Friday, November 30, 2018

سردار نقدی: اگر کسی در فاحشه‌خانه به دنیا بیاید، بزرگ شود و بمیرد و حرام‌زاده باشد



سردار نقدی: اگر کسی در فاحشه‌خانه به دنیا بیاید، بزرگ شود و بمیرد و حرام‌زاده باشد، از محمدرضا پهلوی بهتر است
کوروش عددی نبوده/ مردم چند هزار سال اسیر دیکتاتوری بودند.

عاون فرهنگی -‌ اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: نباید در چهل سالگی انقلاب درگیر گرانی باشیم، این موارد ربطی به انقلاب ندارد. انقلاب عظیم بوده و ساحت آن بالاتر از این موارد است.
به گزارش ایسنا، سردار محمدرضا نقدی امروز در نشست تبیین و گفتمان‌سازی چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مجتمع فرهنگی آیه‌ها با اشاره به عید بزرگ پیش رو یعنی چهلمین سال انقلاب اسلامی، اظهار کرد: این حادثه و پدیده همچون خود انقلاب که حادثه‌ای استثنایی بود، بی‌نظیر است و تنها با نهضت انبیای اولوالعزم قابل مقایسه خواهد بود.
وی با بیان اینکه چهل سالگی انقلاب استثنا است، عنوان کرد: انقلاب‌ها غالبا به چهل سالگی نرسیدند. نهضت پیامبر (ص) نیز به چهل سالگی نرسید. در طول تاریخ انقلاب‌های اخیر نیز شکست خوردند. انقلاب مشروطه نیز سر از سفارت انگلستان درآورد. انقلاب مصر و تونس نیز یا سریع سرکوب شدند و از بین رفتند و یا در طول تاریخ منحرف شده و به مسیر دیگری رسیدند. انقلاب ما به چهل سالگی می‌رسد در حالی که با همان ارزش‌ها وجود دارد. امروز رهبر انقلاب و نیروهای انقلابی به مواضع و اصول امام(ره) پایبند هستند و هیچ حرف و موضعی از امام (ره) وجود ندارد که رهبری آن را نفی کنند. اصول و قواعد همان است.
نقدی افزود: این مسئله‌ای استثنایی و پیروزی بزرگی است. انقلاب‌های دیگر تکیه‌گاه داشتند اما انقلاب ما با تمام قدرت‌ها وارد جنگ شده و توانسته سر پا بماند. این اتفاق کوچکی نیست. ۴۰ سال مداومت وجود دارد اما برخی می‌خواهند این مسئله را کوچک گرفته و انقلاب را با مسئله گرانی و ارزانی بسنجند، ما نباید فریب بخوریم. نباید انقلاب با مسایل کوچک و تصویرسازی‌های غلط سنجیده شود.
معاون فرهنگی -‌ اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بیان کرد: مسئله کوچکی در گوشه‌ای از کشور اتفاق می‌افتد و آن را مسئله جهانی می‌کنند. فرد خبیثی به دختر بچه‌ای تجاوز کرده، آن را تیتر یک می‌کنند. ریشه‌یابی آن‌ها نیز این است که چون در حکومت ایران روابط جنسی محدودیت دارد و آزاد نیست، از جاهایی بیرون می‌زند و به دختر بچه تجاوز می‌شود، حال آنکه در آمریکا هر ۸۰ ثانیه تجاوز به عنف شده و در لندن نیز هر روز صدها تجاوز به عنف صورت می‌گیرد. این سناریوی روانی و عملیات رسانه‌ای است که می‌خواهند ما را به انزوا ببرند.
وی ادامه داد: این مسایل را مسئله ملی می‌کنند و نماینده مجلس ما نیز بیان می‌کند که باید برخورد قاطع صورت گیرد و انتقام آن دختربچه را بگیرند. گاهی ما مغفول می‎‌شویم. سوالی را در دستور کار روزنامه مزدوری می‌گذارند که بپرسد پرونده چه شد. ساختمانی آتش می‌گیرد و عملیات روانی ایجاد می‌کنند که ایران در غم فرو برود به این دلیل که آتش‌نشان‌هایی به دلیل فداکاری خود به شهادت رسیدند. ۲۰ روز گوشه تلویزیون تصویر آتش است و همه غم‌زده هستند، گویی نظامی ناکارآمد، ناتوان، همه چیز سیاه و در حال سوختن و تجاوز است.
نقدی گفت: زمانی که فساد مالی اتفاق می‌افتد که تمام آن به خارج وصل است، بیان می‌شود که فساد تمام کشور را فراگرفته، سیستماتیک شده و اوضاع از دست در رفته است. رئیس کره جنوبی به دلیل فساد دستگیر می‌شود اما نمی‌گویند که فساد آنجا را فراگرفته بلکه می‌گویند قاطعیت در برخورد وجود دارد. در ایران نفر دوم این مملکت، پسر آقای هاشمی را به خاطر مفاسد اقتصادی دستگیر می‌کنند اما نمی‌گویند که قاطعیت وجود دارد. اخلالگران در بازار سکه و ارز را اعدام می‌کنند اما تحسین نمی‌کنند بلکه مقاله می‌زنند که چرا اعدام کردید و چه گناهی کرده بود. این سرمقاله‌های مزدور آمریکاست.
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اضافه کرد: زمانی که مبارزه می‌کنیم اعلام می‌کنند که خلاف حقوق است و چرا اعدام کردید یا اینکه ماجرا را سیاسی می‌کنند. مثل ماجرای شهردار تهران که به سرعت آن را سیاسی کردند. این کار آمریکا و صهیونیست‌هاست. آن‌ها کاری می‌کنند که شیرینی پیروزی انقلاب احساس نشود و ما همه چیز را آشفته ببینیم. اکنون باید در و دیوار شهر ما در چهل سالگی از این پیروزی پر باشد اما با وارونه جلوه دادن واقعیت‌ها ما را سرگرم دنیای مجازی کردند. واقعیت در یک سال گذشته رگبار پیروزی‌های انقلاب و شکست آمریکا و صهیونست بوده است اما ما سرگرم بوده و دلواپس و آشفته شدیم.
وی عنوان کرد: واقعیت این است که آمریکا در عراق شکست خورد و داعش را جای خود گذاشت و می‌خواست وارد جنگ با ایران شود اما بساط آن‌ها جمع شد. ۹۰ درصد سوریه را اشغال کرده بودند اما این کشور از حضور آن‌ها پاک شد. دولت شام و عراق جمع شدند و داعش فروپاشید. بعد از آن در کردستان عراق توطئه کردند تا آن را اسرائیل دوم کنند که ایران نتواند خود را به فلسطین برساند اما در نهایت شکست خوردند. در لبنان نیز شکست خورده، رسوایی بزرگی برای عربستان و آمریکا به وجود آمد و مسیحی، شیعه و سنی پشت سر حزب‌الله قرار گرفتند. در کودتای یمن نیز شکست خوردند.
نقدی افزود: بعد از آن می‌خواستند ایران را شلوغ کنند و در دی ماه گذشته این کار را راه انداختند. رئیس جمهور آمریکا نیز از روز اول دفاع و بیان کرد که رژیم ایران باید تغییر کند اما به چند روز نکشیده، ورق برگشت و چندین برابر از افرادی که به خیابان‌ها آمده بودند، در طرفداری از انقلاب تظاهرات کردند. بعد از ان اعلام کردند که ناتوی عربی راه می‌اندازیم تا اعراب به جنگ با ایران روند. این تصور به وجود آمد که عربستان سعودی به ایران حمله می‌کند اما مورچه چه هست که کله‌پاچه‌‎اش باشد. ما را سرگرم کردند. سعودی نمی‌تواند شلوار خود را بالا بکشد. در جریان ناتوی عربی بین قطر و عربستان دعوا شد و حتی شورای همکاری خلیج فارس نیز از بین رفت. عربستان قطر را تحریم کرد و ما به آن‌ها کمک کرده و آب و غذا رساندیم.
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: ما چقدر راجع به این واقعیت‌ها صحبت می‌کنیم؟ در رشت یک ویلون زن را زدند و نماینده، وزیر و استاندار در مورد آن اظهارنظر کردند و مسئله روز شد، مسئله‌ای که شعاع آن در همان شهر است اما ملی می‌شود. چقدر راجع به ماجراهایی به این عظمت همچون فروپاشی داعش گفت‌وگو می‌شود؟ این واقعیت‌ها فراموش شده و زدن ویلون‌زن موضوع روز می‌شود.
وی ادامه داد: واقعیت‌ها یکی پس از دیگری شکست دشمن است. این واقعیت که رژیم صهیونیستی در جنگ ۴۸ ساعته تسلیم شد و اسرائیل دست خود را بالا برد. آن‌ها رو به افول هستند. واقعیت این است که تمام کشورها در جریان سخنرانی رئیس‌جمهور آمریکا در سازمان ملل به او می‌خندند. آیا این کوچک است؟ ما را از این واقعیت‌های حقیقی به سمت واقعیت‌های ساختگی بردند. ما غفلت می‌کنیم و از واقعیت بزرگ چهل سالگی انقلاب غافل هستیم. انقلابی که دشمن خود را به عقب‌نشینی وادار می‌کند و همواره پیروز و دشمن در تمام مواردی چون دفاع مقدس، حوادث تروریستی، تجزیه‌طلبی، فرهنگی و اقتصادی شکست خورده است.
نقدی گفت: آمریکا ۴۰ سال تهاجم فرهنگی و ۳۰ سال آن را به صورت سال پر شدت با تلویزیون‌هایی که هدف شبه‌افکنی دینی و مغشوش کردن فکر مردم را داشتند، دنبال کردند و قصد داشتند که مردم را از لحاظ معرفتی و اخلاقی از پا بیندازند، اما خروجی آن حضور دو میلیونی مردم در اربعین امسال با وجود مشکلات اقتصادی بود و اینکه جوانان برای رفتن به جبهه مقاومت صف می‌کشند، روز به روز نیز عاشورا، نیمه شعبان و اعتکاف پررنگ‌تر می‌شود. تهاجم فرهنگی شکست خورد.
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بیان اینکه تهاجم اقتصادی با شکست مواجه شده است، عنوان کرد: وعده ۶ ماهه‌ای که داده بودند که تحریم‌های فلج‎کننده‌ای علیه ایران اعمال خواهند کرد که برای هیچ کشوری اعمال نشده و کار ایران را تمام می‌کند اما از آن وعده ۸ سال و ۶ ماه گذشته و اتفاقی نیفتاده است. نباید واقعیت‌ها را برای ما مغلوبه کنند. چقدر در مقایسه با گذشته آمریکا افول کرده و ایران بالاتر رفته است؟
وی بیان کرد: نباید در چهل سالگی انقلاب درگیر گرانی باشیم. این موارد ربطی به انقلاب ندارد. انقلاب عظیم بوده و ساحت آن بالاتر از این موارد است. ما انقلاب کردیم که آزادی، استقلال و مردم‌سالاری در کشور وجود داشته باشد و هیچ کس شعار گرانی و ارزانی نداد. ایرانی که زیر چکمه‌های آمریکا و انگلیس بود، اختیاری از خود نداشت، تصمیماتش در خارج گرفته می‌شد، تمام نخست‌وزیرهای شاه را آمریکا انتخاب می‌کرد و برنامه می‌داد، مستشاران آمریکایی همه جا مستقر بودند و دفتر داشتند، انقلاب آمد تا این وضع را پایان دهد.
نقدی اضافه کرد: از خاطرات سلطنتی می‌توان ۲۰۰ سند پیدا کرد که ایران هیچ استقلالی نداشته و دربست در اختیار آمریکا بوده است. خود شاه نیز این مسئله را اعتراف می‌کند. فرح بیان می‌کند که شاه مرتب می‌گفت که من ثروت ملتم را در جیب آمریکا و انگلیس ریختم و آن‌ها هر کاری گفتند انجام دادم و به هر سازی که زدند رقصیدم اما اکنون من را به کشور خود راه نمی‌دهند. آرزوی شاه این بود که برگردد و با آمریکا بجنگد. شاه در زمان مرگ متوجه شد که آمریکا چقدر نامرد است و چیزی جز گاو شیرده نمی‌خواهد. استقلالی وجود نداشت و تصمیم در دست آمریکایی‌ها بود. ما تابع آمریکا بودیم.
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه امروز ما مستقل‌ترین کشور دنیا بدون هیچ خدشه‌ای هستیم، تصریح کرد: همه این امر را گواهی می‌دهند. آزادی شعار دوم بود که ما در حال حاضر آزاد هستیم. همه جا راحت انتقاد می‌کنند. جوانی راحت در مقابل من انتقاد می‌کند و او راحت به خانه خود رفته و من به خانه خود می‌روم. کشور اینگونه نبوده است. سرنوشت انتقاد در رژیم گذشته زندان یا مرگ بود. انقلاب، آزادی، استقلال و مردم‌سالاری را ایجاد کرد.
وی خاطرنشان کرد: چند هزار سال حاکمیت دیکتاتوری و استبداد فردی در کشور وجود داشته که از همه شارلاتان‌تر، فریب‌کارتر، کثیف‌تر و بی‌سوادتر بوده‌اند و برای مملکت تصمیم می‌گرفته‌اند. مردم چند هزار سال اسیر نظام شاهنشاهی، استبدادی و دیکتاتوری بودند. فردی دیگری را می‌کشت و سرسلسله هخامنشی و ساسانی می‌شد و بعد همه باید از پسران‌شان اطاعت می‌کردند که در غیر این صورت مرگ در انتظار آن‌ها بود. انوشیروان، شاهی در تاریخ که به عادل معروف بود و پسوند عادل را داشت، در یک روز ۸۰ هزار نفر از مخالفان خود را در تمام شهرها گردن زد. این شاهی عادل بود، حالا ظالم آن چیست. سرنوشت مخالفت با شاهان این بود.
نقدی عنوان کرد: محمدرضا پهلوی جنایتکار ده‌ها هزار نفر را به دلیل مخالفت زبانی به زندان انداخت. جوانان زیادی زیر شکنجه‌ها کشته شدند زیرا با انقلاب موافقت می‌کردند. انقلاب آمد و آزادی آورد، به گونه‌ای جوان دانشجوی سال دوم در مقابل رهبر انقلاب از ایشان انتقاد می‌کنند. روزنامه‌هایی که با پول بیت‌المال اداره می‌شوند، علیه ارزش‌های نظام می‌نویسند، دیگر چه آزادی می‌خواهند؟
انتخابات آمریکا انتخاب شغال و روباه است
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: ملت ما مردم‌سالای کامل دارند. مردم‌سالاری آمریکا تصنعی بوده و در انتخابات تنها افراد خاص احزاب می‌توانند کاندیدا شوند و مردم عادی این امکان را ندارند. انتخابات آن‌ها تنها از طریق دو حزب شغال و روباه انجام می‌شود و آن‌ها اصلا آدم انتخاب نمی‌کنند. اوج حضور مردم ما در انتخابات در دنیا کم‌نظیر است و چند کشور تنها به پای ما می‌رسند. در انتخابات از تمام اقشار انتخاب می‌شوند و نتایج قابل پیش‌بینی نیست بلکه رای مردم است.
وی بیان کرد: در جایی که مردم رای می‌دهند، رهبری رای مردم را تنفیذ می‌کنند. بیان می‌کردند که ولایت‌فقیه دیکتاتوری است، کجا دیکتاتوری است؟ ولایت فقیه ضد دیکتاتوری بوده و چهل سال است که ما این امر را تجربه کردیم. هر زمان که مردم رای دادند، امام راحل و امام حاضر پشت رای مردم ایستادند. امام(ره) از نفوذ و قدرت خود استفاده نکرده و دیکتاتوری انجام نداد. مقام معظم رهبری در این سال‌ها بارها راهنمایی‌هایی انجام دادند اما مردم رای دیگری دادند و با این وجود رهبری پشت آن ایستادند. ما رهبری داریم که میلیون‌ها جوان عاشق آن هستند. رهبری بیان کردند که من ملتزم به مردم‌سالاری دینی هستم.
نقدی افزود: رهبری بیان کردند که مذاکره فایده ندارد، ما به نتایج آن خوش‌بین نیستیم و این راه‌حل اقتصاد نیست و صد بار این را عنوان کردند. ما در انتخابات به کسی رای دادیم که گفت مذاکره تنها راه اقتصاد است، آن‌ها خوش‌عهد هستند، تحریم‎ها را برمی‌دارند و همه چیز آباد می‌شود. ما به این فرد رای دادیم. آن راهنمایی مقام معظم رهبری نبود اما پشت سر مردم ایستادند، این عظمت انقلاب است که پشت سر مردم ایستاده و برای آن‌ها احترام قائل است. نباید تقصیر را به گردن انقلاب انداخت. رهبری در آموزه‌های انتخاباتی خود گفتند که به ساده‌زیست‌ها رای دهید اما ما به فردی که اشرافی‌تر است، رای دادیم. آیا این تقصیر انقلاب و رهبری است؟
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: ما باید رای خود را درست کنیم. ما به اشرافی‌ها رای می‌دهیم و بعد می‎گوییم که چرا به فکر مردم نیستند؟ خودمان رای دادیم. در انتخابات مجلس نیز اقتصاددان زیاد بود، حداقل به یکی رای می‌دادید. دو لیست وجود داشت که در یک لیست اقتصاددان بود و مشکل را اقتصاد می‌دانست اما در لیست دیگر یک اقتصاددان درجه یک هم حضور نداشت و مشکل اصلی کشور را کنسرت می‌دانست که به آن رای دادید.
وی ادامه داد: برخی بیان می‌کنند که چرا آقا برای گرانی فکری نمی‎کنند؟ مگر دیکتاتوری است که فکری کنند. ولایت فقیه ضامن استقلال، آزادی و مردم‌سالاری است تا ما آزاد باشیم و تصمیم بگیریم. رهبری راهنمایی می‌کنند و اجبار نمی‌کنند که که اینگونه انتخاب کن. انتخاب‎گری دست ما است و خودمان باید انتخاب درست را داشته باشیم. انقلاب، مردم‌سالاری را درست انجام داده، ما خودمان انتخاب کردیم. نمره انقلاب بیست است و ما از نمره آن کم نمی‌کنیم.
نقدی با بیان اینکه انقلاب برکاتی برای ملت ایران و جامعه بشری داشته که باید قرن‌ها شکرگزاری کنیم، عنوان کرد: یک فقره این است که انقلاب ما را از رژیم‌های پادشاهی و ستم‌شاهی چند هزار ساله نجات داد. ملت ایران ۲۵۰۰ ساله نیست بلکه ۷ تا ۱۰ هزار سال تاریخ دارد. تاریخ ما را تقطیع کردند به این دلیل که به اجبار کوروش را در تاریخ قرار دهند چون با یهود خوب بوده و ایران نیز باید با اسرائیل خوب باشد. شاهنامه فردوسی نیز نامی از کوروش نبرده است.
کوروش ساخته و پرداخته پهلوی است
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اضافه کرد: کوروش جایگاهی نداشته و عددی نبوده بلکه شاهی بوده که با یهودی‌ها رابطه خوبی داشت. شاهی بوده که با یهودی‌ها ساخته پس ما هم باید با آن‌ها بسازیم؟ کوروش ساخته و پرداخته پهلوی است. اسم کوروش را هیچ کجا پیدا نمی‌کنیم، او را برای پیوند مردم ایران با یهود علم کردند. خیانت کردند و چندین هزار سال تاریخ ایران را بریدند و دور ریختند. برآیند حکومت هخامنشیان و ساسانیان این بود که مردم زیر پای پابرهنه‌ها له شدند.
وی تصریح کرد: برخی بیان می‌کنند که ما آریایی هستیم و عرب نمی‌پرستیم و می‌گویند که پیغمبر شما عرب است. حداقل ما خوشگل آن را انتخاب کردیم اما شما کریه‌المنظر آن را انتخاب کردید. ۶۰۰ سال امویان، عباسیان و ساسانیان در ایران حکومت کردند که شما به آن‌ها افتخار می‌کنید. افتخار ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی، یزید، هارون، مامون و متوکل عباسی است. این افراد ۶۰۰ سال پادشاهان ما بودند و مغول نیز ۳۰۰ سال بر ما حکومت کرد. شاهان مردم ما را به بند کشیده و آزادی را از آن‌ها سلب کردند.
نقدی گفت: محمدرضا پهلوی از نظر فساد جنسی به گونه‎ای است که اگر کسی در فاحشه‌خانه به دنیا بیاید، بزرگ شود و بمیرد و حرام‌زاده باشد، از محمدرضا پهلوی بهتر است. انقلاب ایران را از شر این اشرار، خاندان و مفسدان نجات داد و به انسانیت و اوج رساند. باید ببینیم که از کجا به کجا رسیدیم. جهشی و شگفت‌انگیز پیش رفتیم و با وجود اینکه چهل سال تحت فشار و توطئه بودیم، به هر جا که نگاه کنیم پر از افتخار است. نباید در چهل سالگی ساکت بنشینیم و باید بیان کنیم که مملکت چه داشته و اکنون کجاست. باید عظمت‌هایی را که انقلاب ایجاد کرده، بیان کنیم.
معاون فرهنگی-‌اجتماعی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصریح کرد: ما در اقتصاد مشکل داریم به این دلیل که به سراغ فرمول انقلاب نرفتیم. دست‌های ما خالی بوده، با این وجود غلبه کردیم. همه چیز دست شاه بود و تمام کشورها او را پشتیبانی می‌کردند، در جنگ‎ها و مشکلاتی که برای ما پیش آمد نیز با دست‌های خالی غلبه کردیم. در جنگ اقتصادی دست ما پر و دست دشمن خالی است اما غلبه نمی‌کنیم زیرا فرمول انقلاب را پیاده نکرده و به جای اجرای اقتصاد مقاومتی برای فروش نفت التماس می‌کنیم.

انتخاب

ایران مدرن - شهبانوی هنر؛ عنوان جدیدترین کتاب از شهبانو فرح پهلوی



ایران مدرن - شهبانوی هنر؛ عنوان جدیدترین کتاب از شهبانو فرح پهلوی
 «ایران مدرن - شهبانوی هنر» عنوان جدیدترین کتاب از شهبانو فرح پهلوی است که مجله هنری بریتانیائی تاتلر (به انگلیسی: Tatler) در بخش ویژه کتاب هفته خود معرفی کرده است.

این اثر به تلاشهای شهبانو فرح در مورد جمع آوری شاهکارهای نقاشان به نام جهان، مانند، پیکاسو، ون گوگ، روتکو و اَندی وارهول می پردازد.

شهبانو فرح پهلوی می نویسد پرتره ای که وارهول از او پیش از انقلاب ۱۳۵۷ خلق کرده بود، توسط انقلابیون تکه تکه شد.

تایمز اظهارات شهبانو فرح را نقل می کند که گفته است: «کارشان احمقانه بود، می توانستند با فروش آن پول زیادی بدست آورند.»

تایمز می نویسد شهبانو فرح پهلوی در دهه ۱۳۵۰ مقامات و آنهایی را که در دهه ۱۳۵۰ با افزایش قیمت نفت، می توانستند در حوزه هنر هزینه کنند، تشویق کرد که آثار هنرمندان برجسته را خریداری کنند.

این آثار با افتتاح موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۵۶ به دیده عموم در آمد.

شهبانو فرح پهلوی در ادامه گفتگو با تایمز می گوید: «وقتی خبردار شدم موزه یکی از آثار ویلم دکونینگ هلندی را با چند صفحه از یکی از نسخه های نایاب شاهنامه تعویض کرده است؛ به عنوان یک دانشجوی ناشناس هنر با موزه در تهران تماس گرفتم و گفتم این آثار همگی متعلق به مردم ایران و جزو سرمایه های هنری مملکت هستند. حق نداشتید آن اثر را معاوضه کنید.»

تایمز به نقل از شهبانو پهلوی می نویسد که فردی که آن طرف خط بود گفت ما را مجبور کردند.
اثری از جکسون پولاک به نام «نقاشی دیواری روی زمینه قرمز هندی» بخشی از مجموعه است. این گرانقیمترین اثر مجموعه است که در سال ۲۰۱۰ حراجخانه ساتبی ارزش آن را دویست و پنجاه میلیون دلار بر آورد کرد.

عمده آثار خریداری شده همچنان در انبار موزه هنرهای معاصر تهران است.

این کتاب هنری تاریخی هم اکنون به قیمت ششصد و پنجاه پوند (۸۴۵ دلار) توسط انتشارات Assouline به فروش می رسد.

صدای آمریکا

محرومیت عجیب اکرم محمدی



محرومیت عجیب اکرم محمدی، اولین زن مدال‌آور تاریخ بیلیارد ایران بدون تشکیل کمیته انضباطی. منع از اعزام به مسابقات بین‌المللی. علت؟ خبرنگار پرسید بدترین اتفاق ورزشی شما و او گفت: آخرین میز باشگاهم را فروختم تا با هزینه شخصی به مسابقات امارات بروم. به فدراسیون بَر خورد!

تعریف دوباره فلسفه برای زندگی مدرن


تعریف دوباره فلسفه برای زندگی مدرن
جین شوان تانگ - زمانه

مدت‌هاست که دوران طلایی فلسفه گذشته است. در بحث و جدل‌های عمومی این روزها افلاطون، ارسطو، دکارت، دیوید هیوم و فردریش نیچه دیگر محبوبیتی ندارند. به نظر می‌آید فلسفه باید خود را با جهان مدرن امروز منطبق کند. واضح است که مفاهیمی مانند بازگشت جاودان نیچه، دازاین (معادل فارسی آنجا بودن) هایدگر، وظیفه‌گرایی کانت در زندگی مدرن گیج‌کننده و غیرقابل درک به نظر می‌رسند.

آیا فلسفه مرده است؟
دیگر کسی در مورد موضوعات جذاب و «سکسی» مانند روابط قدرت فوکو، خطوط پرواز دلوز و ساخت‌گشایی دریدا صحبت نمی‌کند. این مباحث فقط در دپارتمان‌های فلسفه و مجلات فلسفی کاربرد دارند. فلسفه دانشی از مد افتاده شده است و مطالعه فلسفه این روزها کاری عجیب و از نظر برخی عبث است. اخیرا استفان هاوکینگ، فیزیکدان معروف بیان داشت که فلسفه مرده است زیرا نتوانسته خود را با پیشرفت‌های مدرن علم به ویژه فیزیک نظری همگام کند. در گذشته گام‌های بلند رو به جلوی علم، اکتشافات و انقلاب‌های علمی توسط فیلسوفان یا افرادی که سواد فلسفی داشتند انجام می‌شد. غول‌های بزرگ علمی چون نیوتون و انیشتین دستی در فلسفه داشتند. اما به گفته پروفسور هاوکینگز این‌ روزها حمل‌کننده مشعل راه کشف دانش دانشمندان هستند و نه فیلسوفان. اگر این اظهارات درست باشند می‌توان نتیجه گرفت که فلسفه مرده است و کار فلسفه این روزها فقط فلسفیدن در امور بی‌اهمیت و بی‌کاربرد است.
این اولین بار نیست که کسی ادعا می‌کند چراغ عمر فلسفه خاموش شده است. در دوره‌ای که لودویگ ویتکنشتاین (۱۸۸۹ – ۱۹۵۱) نیز چنین ادعایی وجود داشت. ویتگنشتاین یکی از بانفوذترین فیلسوفان قرن بیستم به ویژه در اردوگاه فلسفه تحلیلی ادعا کرد تنها کاری که برای فلسفه باقی مانده است تحلیل معنای زبان است. مارتین هایدگر (۱۸۸۹ـ ۱۹۷۶) نیز تحلیلی داشت مبنی بر اینکه فلسفه با حل شدن در رشته‌های مختلف دانشگاهی، به پایان رسیده است.

آلمان، هشتاد سال پیش؛ ایران، امروز- کاری از مانا نیستانی



Thursday, November 29, 2018

صیغه کردن مادر متهم؛ شرط شاکی برای گذشت



صیغه کردن مادر متهم؛ شرط شاکی برای گذشت
خبرگزاری هرانا
 زن جوان که پسرش به اتهام “سرقت” زندانی شده در دادگاه مدعی شد شاکی پرونده به او گفته در صورتی رضایت می‌دهد که به ازدواج موقت او در بیاید. این در حالی است که دو متهم پرونده صبح دیروز به اتهام سرقت به عنف در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه ایستادند و مدعی شدند که با نقشه زن خدمتکار خانه دست به سرقت زده‌اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از پارسال به‌دنبال گزارش یک فقره سرقت از خانه‌ای اعیانی در شرق تهران شروع شد.
مرد صاحبخانه از دو پسر جوان به نام‌های فرید و میثم شکایت کرد و گفت: “این دو نفر نخست وارد خانه‌ام شدند و کارت عابربانک مرا با تهدید چاقو سرقت کردند و ۶۰ میلیون تومان از حسابم برداشتند و در مرحله بعد نیز پس از ورود به خانه لوازم با ارزشم را به سرقت بردند”.
کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت از طریق ردیابی کارت عابر سرقت شده توانستند دو پسر جوان را دستگیر کنند.
فرید در نخستین اظهاراتش به کارآگاهان گفت: “من و میثم و دو دوست دیگرمان به واسطه المیرا که خدمتکار این خانه بود با صاحبخانه آشنا شدیم. او ما را به‌عنوان کارگر معرفی کرده بود و بعد با هم سناریوی این سرقت را طراحی کردیم”.
پس از اعتراف‌های این دو متهم آنها صبح دیروز از زندان به شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران منتقل شدند و به اتهام “سرقت به عنف و مقرون به آزار” تحت محاکمه قرار گرفتند.
در آغاز جلسه وکیل شاکی به طرح شکایت پرداخت و سپس متهم ردیف اول درباره اتهامش به قضات گفت: “من بیکار بودم واز طریق المیرا بود که وارد این خانه شدیم و همگی با هم نقشه سرقت را کشیدیم من اتهام سرقت را قبول دارم اما سرقت به عنف را قبول ندارم. من به زور وارد حریم صاحبخانه نشدم”.
سپس متهم دیگر پرونده به نام میثم در جایگاه قرار گرفت و گفت: “من فقط در سرقت مرحله دوم حضور داشتم و اصلاً از سرقت کارت بانکی اطلاعی نداشتم و حالا هم تقاضای عفو و بخشش دارم”.
مادر میثم در حاشیه دادگاه به قضات گفت: “در حالی که من به‌دنبال جلب رضایت از شاکی پرونده برای پسرم بودم او با مراجعه به خانه ما پیشنهاد ازدواج موقت داد و گفت اگر می‌خواهی به آزادی پسرت رضایت دهم باید به عقد موقت من دربیایی. پسرم پیک موتوری بود و از سوی دوستانش اغفال و مرتکب خطا شده است”.
این گزارش حاکی است المیرا و دو متهم دیگر پرونده تحت تعقیب پلیس قرار دارند اگرچه شاکی فقط از دو متهم کنونی به طرح شکایت پرداخته است.
قضات پس از پایان جلسه برای صدور حکم وارد شور شدند.

ابوالفضل قدیانی: ام‌الفساد حکومت مادام‌العمر است



ابوالفضل قدیانی: ام‌الفساد حکومت مادام‌العمر است
به همان میزان که بحران اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در ایران به وخامت می‌گراید و مخالفت مردم با نظام استبداد دینی و در رأس آن آقای علی خامنه‌ای عمیق‌تر و گسترده‌تر می‌شود، دستگاه‌های امنیتی استبداد که هراس دائمشان بیشتر شده است تنها چاره را در تشدید سرکوب می‌جویند. این هراس همیشگی، هراس از دست دادن قدرت است، آن هم قدرت غاصبانه‌ای که به جان مستبد گره خورده است و انفکاک از آن کابوسی است که روز روشن را به چشمان او تار می‌کند و او برای حفظ این قدرت و استیلای هر چه تمام تر بر ملت، به هر کار خلاف قانون و اخلاقی دست می‌یازد

سؤال اینجاست که منشأ این پدیده شوم چیست؟ چگونه می‌شود که فردی که شاید در شرایط زندگی عادی، انسانی معمولی با نقاط ضعف و قوت اخلاقی می‌بود، چنین از حب قدرت اصول اولیه انسانی و اخلاقی را به زیر پا می‌گذارد و برای مستولی شدن بر خلق خدا چنین ظلم و ستم روا می‌دارد؟ به نظر من ام‌الفساد در این میان حکومت مادام‌العمر است. قدرت شیرین است و آنکه به چنگش آورده، جز در موارد نادر، به سادگی از آن در نمی‌گذرد. تاریخ گواه تمایل پایان‌ناپذیر قدرت برای مطلق شدن است. این اشتیاق شدید به مطلق شدن و بسط یافتن است که فردی که قدرت به صورت نامشروط و مادام‌العمر به او واگذار شده را به آن سو سوق می‌دهد که خویش را اندک اندک از شر شماتت وجدان برهاند و متدرجا به هر امر خلاف قانون و اخلاق و مروت و انسانیتی متشبث و متمسک ‌شود. به گمان من اساسا ذهنیت کسی که قدرت را به طور محدود و مشروط و تحت قیود نظارتی به دست می‌آورد با ذهنیت صاحب بی‌ قید و شرط آن متفاوت است. صاحب قدرت محدود و مشروط، علی‌الاصول، در پی خدمت و کسب رضایت اکثریت جامعه است تا اولا دوره قانونی مسندنشینی خود را طی کند و در ثانی –چون امکان تداوم تصاحب کرسی ریاست بعد از طی دوران قانونی ریاست

دکتر محمد ملکی خطاب به کارگران



دکتر محمدملکی: من معلمی کارگرزاده هستم و با درد کسانیکه امروز در خیابانها فریاد ما گرسنه‌ایم سر داده‌اند؛ آشنایم. متأسفأنه به‌علت بیماری نمی‌توانم خود را به جمع آنها برسانم از آنها میخواهم همه پشتیبان هم باشند تا حق خود و ملت را از این ظالمان بستانند.

Tuesday, November 27, 2018

یافتن معنا: چرا گمان می‌کنیم هر اتفاقی دلیلی دارد



یافتن معنا: چرا گمان می‌کنیم هر اتفاقی دلیلی دارد
رالف لویس - زمانه
بسیاری از آدم‌ها در جریان زندگی وقتی با اتفاقات مختلف روبه‌رو می‌شوند آن را به یک «دلیل» مرتبط می‌دانند. برای آدم‌ها «هر چیزی» معنایی دارد. بسیاری معتقدند زندگی‌شان توسط یک نیروی برتر هدایت می‌شود. آنها به دنبال ردپایی از این راهنمایی‌ها در اتفاقات زندگی خود هستند. گستردگی این اعتقاد آنقدر زیاد است که عموما ما چنین باوری را عجیب و غریب نمی‌دانیم. چنین برداشتی گاهی می‌تواند بسیار قانع‌کننده باشد و با غرایز و تمایلات ما سازگار باشد. 

از نظر روان‌پزشکی بالینی این نوع تفکر می‌تواند اثرات مهمی چه مثبت و چه منفی در انگیزه انسان‌ها داشته باشد. این رویکرد در عین حال که می‌تواند اطمینان‌بخش و آرام‌بخش باشد قابلیت ایجاد سرخوردگی، غم و اندوه و احساس تنهایی نیز دارد. چنین تفکری می‌تواند در هنگام وقوع اتفاقی تلخ به پرسش ویرانگر «چرا من؟» منجر شود.
برای بسیاری از روان‌پزشکان دشوار است که در مواجهه با بیمارانی که معتقد به مذهب یا ماورا هستند رفتار و واکنش آنها را پیش‌بینی کنند. به عبارت دیگر پیش‌بینی اینکه اعتقادات ماورایی یا مذهبی باعث می‌شود فرد چه واکنشی به یک واقعه تلخ داشته باشد برای روانپزشکان دشوار است. آیا آنها دچار سرخوردگی می‌شوند؟ آیا آنها ایمان قوی‌تری پیدا می‌کنند؟ این در حالی‌ست که اعتقاد به تصادفی بودن حوادث در زندگی اگرچه می‌تواند موجب نگرانی شود اما در نهایت انسان را از نظر احساسی درگیر نخواهد کرد.
جهان تصادفی، الگو‌سازی و یافتن ارتباط میان حوادث

حسن عباسی یک شوخی نیست!



حسن عباسی یک شوخی نیست!
فرزانه روستایی
بسیاری فیلم سخنرانی اخیر حسن عباسی در شبکه‌های اجتماعی را شوخی گرقتند و به آن خندیدند. اما کمتر پرسیده شده که او درگیر چه روابطی است که با چنین تئوری‌های شاخ‌داری در محافل سپاهی و بسیجی سخنرانی می‌کند. در آخرین فیلمی که از او منتشر شده، چهار پیش‌شرط را برای مذاکره با آمریکا تعیین کرده و در پایان خواستار مسلمان شدن آمریکا شده است.
شرط‌هایی را که آمریکا قبل از مذاکره با ایران باید به آنها تن بدهد، بدین شرح هستند: آمریکا همه وب‌سایت‌های «فیلم‌های پورنو» خود را تعطیل کند، حجاب را به رسمیت بشناسد و حجاب بگذارند، وال‌استریت را به عنوان مرکز اقتصاد ربوی جهانی تعطیل کند، دست از حمایت اسرائیل بردارد، و در نهایت بپذیرد مسلمان شود.
از یک نگاه، هر کسی که کمترین اطلاع از دنیای امروز دارد، احتمالاً فکر خواهد کرد که تئوری‌های حسن عباسی محصول یک ذهن به شدت ایدئولوژیک و بی‌سازمان و متوهم است که مجالس هیئت‌ها و حسینیه‌های بسیج و سپاه را گرم می‌کند. اما مشکل از آنجا آغاز می‌شود که گفته‌های او از زبان فرماندهان سپاه و نیز ارشدترین مقام جمهوری اسلامی هم شنیده می‌شود.

حسین راغفر: ناکارآمدی نظام بانکی دامن کل اقتصاد را می‌‌گیرد؛ عسکراولادی: از هیچ جا نمی‌توان پول به ایران منتقل کرد



حسین راغفر: ناکارآمدی نظام بانکی دامن کل اقتصاد را می‌‌گیرد؛ عسکراولادی: از هیچ جا نمی‌توان پول به ایران منتقل کرد

حسین راغفر اقتصاددان، پنجم آذر، در مصاحبه با ایلنا گفته «بانک‌ها در شرایطی نیستند که از تولیدکنندگان حمایت کنند و بسیاری از آنها بدون دریافت وام از بانک مرکزی نمی‌توانند به حیات روزمره خود ادامه دهند.»

او با اشاره به «ناکارآمدی نظام بانکی» هشدار داده این مسئله جدی است و نه تنها تولیدکنندگان را نابود می‎کند بلکه در نهایت دامن کل اقتصاد را می‌‌گیرد.
راغفر می‎گوید، مُنتفعینِ قدرتمندی در نظام تصمیم‌گیری حضور دارند و سیاست‌هایی که اتخاذ می‌شوند به نفع آنها و به زیان مردم است. او همچنین تاکید کرده «متاسفانه تنها صدای اصحاب قدرت و ثروت در کریدورهای مجلس امکان شنیده شدن دارد.»
این اقتصاددان پیش‌بینی کرده با ادامه این وضعیت در ماه‌های آینده بخش تولید تا حدودی دچار فروپاشی می‎شود و خیلی از تولیدکنندگان مجبور به تعطیلی واحدهای خود خواهند شد و بزرگترین میزان بیکاری و گسترش آن را شاهد خواهیم بود.
این پژوهشگر اقتصادی در بخشی از مصاحبه گفته «بازگشت قیمت ارز شرایط را تعدیل می‌کند ولی قیمت فعلی ارز حافظ منافع افراد برخوردار و صاحب نفوذ در کانون‌های تصمیم‌گیری است؛ مگر اینکه پیامدهای اجتماعی افزایش قیمت‌ها موجب شود که سیاست‌گذاران مجبور به عقب‌نشینی شوند و بازنگری در سیاست‌های موجود صورت پذیرد.»
از سوی دیگر رییس اتاق بازرگانی و صنایع ایران و چین در مورد اوضاع ایران هشدار داده و گفته «زمان، زمانی خاص است و اوضاع اقتصادی هم خوب نیست و مردم به سمت ناامیدی رفتند.»
اسدالله عسکراولادی که ۲۷ مهر ۹۷ مهمان برنامه‎ی «دست خط» در شبکه پنج سیمای جمهوری اسلامی بود گفته بود در شرایط فعلی به هیچ عنوان نمی‌توان پول را از دنیا به ایران انتقال داد و «اگر به ازای کالای صادراتی بخواهیم پول را از هر جای دنیا به ایران بیاوریم، اوپک لعنتی مراقبت می‌کند و اگر بفهمد حساب را می‌بندد و جلوی پول را می‌گیرد.»
او همچنین تاکید کرده «تقریباً از دو هزار بانک در جهان، ۱۹۰۰ بانک پول را به ایران نمی‌فرستند و می‌گویند ما نمی‌دانیم به کی بدهیم. اگر بدانیم شما هم کالا را از ایران برای ما می‌فرستید دیگر کالا نفرست، کالا ایرانی را نمی‌خریم و دیگر کار نمی‌کنند. این گرفتاری سوء مدیریت ما است.»

پیام آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب به رهبران نظام



پیام آیت‌الله سید علی‌محمد دستغیب به رهبران نظام
کلمه، آیت الله سید علی محمد دستغیب در اظهاراتی با اشاره به دیدار آیت الله شبیر زنجانی با سید محمد خاتمی و هجمه‌ها علیه این مرجع تشیع گفت: آیت الله شبیری زنجانی ظاهراً دیداری با حجه‌الاسلام و المسلمین خاتمی و چند تن دیگر داشته اند. ایشان مرجعی محترم هستند و انسانیت و بزرگواری به خرج دادند، لذا برخورد صورت گرفته با ایشان صحیح نبوده است.
باید به ایشان گفت: وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا از قرآن کریم می‌گویم البته نه به این معنی که کاملاً آن شخص جاهل است ولی هر کسی به اندازه خودش...؛ این رفتارصحیح نبوده است. الحمدلله ایشان هم به خوبی و آرامش از این مسئله گذشتند.
مگر بندگان خدا چه کرده بودند! آقای خاتمی این همه زحمت کشیدند و با این همه هجمه‌ها هنوز دلسوز انقلاب و راه امام و شهدا هستند و نمی‌خواهند انقلاب در دست نا‌اهل قرار گیرد.
در ضمن به جناب آیت الله العظمی آقای شبیری و آقایان دیگر مراجع که در قم هستند بگوییم، بالأخره شما تکلیف‌هایی دارید و به حساب شرعی باید از حق دفاع کنید. تکلیف شما است که دفاع کنید. از کسانی که دست‌اندرکار هستند بخواهید؛ همین که احتمال مظلومیت هم داده شود باید پی‌گیر باشید.

کیهان: ممنوعیت ازدواج کودکان، همان چیزی است که کیسینجر توصیه کرده


کیهان: ممنوعیت ازدواج کودکان، همان چیزی است که کیسینجر توصیه کرده

حدود دو سال است که یک تیم هماهنگ، متشکل از چند نماینده مجلس شورای اسلامی (عضو فراکسیون زنان مجلس)، چند فعال اجتماعی به همراه فردی که در کشور انگلیس برای سیاست‌گذاری اجتماعی آموزش دیده است با حمایت نهادهای بین‌المللی مثل یونیسف و صرف هزینه‌های سرسام‌آور برای برگزاری همایش، نشست، ساخت فیلم سینمائی و تولیدات انبوه رسانه‌ای حول محور «ممنوعیت قانونی ازدواج در سنین پایین» فعالیت می‌کنند.

سردار بهروز اثباتی: دسته شمشیر فضای مجازی در دست ساندیس خورها است!



سردار بهروز اثباتی: دسته شمشیر فضای مجازی در دست ساندیس خورها است!

سردار بهروز اثباتی، مسئول قرارگاه فضای مجازی ستاد کل نیرو‌های مسلح گفت: از ابتدای امسال کمونیست ها، لیبرال ها، سلطنت‌طلبان و حتی جریان‌های انحرافی معتقد بودند که جمهوری اسلامی هرگز شاهد پیروزی چهلمین سالگرد انقلاب خود نخواهد بود، اما به آنان فهماندیم که همه تفکرات آنان خیال خام است! فضای مجازی امروز برای خواهران بسیجی به عنوان یک میدان رزم به حساب می‌آید، ضمن آنکه باید در چنین محافلی به دفاع از آرمان‌های انقلاب پرداخته و همواره نیز باید مراقب خطرات آن هم بود. حضور فعال جوانان انقلابی در فضای مجازی و نشر آثار انقلابی در سراسر جهان باعث شده تا رئیس جمهوری آمریکا ادعا کند که ما در انتخابات آن‌ها دخالت داشته‌ایم، این نشان می‌دهد تا چه اندازه از قدرت رسانه‌ای بسیجیان ما می‌ترسند. نیرو‌های بسیج امروز با حضور مقتدرانه در فضای مجازی موازنه قدرت را برهم زده و پیام انقلاب اسلامی را به سراسر جهانیان مخابره می‌کنند که دشمن از این امر واهمه دارد. اگر تا دیروز هدایت فضای مجازی در دست دشمن بود و با آن به مخاصمه با ما اقدام می‌کرد اکنون این موازنه برهم خورده و دسته شمشیر در دستان جوانان بسیجی ما قرار دارد.

Monday, November 26, 2018

حکومت خامنه‌ای جامعه را به زوال کشید!



حکومت خامنه‌ای جامعه را به زوال کشید!
بیان
ایران در مقایسه با کشورهای درحال‌توسعه، دچار گرفتاری‌ها، کاستی‌ها و آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی فراوانی شده و این در حالی است که این کشور از صدها میلیارد دلار ثروت و میلیون‌ها جوان تحصیل‌کرده برخوردار است.
به گزارش «شبکه بیان» نبود زمینه‌های مناسب برای یک زندگی نسبتاً مرفه و آرام در ایران موجب شده تا میلیون‌ها جوان به فکر مهاجرت باشند. بسیاری از افراد که سال‌ها درس خوانده‌اند، اکنون به دلیل چشم‌انداز تیره‌وتار کشور هیچ امیدی به آینده ندارند. کمیسیون ویژه‌ای در مجلس شورای اسلامی تشکیل شده با این هدف که با نظارت بر اجرای اصل 44 قانون اساسی وضع اشتغال و بحران بیکاری در ایران را زیر نظر بگیرد. بر اساس گزارشی که این کمیسیون ارائه داده، وضع بازار کار چنان نامناسب است که نرخ بیکاری جوانان تحصیل‌کرده به 50 تا 63 درصد رسیده و نرخ بیکاری زنان جوان تحصیل‌کرده در  استان‌ها نیز به 78 درصد هم می‌رسد.
حاصل عملکرد جمهوری اسلامی در سال‌های اخیر نشان می‌دهد این حکومت در همه عرصه‌ها به‌ویژه در عرصه اقتصادی شکست خورده و به تبع آن کنترل آسیب‌های اجتماعی را نیز از دست داده است. با نگاهی دقیق به کارنامه جمهوری اسلامی مشاهده می‌شود که ریز نمرات و معدل کل آن با توجه به ثروت‌های کلانی که طی چهار دهه گذشته به دست آورده، کاملاً اسف‌بار و مردود است.
وجود 19 میلیون پرونده قضایی در دادگاه‌ها و حدود سه میلیون نفر معتاد به مواد مخدر (بر اساس آمار رسمی) جلوه دیگری از شکست حکومت مذهبی علی خامنه‌ای محسوب می‌شود. این بحران‌های اجتماعی در حالی جامعه را می‌بلعد که در چهار دهه اخیر میلیاردها بشکه نفت به فروش رفته و صدها میلیارد دلار حاصل از آن به دلیل فساد، سوء مدیریت، اتلاف منابع و حاتم‌بخشی به کشورهای عربی به باد رفته است.
جمهوری اسلامی که ایدئولوژی شیعه‌گری را مبنای حاکمیتش قرار داده و در مدیریت مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هرگز رویکرد دیالکتیکی نداشته است، جامعه را به درجه‌ای از ناامیدی رسانده است که وزیر کشورش می‌گوید «24 ساعت چشمانم را ببندم، بیش از یک میلیون پناهنده از مرزهای غربی به اروپا می‌روند.» هر انسان عاقل و بالغی با کمی تأمل روی این اظهارات عبدالرضا رحمانی فضلی به این نتیجه می‌رسد که جمهوری اسلامی نه‌فقط در رسیدن به آرمان‌ها و اهداف انقلابش مطلقاً شکست خورده است، بلکه توانایی کنترل تبعات این شکست مفتضحانه را هم در خود نمی‌بیند.
در آستانه چهلمین سال انقلاب خانمان‌سوز اسلامی، مردم ثروتمندترین کشور خاورمیانه با 20 میلیون «فقیر مطلق»، 175 هزار طلاق در سال، بیش از 16 هزار کشته در سال بر اثر تصادفات رانندگی، صدها هزار کودک کار، یک میلیون کودک بی شناسنامه و بی‌هویت، سانسور، خفقان، سرکوب فعالان مدنی، ده‌ها روزنامه‌نگار زندانی و 62 هزار اعدام تا سال 1396 روبرو هستند. این بحران‌ها را با چنین عمق و درجه‌ای در هیچ کشور عادی و درحال‌توسعه‌ای نمی‌توان سراغ گرفت. تنها در ایران است که می‌توان صف‌آرایی عوامل حکومت ضد مردمی و بی‌رحم را در برابر کشاورزان، معلمان، کارگران، رانندگان و سایر اصناف معترض به شرایط معیشتی و اقتصادی به چشم دید.
نسل جوانِ سرخورده و به‌طورکلی جامعه ایران در عصری زندگی می‌کند که یک حکومت مرتجع با سیاست‌های قرون وستایی خود منافع ملی را لگدکوب کرده و همه ثروت و منابع کشور را در راه گسترش ایدئولوژی سیاه و منسوخ‌شده خود به تباهی کشانده است. ارتجاع سرخ و سیاه چهل سال پیش کشور را در مسیری بی‌سرانجام قرار داده است و این حکومت با رهبری علی خامنه‌ای اکنون به مقصدی رسیده که جز زوال ارزش‌های انسانی و تیره‌روزی میلیون‌ها انسان بی‌گناهِ تحت تحریم که محتاج نان شب‌ مانده‌اند، نیست.

گفتیم که نان حکومت جلادان


حمله نیرویی انتظامی (یگان ویژه) به کشاورزان مظلوم  اصفهان
که برای حق آب کشاورزی اعتراض کردند

قم، شهر جانماز آب‌کش


مدینه العلما: گردهمایی «اساتید» حوزه علمیه قم
قم، شهر جانماز آب‌کش
شروین میرزایی
قم، هفتمین شهر پرجمعیت ایران است و از نظر آسیب‌های اجتماعی رکورددار است.
شهر قم، به دلیل قرارگیری دو معبد مذهبی در آن، مسجد جمکران و مقبره حضرت معصومه  که برای شیعیان پرارج است، به عنوان یک شهر کانونی مذهبی تلقی می‌شود. این شهر که در ظاهر بسیار مذهبی است در باطن به بی بند و باری معروف است و اینجاست که مثال جا نماز آب کشیدن تحقق پیدا می‌کند.
جمعیت متکدیان، دختران فراری و کودکان خیابانی در قم پرشمار است. بیش از ۵۰ درصد این افراد از سایر استان‌های کشور هستند. امنیت نسبی، هزینه‌های به نسبت پایین‌تر زندگی، ارتباط جاده‌ای خوب با ۱۷ استان ایران و نزدیکی به پایتخت از جمله عوامل رو آوری آنان به قم است.

یکی از علت‌های انحراف‌های جنسی از جمله و به‌ویژه در شهر حوزویان
عدم آموزش صحیح در مورد جنسیت و سکس موجب بروز اتفاقات تلخی می‌شود. علمای مذهبی قم و پیروان آنان همه کار می‌کنند تا این آموزش صورت نگیرد. والدین سنتی سعی دارند کودکانشان را از پرسیدن و دانستن در باره مسائل جنسی منع کنند و معلمان نیز همین تلاش را دارند. متون مذهبی تقویت‌کننده چنین نگاهی هستند.
اگر سازمان مردم نهادی قصد برگزاری همایش‌هایی برای روشنگری داشته باشد سریعاً آن را لغو می‌کنند و آن را به حساب توطئه‌‌ای مبتنی بر سند ۲۰۳۰ یونسکو می‌گذارند. نبود آموزش صحیح جنسی در کنار پرده‌پوشی و انکار در همه فاجعه‌آفرین است به ویژه در شهر جانماز آب‌کشان، شهر نمونه در فساد و ریاکاری. شنیده می‌شود که بیشترین سکس با محارم در این شهر اتفاق می‌افتد اما آمارهای رسمی در این خصوص وجود ندارد.
یکی از ساکنان قم می‌گوید: «هفته آخر شهریور ماه و ساعت حدود یازده شب بود که چند نفر از مأمورهای اطلاعات و نیروی انتظامی به خانه همسایه بغلی آمدند و پدر خانواده را دستگیر کردند. بعداً متوجه شدیم که او با دختر ۱۵ ساله خود رابطه جنسی داشته است. کمتر از یک ماه بعد او را اعدام کردند.»
یک خانم سی و پنج ساله علت طلاق خود را اینچنین تعریف می‌کند: «شوهرم آدم بی‌بند و باری بود. هرشب دست یک زن را می‌گرفت و به خانه می‌آورد. کسی در خانواده ما حق گرفتن طلاق ندارد و همیشه می‌گویند دختر باید با لباس سفید به خانه بخت برود و با کفن هم برگردد. اما دیگر نمی‌توانستم تحملش کنم و جانم به لب آمده بود. با وجود پسر ۴ ساله‌ام، سال گذشته طلاق گرفتم.»
مریم علیشیری – معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی استان قم در مورد علت طلاق‌های این استان می‌گوید: «بر اساس بررسی کارشناسان در مراکز مشاوره بهزیستی، عدم داشتن مهارت‌های ارتباطی و زندگی، اعتیاد، اختلالات شخصیتی، عدم مسئولیت پذیری، خیانت و بیماری‌های جسمانی بیشترین فراوانی را در علت طلاق داشته است.»
خانم علیشیری درمورد وضعیت مراجعه کنندگان به مراکز بهزیستی می‌گوید: «۴۸ درصد از افرادی که برای طلاق به مراکز بهزیستی مراجعه کردند فرزند نداشته اند؛ همچنین ۵۸ درصد از این افراد زیر پنج سال زندگی مشترک داشته‌اند که این موضوع بیانگر اهمیت سال‌های اولیه زندگی مشترک است.»
زنان معتادی که تن فروشی می‌کنند
۵۱ درصد مصرف کننده‌های مواد مخدر در سنین ۲۰ تا ۲۹ سال قرار دارند. بر اساس پژوهش‌های صورت گرفته در استان قم میانگین سنی مصرف کننده‌ها ۳۲ سال است. از نظر شغلی ۳۴,۶ درصد معتادان در گروه کارگران ساده و ماهر قرار دارند. ۹۱,۲ درصد از معتادان دیپلم و زیردیپلم هستند. ۴۱,۷ درصد مصرف کننده‌ها مجرد، ۴۷,۹ درصد متاهل و ۱۰,۴ درصد نیز مطلقه هستند.
یکی از مسئولان اداره بهزیستی قم تعریف می‎کند که اکثریت زنان مجرد معتاد که در گروه کارگران قرار دارند برای تأمین هزینه زندگی و مواد خود تن فروشی می‌کنند.
یکی از ساکنان قدیمی این شهر که خبرنگار هم است، می‌گوید: «خانه‌های استیجاری بسیاری در اطراف حرم و حاشیه شهر وجود دارد. این خانه‌ها را روزانه و حتی ساعتی اجاره می‌دهند و اگر فردی درخواست رابطه جنسی داشته باشد یک زن هم در اختیار او قرار می‌دهند.»
موضوع تن فروشی در شهرهای زیارتی موضوع امروز و دیروز نیست؛ معمولا در شهرهای زیارتی صنعت تن فروشی وجود دارد. در نقطه‌ای که گردشگری سیاحتی و زیارتی وجود دارد نیاز به سکس موقت هم احساس می‌شود. اما جدا از تن‌فروشی زنان و حتی مردان، انحرافات جنسی به یک مسئله نگران کننده در این شهر تبدیل شده است.
کاوش‌گری قم در اینترنت
بررسی گوگل ترندز در یک بازه زمانی پنج ساله  مشخص می‌کند که جوانان و مردم قم بیشتر به صورت هدفمند کلمات “sex” و “porn” را جست‌وجو می‌کنند و به محتوای ویدیوی سکس بیش از محتوای متنی علاقه دارند.
قم در میان جست‌وجوکنندگان عبارت sex در سال ۲۰۱۷ در رده بیست و دوم و برای porn رتبه پانزدهم در بین سی و یک استان ایران دارد. قم برای جست‌وجوی محتوای تصویری با کلمه sex  در رتبه ششم و با کلمه porn در رتبه‌ی هفتم قرار گرفته است. قم برای جستجوی محتوای خبری در هردو کلمه به ترتیب رتبه‌های ۲۲ و ۱۵ را دارد.
در قسمت Google Shopping قم رتبه‌ی پنجم برای جستجوی کلمه sex و یازدهم برای کلمه porn قرار دارد. این درحالی است که تهران برای واژه porn در رتبه‌ی بیستم قرار دارد. جمعیت استان تهران ۱۳,۶ میلیون نفر و استان قم برابر با ۱,۱ میلیون نفر است، به عبارت دیگر جمعیت تهران ۱۲,۴ برابر قم است. زمانی‌که به جستجوی محتوای یوتیوب می‌پردازیم هرمزگان، تهران و قم به ترتیب رکورددار جست‌وجوی کلیدواژه sex هستند.
خلاصه کنیم: قم مظهر ورشکستگی تربیت دینی است. مدینه‌ العلما، شهر دورویی و فساد است.
زمانه

Sunday, November 25, 2018

از پرونده قتل‌های زنجیره‌ای: قتل حمید حاجی‌زاده و فرزند ۹ ساله‌اش



از پرونده قتل‌های زنجیره‌ای:
قتل حمید حاجی‌زاده و فرزند ۹ ساله‌اش
فرشته قاضی -تریبون زمانه
“یک اشتباه ساده” تنها پاسخ وزارت اطلاعات ایران به خانواده حمید و کارون حاجی‌زاده است. حمید حاجی‌زاده، شاعر و نویسنده دگراندیش و کارون، کودک ۹ ساله‌اش نیمه شب ۳۱ شهریور ماه ۱۳۷۷ با بیش از ۳۷ ضربه چاقو سلاخی شدند. به گفته خانواده حاجی‌زاده “تعداد و نوع ضرباتی که زده بودند به شدت شبیه قتل فروهرها بود، این قدر این ۴ قتل یعنی قتل حمید و کارون حاجی‌زاده و قتل داریوش و پروانه فروهر شبیه هم بود که انگار یک سناریو بوده، تنها تفاوت این بود که داریوش فروهر را روی صندلی نشانده بودند و حمید چون خانه اش در حال بازسازی بوده و میز و صندلی هم نداشته روی زمین بود، بیشتر ضربه‌ها از قسمت بالای سینه زده شده بود.”
محمد حاجی‌زاده، برادر حمید حاجی‌زاده، پنجم بهمن ماه ۱۳۷۸ در نوشته‌ای با عنوان “گزارش یک قتل، کارون در من است امشب” در نشریه پیام هاجر (با مدیرمسولی اعظم طالقانی که در سال ۱۳۷۹ توقیف شد) توضیح داده:

روسپی‌ های تهران چه می‌گویند؟


دلبرکان غمگین شهر من، روسپی‌ های تهران چه می‌گویند؟ 
سایت روزیاتو نوشت: کافه‌چی می‌گوید زیرسیگاری لازم است؟ من که نمی‌کشم و نگاهی هم به او می‌اندازم و احتمال می‌دهم که برخلاف من سیگاری باشد. تصوراتم اشتباه از آب در می‌آید و او دست رد به کافه‌چی می‌زند: «نه لازم نیست، ممنون.» ازش اجازه می‌خواهم که رکوردر را روشن کنم و اینبار حدسی که در ذهنم ایجاد می‌شود، درست است و او بهم اجازه نمی‌دهد. حتی به قلم و کاغذم هم نگاه بدی می‌کند و متوجه می‌شوم که باید گفتگو محور جلو برویم و همه‌چیز را به خاطر بسپرم و نه به رد کلمات روی کاغذ. بعد از کلی مکافات قبول کرده که با من مصاحبه کند و به او گفتم در بازگو کردن زندگی‌اش، از اسامی جعلی استفاده می‌کنم تا هویتش فاش نشود. این دختر ۲۷ ساله، با چشم‌هایی آبی حالا ۵ سال است که روسپیگری می‌کند و قصد دارد این کار را تا ۳۰ سالگی ادامه دهد.

نامش را آمیتیس می‌گوید ولی در خلال صحبت‌هایش  گهگاهی از دستش در می‌رود و اسم واقعی خود را می‌گوید، بعد مصاحبه که این سوتی را به رویش می‌آورم، می‌خندد و می‌گوید تو همان آمیتیس بنویس، همینکار را می‌کنم.

آمیتیس فارغ التحصیل داروسازی از یک دانشگاه دولتی معتبر است و برای اثبات حرفش عکس فارغ‌التحصیلی‌اش را بهم نشان می‌دهد و عکس‌هایی هم از دوران دانشجویی خود در گوشی‌اش دارد، البته به او می‌گویم نیازی نیست که این اثبات را انجام دهد و با پوزخندی می‌گوید:

«مشتریانم ولی فکر می‌کنند برای قیمت بیشتر این حرف را از خودم در آوردم که بگم من خانوم دکترم.»

قتل کاظم سامی؛ سی سال بعد


دانشگاه تهران، سال ۱۳۵۸، مراسم دومین سالمرگ علی شریعتی. از راست ناصر میناچی، علی خامنه‌ای، کاظم سامی، احمد صدر حاج سید جوادی و جعفر شجونی
 

قتل کاظم سامی؛ سی سال بعد
حمید علوی روزنامه نگار- بی بی سی

آذر ماه، ماه خونینی است برای روشنفکران و فعالان سیاسی ایرانی. دوم آذر ۶۷ کاظم سامی به شیوه‌ای به قتل رسید که درست ده سال بعد از آن، پروانه و داریوش فروهر به قتل رسیدند. پیکر آنها کاردآجین شد.
در همین ماه بود که علی اکبر سعیدی سیرجانی، محمد جعفر پوینده و محمد مختاری هم به قتل رسیدند.
کاظم سامی روانپزشک، از بنیانگذاران جنبش انقلابی مردم ایران (جاما)، نخستین وزیر بهداشت پس از انقلاب و نماینده مجلس اول از تهران، زمانی که در مطب خود منتظر ویزیت آخرین بیمار بود، به شیوه فجیعی به قتل رسید. سامی با ضربات کارد بر سر و سینه و دستش سلاخی شده بود. پس از سی سال، راز قتل او هنوز برملا نشده است.
برخی معتقدند که قتل کاظم سامی نخستین قتل سیاسی از این نوع بود که در دهه هفتاد، با عنوان "قتل‌های زنجیره‌ای" تدوام یافت.

Saturday, November 24, 2018

یک تشکل دانشجویی خواستار پاسخگویی علی خامنه‌ای به عملکرد ۴۰ ساله نظام شد کیهان لندن



یک تشکل دانشجویی خواستار پاسخگویی علی خامنه‌ای به عملکرد ۴۰ ساله نظام شد
کیهان لندن
- در این نامه تأکید شده دعوت از علی خامنه‌ای «بر اساس اختیارات و وظایف ولی فقیه در قانون اساسی» صورت گرفته تا او درباره عملکرد 40 ساله نظام را توضیح دهد.
- دانشجویان نوشته‌اند این دعوت فرصتی است تا خامنه‌ای درباره عملکرد نهادهای «تحت فرمان رهبری» مانند سپاه پاسداران و سایر نیروهای مسلح، قوه قضائیه، صدا و سیما، «ستاد اجرایی فرمان امام» و «بنیاد مستضعفان» توضیح دهد.
- علی خامنه‌ای از 20 سال پیش تا کنون که رهبری جمهوری اسلامی را بر عهده دارد هیچگاه در هیچ نشست مطبوعاتی شرکت نکرده است.

شنبه ۳ آذر ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ نوامبر ۲۰۱۸

اعضای یکی از تشکل‌های دانشجویی دانشگاه تهران در نامه‌ای به علی خامنه‌ای از او خواسته‌اند با حضور در این دانشگاه درباره عملکرد ۴۰ ساله نظام و نهادهای زیر نظر خود توضیح دهد.
تشکل دانشجویی «مجمع دانشجویان عدالتخواه دانشگاه تهران» با ارسال نامه‌ای سرگشاده به علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خواسته است به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه تهران حضور یافته و به پرسش‌های دانشجویان درباره عملکرد ۴۰ ساله نظام و همچنین نهادهای زیر نظر خود پاسخ دهد.

تفرقه خطرناکترین ترفند جمهوری اسلام



تفرقه خطرناکترین ترفند جمهوری اسلام

اینکه نظام اسلامی در ایران برای بقای خود دست به هر کاری می‌زند نکته‌ای نیست که بر کسی پنهان باشد و یا بر سر آن مناقشه‌ای وجود داشته باشد؛ چه در سیاست‌ داخلی و سرکوب و چه در سیاست خارجی و تسلیم!
اما هیچکدام از این سیاست‌ها پاسخگوی نیازها و مطالبات جامعه نیستند. از یکسو یک نظام سرکوبگر می‌بایست آنقدر بنیه داشته باشد که بتواند نیازهای اقتصادی سرکوب‌شدگان را تأمین کند و از سوی دیگر، برای انجام این منظور، به مراوده با کشورهای دیگر به ویژه با قدرتمندترین آنها که نبض اقتصاد جهانی را در دست دارند نیاز هست.
الاهه بقراط, کیهان لندن:
ایران سال‌هاست از مناسبات مطلوب بین‌المللی محروم مانده و سرکوب نیز دیگر پاسخ نمی‌دهد چرا که اقتصاد شوخی سرش نمی‌شود. دستگیری و زندان نیز برای معترضان و خانواده‌هایشان نان و آب نمی‌شود بلکه به خشم و دوری بیشتر آنها از نظام منجر می‌شود.

Wednesday, November 21, 2018

اینجا گوانتانامو نیست خوابگاه دخترانه اراک در ایران آخوندها است




تحت تعقیب اف بی آی



تعیین جایزه ۳ میلیون دلاری برای دستگیری حسین احمدلاریجانی: لاریجانی بخاطر نقشش در تهیه غیرقانونی نوعی فناوری آمریکایی که بعدها در تولید دستگاههای انفجاری ابداعی بکار گرفته شد تحت تعقیب است

پاسخ مکارم شیرازی به سئوالی درباره ترمیم بکارت دختران


 پاسخ مکارم شیرازی به سئوالی درباره ترمیم بکارت دختران
شفقنا ـ آیت‌الله مکارم شیرازی به پرسشی درباره ترمیم بکارت برای حفظ آبروی دختر پاسخ گفته است.
به گزارش شفقنا، متن پرسش مطرح شده و پاسخ این مرجع تقلید شیعیان بدین شرح است:
پرسش: اگر دختری مرتکب زنا شود و بکارت او از بین برود دختر توبه کرده است، برای حفظ آبرویش باید چکار کند؟
پاسخ: می‌تواند بدون سر و صدا نزد طبیبی برود که او را ترمیم کند و جدا توبه نماید و با اعمال نیک آینده، گذشته را جبران نماید.

اتحاد برای تجزيه؟ - اسماعيل نوری علا



اتحاد برای تجزيه؟

 اسماعيل نوری علا
1-در هفتهء گذشته چند سازمان سياسی که نام «منطقه ای» دارند، همراه با چند سازمان کمونيستی (مجموعاً ده سازمان بدين شرح: اتحاد دمکراتیک آذربایجان (بیرلیک) – حزب تضامن دمکراتیک اهواز – حزب دمکرات کردستان ایران – حزب دمکرات کردستان – حزب کومه له کردستان ایران – کومه له زحمتکشان کردستان – حزب مردم بلوچستان – سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران – شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران – جنبش جمهوری خواهان دموکرات و لائیک ایران)، طی «فراخوان و تفاهم نامه ای»، از احزاب، نهادها، سازمان و جریان ‌های جمهوری خواه دموکراتی که خود را با تفاهم نامه آنها «همسو می‌دانند، دعوت به همکاری و همگامی» آن هم «در مبارزه برای سرنگونی جمهوری اسلامی!» نموده اند.

در موقعيت کنونی کشورمان، اين مسئله مورد توافق همگانی است که «بدون اتحاد نيروهای سياسی مخالف حکومت اسلامی مسلط بر ايران»، و برآمدن يک آلترناتيو سکولار دموکرات ها حافظ تمامیت ارضی ایران که بتواند دوران گذار از حکومت خونريز فعلی به دورانی برآمده از دموکراسی را مديريت کند»، يا اين حکومت پايدار می ماند و هولناک تر از گذشته عمل می کند، يا به يک ديکتاتوری تمام عيار نظامی می انجامد، و يا کشور از هم می پاشد.
بدين لحاظ هر مژدهء اتحاد نيروهائی از اپوزيسيون، همچون خبر اتحاد اين ده سازمان، بسيار دلگرم کننده بوده و لازم است مورد استقبال و پشتيبانی قرار گيرند. بخصوص که در «تفاهم نامه»ی آنها به گستره ای اشاره می شود که در اينگونه کلمات بيان شده: «تأکید قاطعانه بر تدوام و گسترش جنبش‌های اعتراضی، مدنی و دموکراتیک در ایران و پشتیبانی از مبارزات مردم». يعنی آنها ديده اند که سازمان های ده گانهء مزبور در اين تفاهم نامه» از يکسو اصالت جنبش مدنی و اعتصابات صنفی را پذیرفته اند، از سوی ديگر از مبارزهء مسلحانه نامی نبرده اند، و از همه مهمتر به باقی ماندن در چهارچوب ایران اذعان کرده و – ظاهراً – راه را برای همکاری های محتمل بعدی گشوده و در این مسیر اتحادی قابل توجه را شکل داده اند. اما، متاسفانه، این واقعيات مانع دیدن موضوع بسیار مهمی که در این مطلب به آن خواهم پرداخت نمی شوند.
2
اما صادر کنندگان اين تفاهم نامه»، برای رسیدن به مقاصد خود، دارای «طرح مشترک» ويژه ای نيز هستند که ما را بروشنی از وجود مواضع خطرناکی آگاه می کند که شادمانی از اتحاد اين سازمان ها را به نگرانی از آنچه که بصراحت مطرح کرده اند مبدل می سازد.
طرح مزبور دارای 14 بند است که 12 تای آنها بيانگر بديهياتی است که هيچ انسان شرافتمندی نمی تواند منکر آنها شود. اما، متأسفانه، بندهای 2 و تا حدودی 9 آن، با تکرار مطالب تفرقه برانگيزی که سابقه ای طولانی دارند، کل «دعوت به اتحاد» اين سازمان ها را در محاق ترديد می اندازد و بخصوص وجود امضای سازمان های چپ سراسری در پای اين «تفاهم نامه» حيرت افزای هر خوانندهء آشنا با اينگونه ادبيات می شود. من اما در اين نوشتار منتنها به بررسی بند 2 اکتفا می کنم. اين بند را با هم بخوانيم:
«کشور ایران سرزمینی است که در نتیجه همزیستی ملیت های، فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و دیگر مجموعه‌های زبانی و اقلیت های مذهبی و فرهنگی شکل گرفته است. برای اتحاد پایدار و باهم ماندن مردمان ایران ضروری است که: اولاً هویت و حق ملی – دموکراتیک این مردمان پذیرفته و حق تعیین سرنوشت شان به رسمیت شناخته شود. ثانیاً تمرکز قدرت و مرکز گرائی تاکنونی، جای خود را به عدم تمرکز و تقسیم قدرت در ساختار سیاسی ایران بدهد. ما خواهان اتحاد آزادانهء مردمان ایران در یک سیستم سیاسی و اداری فدرال هستیم».
در اين بند بايد به وجود چند نکته و دلايل حضورشان در متن «تفاهم نامه» توجه کرد:
بی توجهی به معنای واقعی واژه هائی همچون «مليت» خواندن گروه های قومی – اتنيکی (اختراع شده بوسيلهء «کنگرهء مليت های ايران فدرال» برای ترجمهء واژهء ترکیبی sub-nation به معنی «پاره يا خرده ملت»)، و نيز اختراع موجودی به نام «مليت فارس»، که همواره در اينگونه متون بعنوان «مليت سرکوبگر» از آن نام برده می شود بی آنکه کسی توانسته باشد، جدا از «همزبانی»، مشخصهء مشترک ديگری را برای اين فارسی زبانان ارائه دهد. بر همگان روشن است که تقليل فارسی زبانان – از سواحل خليج فارس تا کرانه های بحر خزر – به گروهی قوميتی (با اسم مستعار «مليت فارس») صرفاً برای تثبيت وجود «مليت ظالم» در برابر «مليت های مظلوم» و توجيه گرايش های تجزيه طلبانه آفريده شده است.
مطرح کردن جملهء مبهم «هويت و حق ملی»، که در آن نه مفهوم «هويت» معنای مشخصی دارد و نه موصوف شدن آن به صفت «ملی» توجيه پذير است. استفاده از صفت «ملی» (که صفت بکار رفته در رابطه با «ملت» است و نه «مليت» – البته بفرض اينکه «مليت» واژهء درستی باشد) خود نشانهء بی دقتی در پنهان داشتن مقاصد اصلی طراحان اينگونه سخن ها است.
خواستاری حق تعيين سرنوشت (که همواره با خود به حق خودمختاری هم اشاره دارد) و من، در ادامه اين مقاله با تفصيل بيشتری به آن خواهم پرداخت.
خواستاری «تقسيم قدرت در ساختار سياسی» که هيچ ربطی به اينکه مردمان مناطق ايران بايد مديريت و اداره روزمرهء امور خود را خود در دست داشته باشند، بی آنکه بشود از آن معنائی سطآسی مستفاد کرد، ندارد.
اشاره به ايجاب اتحاد «آزادانه»ی مردمان ايران، که در واقع حاکی از آن است که در چند هزارهء گذشته مردمان ايران را با اجبار به اتحاد با يکديگر واداشته اند.
و بالاخره خواستاری استقرار نظام تعريف ناشده ای که با عنوان مستعار «سيستم سياسی و اداری فدرال» مطرح می شود.
حال، بايد توجه داشت که اين پنج «خواسته»، که از شروط اتحاد اين ده سازمان با «احزاب، نهادها، سازمان و جریان ‌های جمهوری خواه دموکرات» ديگر (و نه مثلاً پادشاهی خواهان پارلمانی) برای مبارزه با حکومت اسلامی محسوب می شوند، بطور اتفاقی کنار هم قرار نگرفته اند و در واقع مجموعه ای بهم پيوسته را تشکيل می دهند که مجموعاً با اصطلاح بسيار جنجال برانگيز «فدراليسم» مطرح شده اند؛ مفهومی که هرکس، بر اساس دانش يا منافع خود، تعريف خاصی از آن ارائه می دهد. در اين ميان، چهار اصطلاح ديگر اين مجموعه نيز اجزاء تعريف خاص سازمان های امضاء کننده «تفاهم نامه» از فدراليسم محسوب می شوند. يعنی آنها خواستار استقرار آنگونه «سيستم سياسی و اداری فدرالی» هستند که تعريف اش را در چهار شرط ديگر شرح می دهند: «پذيرش هویت و حق ملی – دموکراتیک مليت های بر شمرده شده، برسميت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت آنها، تقسیم قدرت در ساختار سیاسی کشور با آنها».
3
قبل از هر جيز بايد توجه کنيم که تعريف سازمان های امضاء کنندهء اين «تفاهم نامه» از مفهوم «فدراليسم» در واقع چيزی نيست جز تعريف علمی «کنفدراليسم» و صفت اش که «کنفدرال» باشد، به معنی پيوستن ملت هائی مستقل به يکديگر و ايجاد «اتحاديه ها» و «کنفدراسيون» های بزرگ (همچون «کنفدراسيون روسيه» يا «اتحاديهء اروپا» و يا حتی «پادشاهی بريتانيای کبير»، که در آن هر عضو حق خروج از اتحاديه را نيز – مثلاً از طريق برگزاری رفراندوم در کشور خود دارا است). به عبارت ديگز، آنها با انتقال تعريف کنفدراسيون به فدراسيون (که همان عدم تمرکز درونی در ساختار هر کشور است) قصد «ايران فدرالی» را دارند که اجزائش حق جدائی با انجام رفراندوم های محلی دارند.  برای درک چرائی اين انتقال معنای کنفدراسيون به فدراسيون لازم است به مطالب زير توجه کنيم:
حکومت فدرال مورد نظر اين سازمان ها، بر خلاف تعريف رايج حکومت فدرال، بر اساس فرض وجود «کشوری چند ملتی» ساخته می شود. يعنی آنها، برخلاف مفروضات حقوق بين المللی، معتقدند که در کشور ما چند ملت در کنار هم زندگی می کنند و لذا می توان مفهوم اصلی «يک کشور – يک ملت» را به مفهوم عجيب «يک کشور – چند ملت» تبديل کرد تا بتوان حقوق مربوط به يک «ملت مستقل» را برای آنچه که خود موقتاً «مليت ها» می خوانند قائل شد.
هنگامی که ملت بودن اين به اصطلاح «مليت ها» را تسجيل کرديم آنگاه خواستاری «حقوق ملی» برای هر يک از آنها نيز معنی دار می شود. برخی از اين حقوق در متن اين «تفاهم نامه» از طريق مطرح کردن «حق تعيين سرنوشت» مورد اشاره قرار گرفته اند. طبق توافقات بين المللی، «ملت»ها دارای حق تعيين سرنوشت خويشند؛ می توانند با «ديگر ملت ها» تا حد اتحاد همکاری کنند؛ می توانند تصميم بگيرند به اتحاد (يا کنفدراسیون) خاصی بپيوندند (مثلاً اتحاديه اروپا را بوجود آورند) يا از آن جدا شوند (مثل خروج بريتانیا از اتحاديهء اروپا، يا عدم خروج اسکاتلند از اتحاديهء موسوم به بريتانيای کبير). صادر کنندگان اين اعلاميه نيز چون واحدهای موسوم به «مليت» مورد نظر خود را در قالب «ملت» می بينند، خواستار «حق تعيين سرنوشت» آنها نيز هستند.
در اين ادبيات معوج، «حق تعيين سرنوشت» روی ديگر سکهء «خودمختاری» مناطق مختلف يک سرزمين است. تنها آنکه خودمختار است می تواند حق تعيين سرنوشت خود را  اعمال نمايد و، در نتيجه، می تواند بخواهد که در يک مجموعه بماند يا از آن جدا شود. حتی گاه می توان اين نکته را بصورت آشکارتری در برنامه های سياسی برخی از اين سازمان های امضاء کنندهء اعلاميه بصورت «داشتن حق تعيين سرنوشت تا سر حد جدائی» مشاهده کرد.
4
به اعتقاد من، آفرینش مفهوم عجيب الخلقه ای که بوسيلهء اين سازمان ها «حکومت فدرال» نام گرفته، و اما تمام ويژگی های «کنفدرال ها» را دارا است، تنها به درد نظری می خورد که خيال دارد ايران را تجزيه کند. والا کسی که به حفظ تماميت ارضی ايران اعتقاد داشته باشد که بدنبال حق تعيين سرنوشت، به معنی حق جدا سری، نخواهد بود.
البته می دانيم که عده ای احتجاج می کنند که داشتن حق تعيين سرنوشت می تواند معنای داشتن حق ماندن در يک اتحاديه را هم داشته باشد و لذا خواستاری اين حق صرفاً جنبهء جداسری ندارد. اما اگر اين اشارهء ظاهراً منطقی اعتباری داشته باشد در آن صورت در ابتدا لازم است ثابت شود که منطقه ای که خواستار حق تعيين سرنوشت شده است قبلاً از مجموعه جدا بوده يا جدا هست و اکنون می خواهد داوطلبانه به اين مجموعه بپيوندد و يا در آن باقی بماند؛ اما همواره «حق طلاق» و جدائی خود را هم در جيب دارد! فرضی که لااقل در مورد ايران اصلاً واقعيت ندارد.
من، با مطرح ساختن اين نکات، می خواهم نشان دهم که چگونه در ظاهر دوست داشتنیِ «تلاش برای اتحاد نيروهای مخالف حکومت اسلامی»، نکاتی که مستقيماً زيربنای تجزيهء ايران را فراهم می کنند بعنوان «شروط اتحاد» مطرح شده و در طرح مورد نظر اين سازمان ها گنجانده شده اند. در آن صورت، وظيفهء شخصيت های سياسی فعال در زمينهء ايجاد اتحادهای پايدار برای سرنگون کردن حکومت اسلامی مسلط بر ايران آن است که، بجای کف زدن برای اين اقدامات ايران شکن، متوجه خطرات مندرج در آنها نيز باشند؛ چرا که قرار نيست در طرح ها ناظر بر اتحاد برای آلترناتيو سازی، خطر تجزيهء ايران جانشين خطر استمرار حکومت اسلامی شود.
5
اما دريغ است که اين مقاله را به پايان برم و از يک «احتمال تبرئه کننده» نيز يادی نکنم. نخست اينکه قوانين و موافقتنامه های بين المللی اغلب در سه مورد «حق تعيين سرنوشت» و «حق خودمختاری» را تأييد می کنند:
در مورد انسان منفرد. اين قوانين، و از جمله مفاد اعلاميهء جهانگستر بشر، هر دو حق را برای افراد انسان برسميت می شناسند. تنها انسانی که نتواند آزادانه و خودمختارانه سرنوشت خود را تعيين کند محتاج قيم و سرپرست است. تازه بايد توجه داشت که انسان آزاد و خودمختار نيز هنگامی که در جامعه حضور می يابد دارای وظايف و حقوق دموکراتيک خاصی است که به شرايط معينی محدود می شوند.
در مورد ملت ها. هر ملت نيز همچون يک فرد دارای اين دو حق، با همهء محدوديت هاشان در صحنهء «بين المللی»، است.
مورد «بخش هائی از يک ملت» که تحت ظلم و تبعيض مدام بخش يا بخش های  ديگر يک کشور قرار دارند و می توانند، با اثبات اين موضوع و تصديق «ملت – کشور»های ديگر، از سازمان ملل بخواهند تا زمينهء جدا شدن آنها را از منشاء ظلم و تبعيض فراهم سازد.
در غير اين سه مورد، توسل به اين دو «حق» در مورد بخش هائی از کشوری که ساکنان اش قرن ها سابقهء تاريخی همزيستی مسالمت آميز دارند، صرفاً تمهيدی بوده که از جانب حکومت تازه به دوران رسیدهء لنين، و پس از او استالين، بيشتر به قصد زمينه سازی برای تجزيهء کشورهای ديگر بکار گرفته شده است: ابتدا اقوام و گروه های اتنيکی ساکن در يک کشور را «ملت» می خوانيم و سپس توجيه می کنيم که اين ملت ها منطقاً دارای حق تعيين سرنوشت و حق خودمختاری هستند، و آنگاه با به کارگيری اين دو «حق» زمينهء جدائی و استقلال شان را فراهم می کنيم.
در تاريخ معاصر کشورمان شاهد آن بوده ايم که حکومت شوروی، هر کجا ممکن شده، با بکار بردن همين احتجاج، به ايجاد جمهوری ها و حکومت های مستقل (اما دست نشاندهء خودش) اقدام کرده است و البته هر کجا هم که در صحنهء بين المللی کارش نگرفته پشت اين حکومت های مصنوعی را خالی کرده و تنهاشان نهاده است.
ميراث اين اقدامات اما در ميان تشکلات سياسی برخاسته از آن زمينهء سابق (چه قوميتی و چه کمونيست استالينی)، بصورت مجموعه ای از الفاظ و اصطلاحات باقی مانده است و من به تجربه ديده ام که برخی از آنها بی آنکه واقعاً خواستار زمينه سازی برای جداسری باشند اين زبان منسوخ را بکار برده و احياناً برای هر يک از الفاظ هم معانی غريبی را برساخته اند.
حال، اگر چنين باشد، توصيهء من به اينگونه ايرانيان همواره چنين بوده است که در اين زبان دلشکن و فراردهنده و بی ربط خود تجديد نظر کنند چرا که در غير اين صورت داستان آنها داستان کوسه و ريش پهن خواهد بود. يعنی، همچون سازمان های صادر کنندهء اين «تفاهم نامه»، از يکسو ادعا خواهند کرد که خواستار «حفظ تماميت ارضی ايران» هستند و، از سوی ديگر، خواستار دارا بودن حق خودمختاری و حق تعيين سرنوشت (آن هم تا سر حد جدائی!) اند تا، هرگاه که ميل شان کشيد، تکه های مورد نظری از کشور ايران را جدا و مستقل کنند.
اينگونه است که من از اين اتحاد و تفاهم اخير مورد بحث هم جز بوی شوم تثبيت حق تجزيه شدن نقاط مختلف کشورمان را استشمام نمی کنم و از اعلام و انتشار اينگونه اتحاد عليه يکپارچگی کشورم خوشحال و اميدوار نمی شوم.
دنور – 28 آبان 1397 – 20 نوامبر 2018

Tuesday, November 20, 2018

درباره‌ی طرحی «محرمانه» از «بیت آقا»




- یکی از طرح‌های مهم جمهوری اسلامی این است که دایره‌های مخالفین خود را با برنامه‌ریزی و محاسبات دقیقِ تفرقه‌اندازانه و ایجاد انشقاق از هم بپاشاند!
- همچنین نظام می‌خواهد با بهره گرفتن از «یهودستیزی و عرب‌ستیزی»، ایرانیان را به سوی دفاع از «غرور ملّی» سوق داده و از آن به سود خود بهره‌برداری کند تا بتواند سرنیزه‌ای را که به سوی قلب نظام هدف گرفته شده به جهت دیگری برگرداند!

سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ برابر با ۲۰ نوامبر ۲۰۱۸

شهریار روشنگر – چندی پیش نوشته‌ای دریافت شد که گویا طرحی بود «محرمانه» که از داخل دایره فوقِ محرمانه و شخصی «آقا» فرستاده شده بود. این طرح حاوی پیشنهادهایی در مورد گزینه‌های استراتژیک در مقابله با بحران‌های سیاسی داخلی و برون‌مرزی کشور بود.
محتوای کاغذ بسیار جالب و قابل تأمل است: نخست آنکه، بر خلاف نظریاتی که نظام کنونی بی‌لیاقت و بی‌سواد است دست کم این نوشته‌ی بخصوص نشان می‌دهد که دایره‌ی شخصی «آقا» آشنایی کامل و روشنی با آخرین روندهای کاربُردی و فناوری در امور استراتژیک و مدیریت بحران  (crisis management) دارد.

تعویض شاهزاده ها در عربستان



تعویض شاهزاده ها در عربستان
خاشقجی بن سلمان را از تخت سلطنت کنار زد!
به گزارش اسپوتنیک به نقل از رویترز، شاهزادگان سعودی به دنبال جانشینی شاهزاده احمد به جای بن‌سلمان هستند.
منابعی در داخل خاندان پادشاهی عربستان به خبرگزاری رویترز خبر دادند که در پی آشفتگی داخلی به دلیل قتل جمال خاشقجی، برخی اعضای خاندان حاکم بر عربستان در حال مذاکره برای جلوگیری از رسیدن بن سلمان به پادشاهی در این کشور هستند.اما تا زمانی که ملک سلمان که هم اکنون 82 سال دارد زنده است نمی‌توانند اقدامی کنند و می‌دانند که پادشاه علیه فرزند خود اقدامی نخواهد کرد.
شاهزادگاه در حال مذاکره درباره این احتمال هستند که احمد بن عبدالعزیز که 76 سال داشته و جوانترین برادر تنی ملک سلمان و عموی ولیعهد است جانشین پادشاه شود.
به گزارش رویترز مقامات ارشد آمریکایی حمایت خود را از شاهزاده احمد که برای حدود 40 سال معاون وزیر کشور بوده اعلام کرده‌اند. آمریکا اطمینان دارد که شاهزاده احمد اصلاحات سیاسی و اقتصادی که محمد بن سلمان آغاز کرده را تغییر یا معکوس نخواهد کرد.

مرگ پدر و پسر ۶ساله اش در اثر گرسنگی



ساکنین یکی از محلات بندر انزلی از مرگ پدر و پسر ۶ساله اش در اثر گرسنگی میگویند.
این همسایه ها میگویند: پدر قبل از مرگش به دلیل نیاز مالی خانه رافروخته وباهم

رویش گفتمان ضدسرمایه داری و درس های بزرگ مبارزه پرشکوه کارگران هفت تپه!



رویش گفتمان ضدسرمایه داری و درس های بزرگ مبارزه پرشکوه کارگران هفت تپه! 
تقی روزبه
مبارزات درخشان کارگران هفت تپه تا همین جا هم دارای پپام های مهم و الهام بخشی برای کل کارگران ودیگر جنبش های اجتماعی و رادیکالیزه کردن جنبش ضدسیستم بوده است. آن ها در عین مبارزه مشخص علیه وضعیت مشخص خود و بکارگیری انواع ابتکارات در مقاومت و مبارزه خود، اما درعین خاص بودگی اش به شکل نمایانی حامل مؤلفه های عام و فرامحلی هستند. و همین ترکیب خلاق  در متن یک مقاومت درخشان است که به آن اهمیتی بیش از یک مبارزه مشخص و محلی یک مؤسسه تولیدی در شرایط مشخص می دهد. آن ها در عمل و شعارهای خود به نحو درخشانی انگشت بردردهای عمومی و جهت گیری عمومی برای مقابله با آن ها می کنند. البته چنین فرایندی در حال شدن است و در این میان نکته مهم و اصلی جهتی است که این جنبش آن را نشان می دهد:
الف- با پژواک گسترده شعارنان-کار-آزادی-اداره شورائی!
ب-علیه سیاست خصوصی سازی!

Monday, November 19, 2018

دموکراسی: تعابير و واقعيات



دموکراسی: تعابير و واقعيات
مصاحبه با انترناسيونال
انترناسيونال: با پايان جنگ سرد و فروپاشى بلوک شرق همه جا صحبت از پيروزى دموکراسى است. ميگويند براى اولين بار در تاريخ، دموکراسى در بالغ بر ١٧٠ کشور برقرار شده است. سقوط يکى پس از ديگرى ديکتاتورى هاى نظامى در کشورهاى آمريکاى لاتين در چند سال اخير، روى کار آمدن دولتهاى جديدى در نتيجه انتخابات عمومى در برخى کشورهاى اروپاى شرقى و يا اين اواخر در آفريقا، مويد اين امر در نظر گرفته ميشود. تفسير شما از اين واقعيت چيست؟ آيا آنچه اتفاق افتاده واقعا پايان ديکتاتوريهاى نظامى و حکومتهاى مستبد و توتاليتر است؟
منصور حکمت: اتفاقا بنظر ميرسد بحث پيروزى دموکراسى اين اواخر فروکش کرده باشد. دو سه سال پيش در اوج اين بحث استنباط خودم را گفتم. "عصر سقوط ديکتاتورى ها" همان موقع هم فرمول توهم آميزى بود که ورد زبان سياستمداران ليبرال و روشنفکران ناراضى کشورهاى عقب مانده و بلوک شرق بود. اين گواه دلخوشى هايى بود که اينها نسبت به گرفتن پاداشى به مناسبت پيروزى غرب بر شرق داشتند. خيلى زود معلوم شد که از اين خبرها نيست. اگر يادتان باشد براى مثال جمهوريخواهان ايرانى حتى کفش و کلاه کرده بودند که به تهران بروند و آغاز اين عصر را در رکاب "پرزيدنت رفسنجانى" جشن بگيرند. امروز دارند تلفاتشان را ميشمارند. بهرحال با اين فرمول اين تيپ اجتماعى و به دنبال آنها بخشى از مردم محروم چه در غرب و شرق و چه به اصطلاح در جنوب، پشت آلترناتيوهاى دست راستى جديد و دورنماى نظم نوين جهانى آمريکا و غرب به خط شدند. اين توهمات امروز بشدت تضعيف شده. معلوم شد که پايان جنگ سرد با گسترش آزادى ها و حقوق انسانى و يا صلح و صفاى اجتماعى مترادف نيست. برعکس همه دنيا دارد از رويدادهاى هولناک سه سال اخير و ناامنى سياسى و اجتماعى در سطح بين المللى حرف ميزند.

دوست داشته باشید یا نه، تغییر رژیم به ایران خواهد رسید و ربطی به برجام و تحریم ندارد!



-بعد از مرگ رهبر جمهوری اسلامی جنگ بر سر جانشینی او اجتناب ناپذیر است.
علی خامنه‎ای هرگز مثل خمینی کاریزمای لازم برای انتخاب جانشین خود را ندارد و مجلس خبرگان هم مترسک است.
-وحشتناک‎ترین کابوس این است که بعد از مرگ خامنه‎ای سپاه قدرت را در دست گیرد.
-هیچ تضمینی وجود ندارد که پس از مرگ خامنه‎ای معادلات در ایران دموکراتیک رقم بخورد و صلح در ایران و منطقه پایدار بماند.
-فقط موشک‎های بالستیک و حمایت از شبه نظامیان در سوریه و یمن و لبنان نیست بلکه پای آزادی بیش از ۸۰ میلیون ایرانی در میان است.
*منبع: نشنال اینترست
*نویسنده: مایکل روبین
*ترجمه و تنظیم از کیهان لندن
مایکل روبین تحلیلگر مسائل خاورمیانه و مشاور سابق وزیر دفاع آمریکا در امور ایران و عراق در مجله «نشنال اینترست» با اشاره به بحران جانشینی علی خامنه‎ای پس از مرگ او نوشته تغییر رژیم در ایران خواهد رسید و این هیچ ربطی به خروج آمریکا از برجام و یا تحریم‌های دولت ترامپ علیه رژیم ندارد.
تغییرات در ایران از راه می‌رسند اما این تغییر هیچ ربطی به خروج دولت ترامپ از توافق اتمی (برجام) و یا تحریم‌های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ندارد. در حالی که سیاست‌گذاران آمریکا درباره بهترین شکل تغییر رفتار رژیم ایران صحبت می‌کنند، نه دولت ترامپ و نه مخالفان وی هیچ آمادگی برای تغییر چهره‌ی این رژیم ندارند:‌ مرگ علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی!

واژۀ ترس‌ناک در اعترافات وحید مظلومین و محمدسالم



واژۀ ترس‌ناک در اعترافات وحید مظلومین و محمدسالم
محمد اسماعیل قاسمی (‌محمد سالم) گفت: «‌همه نشسته بودن من لفظ بدم ببینن چه جوری میشه بازار!». آخر یک نفر با یک لفظ می توانسته سیستم اقتصادی را متلاطم کند؟!
احسان‌محمدی - عصرایران
محمد اسماعیل قاسمی (‌محمد سالم) گفت: «‌همه نشسته بودن من لفظ بدم ببینن چه جوری میشه بازار!». آخر یک نفر با یک لفظ می توانسته سیستم اقتصادی را متلاطم کند؟!
احسان‌محمدی - عصرایران
به دار آویختن وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی ملقب به محمدسالم که از آنها با عنوان سلاطین سکه و دلار نام برده‌شد، در افکار‌عمومی بازخوردهای متفاوتی داشت، از «حقشون بود چون زندگی خیلی‌ها رو آتیش‌زدن» تا «من که باورم نمیشه اعدام‌شون کرده باشن، تو فیلم که قیافه‌شون مثل کسی نبود که اعدام میشه و انگار خیال‌شون راحت بود» و «اگه اینا واقعاً عامل اختلال در بازار بودن، حالا اعدام شدن پس چرا قیمت سکه و دلار نیومد پایین؟» و ...
اشرافی بر پرونده ندارم و در روزهای اوج گرفتن قیمت‌ها هم نه دلاری خریدم و نه سکه ای اندوختم اما در میان ویدئوهایی که از این دو منتشر شد، یک جمله از محمد اسماعیل قاسمی برای من تکان‌دهنده بود. آنجا که می گفت:« همه نشسته بودن من لفظ بدم ببینن چه جوری میشه بازار!»
این «لفظ‌دادن» دو‌کلمه است اما پشت‌سرش دنیایی حرف می‌شود پیدا کرد. اینکه یک نفر می‌تواند با یک «لفظ» سیستم اقتصادی یک کشور را متلاطم کند و زندگی میلیون‌ها ایرانی را به مخاطره بیندازد تکان‌دهنده نیست؟ نشانگر قوت و قدرت اوست یا ضعف سیستم‌های مدیریتی؟
«لفظ‌دادن» یک نفر امر غریبی در جهان‌سوم نیست. در کشورهای پیشرفته‌ی دنیا «قانون» بر «لفظ» غلبه کرده‌است. اینجا اما هنوز یک نفر که نه وزیر اقتصاد است و نه نماینده مجلس، نه تئوریسین جامعه‌شناسی است و نه دبیرکل حزب سیاسی با «لفظ‌دادن» می‌تواند چنان جریان‌آفرینی کند که چند وزارتخانه کلیدی کشور، هزاران شعبه بانک، صدها کارخانه و شرکت و میلیون ها شهروند دچار آشفتگی شوند.
مشابه چنین چیزهایی را تنها در فیلم‌ها و سریال‌های مافیایی دیده بودیم. آنها که خود را از «قانون» بالاتر می‌دانند و خودشان وضع کننده قوانین جدید می‌شوند. چیزی شبیه دستورهای«دون کورلئونه» در فیلم سینمایی پدرخوانده یا «پابلو اسکوبار» در نارکوس!


بررسی بسیاری از پرونده‌های پر سر و صدای این کشور همیشه ما را به یک نفر می‌رساند که فراتر از «قانون» عمل کرده، «لفظ» داده‌است و بر اساس لفظ او عده‌ای خودسر یا منفعت‌طلب کشور را به سمت سیاه چاله‌ای هولناک برده اند. (گاهی البته آن یک نفر، حداکثر در حد حروف الفبا به مردم معرفی می‌شود!)
اگر قانون محترم شمرده شود، عقلانیت حاکم باشد، ضابطان و ناظران و بازرسان با پاکدستی به کارشان بپردازند آیا باز هم امکان دارد یک نفر با جسارت پیدا کند با «لفظ دادن»های غیرقانونی سیستم را مختل کند؟
چه شده که عده‌ای نه تنها با امثال شهرام جزایری و بابک زنجانی همدردی می‌کنند بلکه با حسرت می‌گویند «زرنگ» بودند و از آب گل‎آلود ماهی گرفتند! یعنی به جای نکوهش این سبک مکیدن خون ملت، آه می‌کشند که چرا آب گیر ما نمی‌آید شنا کنیم؟!
از سوی دیگر خوشبینانه است که باور کنیم با اعدام وحید مظلومین و محمداسماعیل قاسمی، دیگر سودجویان چنان بترسند که دیگر سمت تخلف نروند که اگر این‌چنین بود بعد از سختگیری‌های آیت‌الله خلخالی تا امروز باید بساط مواد مخدر از این کشور جمع شده‌بود. اما یکی از الزامات مدیریتِ فضای به هم ریخته، قاطعیت در برخورد بی‌اغماض با «همه»ی مفسدان است.
برخورد واقعی با جاده صاف‌کن‌های آنها، مهره‌های دُرشتِ پشت‌پرده و آنها که به این افراد خوش‌اشتها می‌گویند: نترس! برو جلو، هوات رو داریم! ... این‌طور مردم هم با اطمینان می‌گویند فقط آفتابه دزدها تاوان نمی‌دهند.

Sunday, November 18, 2018

ده سازمان چپ ایرانی برای همکاری با یکدیگر متحد شدند



ده سازمان چپ ایرانی برای همکاری با یکدیگر متحد شدند

ده گروه و سازمان سیاسی چپگرای ایرانی با انتشار فراخوانی همکاری مشترک خود را اعلام کردند و آن را "گامی جهت ایجاد یک اتحاد گسترده" دانستند.
امضاکنندگان این فراخوان بر "ضرورت اتحاد وسیع برای استقرار دموکراسی، جمهوری و فدرالیسم در ایران و ارزش های چون رواداری، پلورالیسم، جدایی دین و دولت"... تأکید کرده و مبانی طرح مشترک همکاری خود را برشمرده اند.
آنها نوشته اند که استقرار یک نظام دموکراتیک در شکل جمهوری پارلمانی لائیک، تقسیم قدرت در ساختار سیاسی ایران، ایجاد یک نظام سیاسی و اداری فدرال، تأمین برابری حقوقی شهروندان، تأمین برابری حقوقی زنان و مردان، لغو مجازات اعدام، برقراری روابط سیاسی ایران با همۀ کشورها و مخالفت با دخالت نیروهای خارجی در امور مربوط به حق تعیین سرنوشت مردم ایران و آلترناتیوسازی توسط آنها... از جمله اهداف مهم طرح همکاری گروه ها و سازمان های امضاءکنندۀ فراخوان همکاری مشترک است.
امضاکنندگان این فراخوان عبارتند از :
اتحاد دموکراتیک آذربایجان – بیرلیک
جنبش جمهوریخواهان دموکرات و لائیک ایران
حزب تضامن دموکراتیک اهواز
حزب دموکرات کردستان ایران
حزب دموکرات کردستان
حزب کومه له کردستان ایران
حزب مردم بلوچستان
سازمان فدائیان خلق ایران
شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران
کومه له زحمتکشان کردستان 

نظام جمهوری اسلامی؛ تولیدکننده جمشید بسم‌الله و سلطان سکه



نظام جمهوری اسلامی؛ تولیدکننده جمشید بسم‌الله و سلطان سکه


مهرماه سال ۱۳۹۰، بازار آزاد ارز ماه‌هاست که با شوک‌های قیمتی روبه رو است، حتی اعلام نرخ ۱۲۲۶ تومان برای هر دلار در بهمن ماه ۱۳۹۰ که محمود بهمنی، رئیس کل وقت بانک مرکزی با قرار گرفتن در برابر دوربین‌های صداوسیما آن را اعلام کرد، سبب نشده تا نوسانات در چهارراه استانبول، پیاده‌روهای منوچهری و پاساژ افشار، آرام گیرد.

در این بین بازداشت و دستگیری دلالان و سفته‌بازان نیز از جمله سیاست‌های تکمیلی دولت و بانک‌مرکزی برای کنترل بازاری است که از کنترل خارج شده و مهارناپذیر می‌نمایاند.