر شده ام از مقام عظمای ولایت که همیشه منافع مسلمین جهان را به ایران ترجیح می دهند تقاضا دارم که هر کاری می توانند برای آزادی من انجام دهند.
در پایان نیز چند خواسته از دولت امریکا دارم :
به دلیل رفتار بد ماموران اف بی ای با من افراد صالحی مانند سعید مرتضوی را استخدام کنند.
زندانهای پر از خشونت امریکا بر چیده شود و به جای آن کهریزک بنا شود.
دو حزب جمهوری خواه و دموکرات بر چیده شود زیرا حزب فقط حزب الله.
صادق لاریجانی به دادستانی کل امریکا برگزیده شود.
پول نفت تگزاس غربی را مانند محمود احمدی نژاد به سفره ی مردم امریکا بیاورند.
کلید حسن روحانی را برای حل مشکلات اقتصادی مردم امریکا قرض بگیرند.
امریکا نیز مانند جمهوری اسلامی زندانی سیاسی نداشته باشد.
کارخانه جات را مصادره نموده و تمام سرمایه داران بی درد را اعدام کنند و اموال آنان را مانند جمهوری اسلامی میان مستضعفین جهان تقسیم نمایند.
سیستم ولایت فقیه که بهترین نوع حکومت است در امریکا اجرا شود