Thursday, September 20, 2018

نوری همدانی: بگویید که همه علوم ساخته و پرداخته اسلام است


عکس نایاب از اولین سازنده هواپیما در 1400 سال پیش در جهان اسلام
 

آیت الله حسین نوری همدانی،  در دیدار با نماینده رهبر جمهوری اسلامی در دانشگاه‌ها از مصطفی رستمی خواست که دانشگاهیان را وادار به اثبات این فرضیه کند که تمام علوم ساخته و پرداخته اسلام و مسلمانان بوده است.
او ادامه داد :تمام دنیا برای برداشت‌های علوم از اسلام استفاده کرده‌اند. آن‌ها اما در حقیقت نمک خورده و نمکدان شکسته هستند، در نتیجه مردم فکر می‌‌کنند که علوم از غرب آمده است. به عنوان مثال در منابع دینی ما وجود دارد که برخی کرات دیگر قابلیت سکونت دارند ولی امروز کشف این مسأله را به یکی از دانشمندان غربی نسبت داده‌اند. شما باید اثبات کنید که تمام علوم ساخته و پرداخته اسلام و علمای بزرگ دین بوده است.

زوج ایرانی در لندن خواهان آزمایش باکرگی دخترشان، دادگاهی شدند


سوفیا
 
زوج ایرانی در لندن خواهان آزمایش باکرگی دخترشان، دادگاهی شدند
ایران اینترنشنال : دادگاهی در لندن برای رسیدگی به پرونده یک زوج ایرانی تشکیل شده است که متهم به درخواست آزمایش باکرگی برای دختر ۱۸ ساله خود هستند. این زوج ایرانی همچنین متهم هستند که دختر خود سوفیا و دوست‌پسر او را به مرگ تهدید کرده‌اند و در پی آن بوده‌اند که دختر خود را برای ازدواج فامیلی و اجباری به ایران برگردانند.
میترا عیدیانی، ۴۲ساله و علی صف‌آرایی، ۵۶ساله، والدین سوفیا به‌طور اتفاقی متوجه می‌شوند که دختراشان با یکی از همکارانش، بیلی مارشال-تِلفر دوست هستند. سپس با مراجعه به پزشک خواستار انجام آزمایش باکرگی برای دختر‌شان می‌شوند اما درخواست آنها مورد موافقت قرار نمی‌گیرد.
سوفیا: «نمی‌خواهم تست باکرگی بدهم!»

دکتر خانواده، دیوید پاول به دادگاه گفت: «پدر عصبانی و فریادزنان وارد مطبم شد و به دخترش گفت او را می‌کشد و اصرار داشت که آنها سوفیا را پیش دکتر آورده‌اند تا دکتر تشخیص بدهد بچه‌شان آیا هنوز باکره است یا نه.»
وقتی سوفیا گفت نمی‌خواهد این تست از او گرفته شود، دکتر درخواست خانواده را رد کرد.

روزی که هلندی‌ها نخست‌وزیرشان را خوردند



روزی که هلندی‌ها نخست‌وزیرشان را خوردند
دبی-العربیه.نت فارسی
در سال 1653 یوهان دی ویت منصب «بزرگ‌ترین بازنشسته» که معادل پست نخست‌وزیر در حال حاضر است، را در هلند به دست آورد. او زمانی که به این پست رسید، تنها 28 سال سن داشت و به همین دلیل همه برای او آینده سیاسی درخشانی پیش‌بینی کردند. یوهان دی ویت سه بار دیگر نیز برای این پست انتخاب شد.
او از خانواده‌ای اصیل بود که تعداد قابل توجهی از اعضای آن فعالیت سیاسی داشتند. معروف‌ترین آن‌ها پدرش بود که پست شهرداری دودریخت را بر عهده داشت. این امر سبب شد او فرصت تحصیلی مناسبی در اختیار او قرار بگیرد. توانایی‌های او در درس ریاضی در دوران کودکی سبب شد، در بزرگسالی اداره امور اقتصادی کشور را در دست گیرد.
یوهان دی ویت همچنین به عنوان دیپلمات باهوش و کارکشته‌ای شناخته می‌شود که در سال 1653 و تنها یک سال پس از روی کارآمدن، توانست جنگ هلند و انگلیس را به پایان برساند. او در دورانی به عنوان بزرگترین بازنشسته انتخاب شد که هلند در دوران طلایی خود به سر می‌برد و جزو قدرت‌های بزرگ جهان به شمار می‌رفت. هلند در آن زمان مستعمره‌های فراوانی در آمریکا و آسیا داشت و کشتی‌های هلندی روزانه طلا، ادویه، حریر و غیره را از مسیرهای تجاری شکست هلندی هند شرقی، به بنادر این کشور حمل می‌کردند.

این چه بساطی ست؟! فَرَشگَرد یعنی چه؟! نوشته ای از ف. م. سخن



این چه بساطی ست؟! فَرَشگَرد یعنی چه؟! نوشته ای از ف. م. سخن
 نوشته ای از ف. م. سخن
خیلی با خودم کلنجار رفتم تا توانستم این مطلب را با روشنی و وضوح کامل بنویسم.
سازمانی(؟) حزبی(؟) جبهه ای(؟) با نام «فَرَشگَرد» اعلام موجودیت کرده و عده ای از فعالان سیاسی زیر بیانیه ی اعلام موجودیت آن را امضا کرده اند و اعلام کرده اند که «آماده همکاری و هم‌اندیشی با مخالفان سیاسی در داخل و خارج برای سرنگونی جمهوری اسلامی در چارچوب و در راستای منافع ملی ایرانند و اعلام می‌کنند که درهای «#فَرَشگَرد Revival» به روی همه براندازانی که ب
شروط حداقلی مشترک میان امضاکنندگان معتقدند، باز است.»
آن ها در ادامه نوشته اند:

Wednesday, September 19, 2018

اعلام موجودیت یک تشکل سیاسی حامی سرنگونی جمهوری اسلامی



اعلام موجودیت یک تشکل سیاسی حامی سرنگونی جمهوری اسلامی
روز دوشنبه ۲۶ شهریور یک تشکل سیاسی حامی سرنگونی جمهوری اسلامی با نام «فَرَشگَرد» اعلام موجودیت کرد. فَرَشگَرد با معرفی خود به عنوان شبکه‌ای از فعالان جوان و سکولار اپوزیسیون خارج از کشور، از شاهزاده رضا پهلوی حمایت کرده است.
در بیانیه این گروه، جمهوری اسلامی اصلاح‌ناپذیر معرفی شده و از تشکیل یک نظام لیبرال دموکراسی سکولار در ایران حمایت شده و امضاکنندگان این بیانیه گفته‌اند که آماده همکاری و هم‌اندیشی با مخالفان سیاسی در داخل و خارج برای سرنگونی جمهوری اسلامی در راستای منافع ملی ایران هستند.
آنها همچنین سیاست خارجی «غرب‌ستیز، آمریکاستیز، و اسرائیل‌ستیز» را به زیان «منافع ملی ایران» توصیف کرده و خواهان همزیستی مسالمت‌آمیز و همکاری اقتصادی-سیاسی ایران با همسایگان، و همه کشورهای منطقه و جهان شده‌اند.
فَرَشگَرد در زبان پهلوی به معنی رساندن جهان به کمالی است که در آغاز آفرینش و پیش از ورود اهریمن و پلیدی وجود داشته‌، و بیانیه اعلام موجودیت فَرَشگَرد با امضای ۴۰ فعال سیاسی خارج از ایران انتشار یافته که امیریحیی آیت‌اللهی، علی اشتری، امیرحسین اعتمادی، نیما راشدان، سلمان سیما، دامون گلریز، یوحنا نجدی، و بهزاد مهرانی، از جمله امضاکنندگان آن هستند.
در مورد شکل‌گیری این گروه سیاسی، دامون گلریز از امضاکنندگان بیانیه اعلام موجودیت فَرَشگَرد به پرسش‌های رادیوفردا پاسخ داده است.

استرالیا؛ بازداشت نوجوانی که در توت‌فرنگی‌ها سوزن کار می‌گذاشت



استرالیا؛ بازداشت نوجوانی که در توت‌فرنگی‌ها سوزن کار می‌گذاشت
مقامات استرالیا از بازداشت شدن یک نوجوان در ارتباط با ماجرای یافت شدن سوزن در داخل توت فرنگی‌ها در این کشور خبر دادند. ‌
به گزارش يورونيوز، یک مقام استرالیایی روز چهارشنبه در گفتگویی تلویزیونی اعلام کرد به گفته پلیس نیوسالت ولز یک نوجوان با اعتراف به این کار، خود را به اداره پلیس معرفی کرده و بازداشت شده است.
این مقام استرالیایی گفت‌:‌ «در روزهای گذشته یک نوجوان بازداشت شده که به گذاشتن سوزن درون توت‌فرنگی‌ها اعتراف کرده است. وی که عنوان کرده قصد شوخی داشته، اکنون تحت فرآیند تربیتی نوجوانان قرار گرفته است.»
اسکات موریسون، نخست وزیر استرالیا نیز روز چهارشنبه چنین اقدامی را هم‌ارز با «اقدام تروریستی» برشمرد و عاملان چنین جرائمی را افرادی «بزدل» نامید.
نخست‌ وزیر استرالیا همچنین تأکید کرد با وضع قانونی تازه، برای هرگونه خرابکاری در زمینه آسیب رساندن به تولیدات خوراکی یا آلوده‌کردن آنها مجازات ۱۰ تا ۱۵ سال زندان در نظر گرفته می‌شود.
موریسون به خبرنگاران گفت: «ابلهی به هر دلیل مرتکب این کارشکنی شده است. موضوع فقط این نیست. والدین در نتیجه این کار نگران فرزندان خود هستند و می‌ترسند.»
در هفته جاری مادری در یک بسته توت‌فرنگی که از یک فروشگاه زنجیره‌ای معتبر در سیدنی خریده بود سوزنی پیدا کرد. همزمان خریدار دیگری در جنوب استرالیا در یک شعبه از همین فروشگاه سیبی خرید که بعد متوجه شد سوزنی در آن فرو رفته است.
دولت استرالیا هفته گذشته به شهروندانش هشدار داد هنگام خرید و مصرف میوه‌ مراقب باشند. بسیاری از تولیدکنندگان توت فرنگی ناگزیر شدند در اثر این ماجرا هزارن کیلوگرم از محصولات خود را که از فروشگاه‌ها جمع‌آوری شده بود دور بریزند.
پس از چند روز شماری از شهروندان استرالیایی کارزاری برای پشتیبانی از تولیدکنندگان میوه کشور به راه انداختند و همچنین دولت نیز کمک‌ هزینه‌ای ۱ میلیون دلاری برای حمایت از کشاورزان زیان‌دیده در نظر گرفت.
حالا بسیاری فروشندگان و توزیع کنندگان میوه در استرالیا برای تضمین سلامت میوه‌های خود آنها را با دستگاه فلزياب بازرسی می‌کنند.

Tuesday, September 18, 2018

لوموند: ایران – توفان نزدیک می‌شود



لوموند: ایران – توفان نزدیک می‌شود
مقاله روزنامه فرانسوی لوموند تحت عنوان «ایران-توفان نزدیک می‌شود»: رژیم (ایران) هم در داخل و هم در خارج کشور در موضع تدافعی قرار گرفته و به هر سو که می‌چرخد با مانع مواجه می‌شود، به‌طوری که آشکارا نگران آینده خود در کوتاه مدت است.
گزارشی از یک مقاله روزنامه فرانسوی لوموند درباره موقعیت بحرانی حکومت آخوندی با توجه به تحولات بین‌المللی، منطقه‌یی و داخلی که این ایران را به نقطه تعیین‌تکلیف نزدیک کرده است:
روزنامه فرانسوی لوموند روز (۲۳شهریور)، طی مطلبی با عنوان «ایران – توفان نزدیک می‌شود» می‌نویسد: در حالیکه مدت کوتاهی پیش از این، به‌نظر می‌رسید همه چیز بر وفق مراد جمهوری اسلامی پیش می‌رود، اکنون این رژیم هم در داخل کشور و هم در خارج کشور در موضع تدافعی قرار گرفته و به هر سو که می‌چرخد با مانع مواجه می‌شود، به‌طوریکه آشکارا نگران آینده خود در کوتاه مدت است.
لوموند پس از مرور تحولات منطقه و خروج آمریکا از برجام می‌افزاید:

زوجى در شهر سرابه ايلام به دليل مشكلات معيشتى دست به خودكشى زدند




شغل مرد كارگرى بوده و يكى از فرزندان آنان مبتلا به ديابت است

بازداشت و بازجوئی از "طائب" رئیس اطلاعات سپاه



بازداشت و بازجوئی از "طائب" رئیس اطلاعات سپاه
پیک نت
سلام و شب بخیر. خواستم باطلاع شما برسانم تا شما هم به اطلاع خوانندگان خود برسانید که حسین طائب رئیس اطلاعات سپاه پاسداران اکنون چند هفته ایست که در بازداشت و تحت بازجوئی است. او باتهام اختلاس بسیار سنگین بازداشت شده اما گفته می شود این بازداشت بی ارتباط با قتل هاشمی هم نیست و بقول  بهروز وثوقی در فیلم گوزن ها "یه قتل جزمی هم قاطیش داره"!
(حسین طائب پیش از قرار گرفتن در راس اطلاعات سپاه، در وزارت اطلاعات کار می کرد و شیخ مهدی کروبی در جریان کودتای انتخاباتی 88 که قتل "ترانه موسوی" بدست حسین طائب مطرح بود گفت "او فرد فاسدی بود و به همین دلیل چند سال پیش از وزارت اطلاعات پاکسازی شد اما جای دیگری به او پست و مقام دادند." آن جای دیگر که کروبی اسم نبرد بخش اطلاعات بیت رهبری به ریاست حجت الاسلام اصغر حجازی بود که طائب را جذب کرد و سپس موافقت رهبر جمهوری اسلامی را گرفت تا او را رئیس اطلاعات سپاه کند. ناظر کار اطلاعات سپاه در بیت رهبری مجتبی خامنه ایست که رابطه تنگاتنگی با اصغر حجازی دارد. می گویند اصغر حجازی همان قدرتی را در بیت رهبری دارد که "تیمورتاش" در دربار رضا شاه داشت. از حدود یکسال پیش فعالیت های حسین طائب زیرعلامت سئوال قرار گرفته بود و به همین دلیل سرتیپ پاسدار "نجات" را رهبر جمهوری بعنوان جانشین رئیس اطلاعات تعیین کرد که می گویند فرد پاکدست و دقیقی است و اهل جنجال سازی نیست و اغلب، او را با سرلشگر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح مقایسه می کنند. انتصاب "نجات" در زمانی انجام شد که شایعات پیرامون نفوذ اسرائیل در اطلاعات سپاه مطرح بود. برادر بزرگ حسین طائب، حجت الاسلامی بنام مهدی طائب است که گروهبندی "عماریون" را در ایران راه انداخته و از گردانندگان حمله به سفارت عربستان و به آتش کشیدن آن در تهران بود)

Monday, September 17, 2018

عکس ها سخن می گویند - ایران سرزمین اشغال شده توسط آخوند



گره‌گاه‌های اپوزیسیون، گسست‌های رهایی، شیدان وثیق



گره‌گاه‌های اپوزیسیون، گسست‌های رهایی، شیدان وثیق
امروزه، مبارزه با رژیم‌های سلطه‌‌گر، در جهانِ بغرنج و پر تضاد کنونی، اپوزیسیونِ‌ ضد سیستمی را در برابر پرسش‌هایی اگزیستانسیِل قرار داده ‌است. این بحرانِ وجودی و هویتی به ویژه نزد آن احزاب و گروه‌هایی نمودار می‌شود که در تکاپوی ایجاد آلترناتیوی برای کسب حاکمیت1 و اِعمال قدرت‌‌‌اند.
روی سخن ما در این جا با آن اپوزیسیونی است که خواهان تغییراتی بنیادین، اجتماعی و سیاسی، دموکراتیک و رهایی‌خواه، در کشور خود و در جهان است. به طور مشخص در ایران، این اپوزیسیون در وجه دموکراتیک‌ خود شامل طرفداران جمهوری، دموکراسی و جدایی دولت و دین و مخالفان نظام‌های تئوکراتیک و پادشاهی می‌شود و در وجه “چپ”، هواداران “سوسیالیسم” و رهایی را در‌ بر می‌گیرد. “چپ” و “سوسیالیسم” را در گیومه گذاشته‌ایم چون با آزمون منفی‌ و گاه فاجعه‌باری که در درازای سده‌ی گذشته تا کنون این دو پدیدار از خود نشان داده‌اند، امروزه دیگر نمی‌توان تعریفی مشخص از «چپ» در تمایزش با «راست» و از «سوسیالیسم» در تفاوتش با سرمایه‌داری دولتی و اقتدارگرا به دست داد. از این رو ما در بحث‌‌های خود بیشتر از مقوله «رهایی» یا «رهایش»2 سخن می‌رانیم و تا آن جا که مقدور باشد از کاربُرد واژه‌های «چپ» و «سوسیالیسم»، که بیش از پیش اکنون ناروشن و ناشناخته شده‌اند، خودداری می‌کنیم.

چگونه کره‌ای‌ها نظام مقدس را نقره داغ کردند



چگونه کره‌ای‌ها نظام مقدس را نقره داغ کردند
-بانک‎های کره‎ای به مشتریان ایرانی‎ خود گفته‎اند باید حساب های خود را ببندند.
-دلیل این دستور اجرای تحریم‎های ثانویه آمریکا اعلام شده است.
کیهان لندن - بانک‎های کره جنوبی به مشتریان ایرانی خود هشدار داده اند تا ۱۲ اکتبر (۲۲ مهر) حساب‎های خود را ببندند در غیر این صورت بانک در مورد این حساب‎ها تصمیم خواهد گرفت.
یکی از بانک‌ها به نام «ایویهانا» اصلی‎ترین بانک کره جنوبی است که اغلب کشورها و شرکت های خارجی‎ در آن حساب دارند و در ابلاغیه‎ای تازه اعلام کرده «با توجه به بازگشت تحریم‏ های آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران، مرحله دوم تحریم شامل ممنوعیت معاملات مالی با ایران به زودی آغاز می‎شود و بانک پس از نظرخواهی از مشاوران حقوقی آمریکایی، به این نتیجه رسیده است که با هرگونه ارتباط با مشتریان

Sunday, September 16, 2018

افزایش ۳۰۰درصدی قیمت لوازم خانگی؛ مردم به خرید لوازم دست دوم روی آورده‌اند



افزایش ۳۰۰درصدی قیمت لوازم خانگی؛ مردم به خرید لوازم دست دوم روی آورده‌اند
تولید لوازم خانگی این روزها کاهش قابل توجهی پیدا کرده و تولیدکنندگان با افزایش هزینه‌های تولید روبرو هستند و هیچ توجیهی برای فروش ندارند. افزایش یک و نیم تا سه برابری قیمت‌ها آن هم تنها در چهار پنج ماه گذشته موجب شده است بخش قابل توجهی از خریداران لوازم خانگی به سوی کالاهای دست دوم روی بیاورند.

بازار لوازم خانگی از ابتدای سال ۱۳۹۷ تا کنون با افزایش ۳۰۰درصدی قیمت لوازم خانگی خارجی و افزایش ۱۴۰درصدی قیمت لوازم خانگی ایرانی روبرو بوده است که این موضوع با توجه به افزایش قیمت ارز برای تولیدکنندگان رضایت‌بخش نبوده و بازار هر روز با لیست جدیدی از قیمت‌ها مواجه می‌شود.
در همین رابطه انصاری دبیرکل انجمن صنایع لوازم خانگی در گفتگو با خبرگزاری تسنیم با اشاره به اینکه در صورت آزادسازی قیمت‌ها دست دلالان از بازار لوازم خانگی کوتاه و قیمت‌ها معقول می‌شود گفته است: «برخی از فروشندگان کالاها را گران‌تر از قیمت کارخانه به مردم می‌فروشند که این موضوع مشکلاتی را بوجود آورده است به نحوی که تولیدکننده افزایش قیمت را اعمال و فروشنده نیز به سلیقه خود قیمتی را برای کالا تعیین می‌کند.»
وی با اعلام اینکه متأسفانه تولید امروز کاهش قابل توجهی پیدا کرده و تولیدکنندگان با افزایش هزینه‌های تولید روبرو هستند و هیچ توجیهی برای فروش ندارند معتقد است: «از دولت درخواست کردیم قیمت‌ها را متناسب با افزایش مواد اولیه محاسبه کنند چرا که در غیر این صورت تولید اصلاً برای تولیدکنندگان به صرفه نیست.»
همچنین یکی از فروشندگان لوازم خانگی درباره افزایش روزانه قیمت‌ها در بازار لوازم خانگی گفته است: «متأسفانه تولیدکننده‌ها در خریدهای چند ماهه گذشته ما نیز افزایش قیمت‌ها را اعمال کرده و می‌گویند باید مابه‌التفاوت خریدهایی که پول آن را قبلا پرداخت کرده‌ایم را با افزایش قیمت‌ها پرداخت کنید.»
وی با اشاره به اینکه با وجود تمام وعده‌ها در مدیریت بازار لوازم خانگی هیچ اتفاق جدیدی در بازار نیافتاده و تولیدکنندگان بدون هیچ نظارتی مدام افزایش قیمت‌ها را اجرایی می‌کنند افزوده است: «روند افزایش قیمت‌ها به حدی شده که شرکت‌ها قیمت‌های جدید را هر دو تا سه هفته یکبار اعلام می‌کنند. در این شرایط شما بگوید ما چه فروشی خواهیم داشت.»
افزایش یک و نیم تا سه برابری قیمت‌ها آن هم تنها در چهار پنج ماه گذشته موجب شده است بخش قابل توجهی از خریداران لوازم خانگی به سوی کالاهای دست دوم روی بیاورند. در این میان کاسبی فروشندگان لوازم خانگی دست دوم سکه شده و مشتری‌هایشان افزایش پیدا کرده است.
این در حالیست که برخی از خانواده‌ها به دلیل مشکلات مالی و افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها مجبور هستند بخشی از جهیزیه دختران‌شان را نیز از دست دوم فروشی‌ها تهیه کنند. روزنامه ایران هفته گذشته در گزارشی به این موضوع پرداخت و نوشت مبلمان، تلویزیون، تشک‌های فنری، کولر، اسپیلت، یخچال و فریزر، گاز، مایکرویو، لباسشویی و فرش دستباف و ماشینی جزو پرفروش‌های سمساری‌ها شده‌اند.
بر اساس این گزارش اگر در سایت‌های فروش کالا بروید با قیمت‌های عجیب و غریبی هم مواجه می‌شوید. به‌عنوان مثال یک شهروند یخچال ۱۵ سال پیش ساید خود را با قیمت ۵میلیون و ۵۰۰هزار تومان عرضه کرده است. یخچالی که نو آن سال گذشته ۶میلیون تومان بود.
یکی از خریداران و فروشندگان فرش هم به روزنامه ایران گفته است: «از روزی که قیمت ارز بالا رفته و قیمت انواع کالاها افزایش یافته، بازار تمام دست دوم فروشی‌ها سکه شده است. اکنون فرش دستباف کاشان ۵میلیون تومان است اما دست دوم آن یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان است.»
این گزارش افزوده بود برای مردم صرف می‌کند که کارکرده آن را خریداری کنند. لذا تنها بازاری که این روزها رونق گرفته دست دوم‌ها و تعمیرات است. خیلی از مردم چون پول ندارند به جای خرید مبل، به فکر تعمیر آن هستند که حداقل به این شکل ۶۰درصد هزینه‌های خود را کاهش می‌دهند.

کیهان لندن

تن فروشی در 10 سالگی در مملکت امام زمان برای 5 هزار تومان



شاپرک شجری‌زاده چطور از ایران خارج شد؟



شاپرک شجری‌زاده چطور از ایران خارج شد؟
آیدا قجر - ایران وایر
در یکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر جلوی هتل منتظر او بودم. با کیسه‌ای مواد خوراکی از راه رسید. شلوارک و تاپ سفیدی بر تن داشت و چشمان‌ش انگار تازه از گریه برخاسته بود. اگرچه در هنگام روایت قصه‌اش هم مدام تر می‌شد و به هق‌هق می افتاد. به اتاقش که وارد شدیم، زنی مسن با شالی بر سر، به استقبال‌مان آمد. مادری پر از بغض که دقایقی کنارش نشستیم تا اشک‌‌هایش را خالی کند. «شاپرک شجری‌زاده» را در آن شهر، در فاصله دو ساعتی «آنکارا» دیدم. همان‌وقت که مادرش به دیدار دختر در سوئیت کوچکی آمد که یکی از «دختران انقلاب» را با حکم بیست سال حبس، در خود جای داده بود.
به لابی رفتیم تا «شاپرک» مقابل فرزندش، دوباره روایت مهاجرت و خروج غیرقانونی‌اش را بازگو نکند. با بغض و اشاره به مشکلات پناهجویان در ترکیه، قصه‌اش را آغاز کرد؛ نهم خرداد ماه سال جاری، ساعت ۹شب بود که «شاپرک شجری‌زاده» بعد از دو بار زندان و مجرم شناخته شدن برای «ترویج فحشا و فساد» ناگهان مجبور به ترک ایران شد. نگرانی از حبسی دیگر، آن‌هم برای دو دهه باعث شد که شاپرک، طی چند ساعت، راه قاچاق را انتخاب کند تا خود را به ترکیه برساند، سه روز بی‌خبری مطلق، عبور از کوه و دشت، پیاده و سوار بر اسب، زندگی در خانه قاچاق‌برها و در نهایت، آغاز زندگی پناه‌جویی.

«شاپرک شجری‌زاده» از معروف‌ترین زنان معترض به حجاب اجباری است که به «دختران انقلاب» مشهور شده اند. او به خاطر اعتراض به حجاب اجباری، دو بار دستگیر شد. «شاپرک‌» با پیوستن به کمپین «چهارشنبه‌های سفید» مثل بسیاری دیگر از زنان روسری از سر برداشت و به چوبی آویخت و در شهر تردد کرد. اما او نیز در موج بازداشت‌ «دختران انقلاب» دستگیر و به انفرادی و زندان منتقل و در مجموع به بیست سال زندان محکوم شد.


در زمان بازداشت اما مورد آزار و شکنجه و همچنین تزریق دارو قرار گرفت تا در نهایت پس از بازداشت دوم و زندانی بودن در کاشان و هم‌بندی با زندانیانی که به جرم قاچاق یا قتل بازداشت شده بودند، اعتصاب غذا و در مواجهه با احضارها و تهدیدها به فکر ترک ایران افتاد. پیش از موج دستگیری‌ها، «شاپرک» از حامیان حقوق حیوانات بود و با انجمن‌های مدنی در این حوزه فعالیت داشت.
پس از طی کردن دومین زندان و آزادی با قرار وثیقه، وقتی دوستش از خارج ایران به او پیشنهاد خروج داد و قاچاقچی را برایش پیدا کرد، معطل نکرد. ساعت ۹ شب بود که با قاچاقچی تماس گرفت و طی دو ساعت راهی شد: «از وقتی تصمیم به رفتن گرفتم تا لحظه آخر، حسی داشتم که هیچ‌وقت نداشتم. با همه وجود چشم شده بودم تا ببینم. خانه‌م را، گربه‌هایم، پسرم، همسرم، قلبم داشت می‌ایستاد. می‌ترسیدم که دستگیر شوم و اتهام جاسوسی هم بهم بزنند. بازجو مدام می‌گفت به تو ثابت می‌کنم که جاسوس هستی. می‌ترسیدم اما به توصیه قاچاقچی که گفته بود چیزی همراه نداشته باشم، یک مانتو پوشیدم، شالم را انداختم، به گربه‌های پارکینگ غذا دادم، بچه‌ام را بوسیدم و با آژانس، به سمت ترمینال رفتم.»‌
از ترمینال تا محل قرار با قاچاقچی، با اتوبوس ۹ ساعت راه بود: «تنها و در فکر بودم. در آن فاصله مدام دل‌شوره داشتم. ماه‌هایی که گذشت را مرور می‌کردم. مدام نگران بودم که به خانه‌مان نریزند و متوجه نبودنم شوند. از بعد زندان کاشان تا هنوز، درست نمی‌خوابم. کابوس‌ها از تهران تا ترکیه همراهی‌ام کردند.»
«شاپرک» وقتی به محل قرار رسید، در رستورانی منتظر قاچاقچی نشست. قاچاقچی به سراغش آمد و او را به خانه‌اش برد. همان شب قرار شد که به مرز بروند. خانواده قاچاقچی به «شاپرک» لباس کردی دادند و او را راهی کردند. سه ساعت راه در ماشین که یک ساعت و نیم آن مسیر خاکی و ناهموار بود. ساعت ۱۰ شب بود که آن‌ها به دهی مرزی رسیدند: «زیر داشبورد ماشین جمع شده و نشسته بودم. قاچاقچی می‌گفت این‌جا پلیس از ترس پژاک نمی‌آید. بخواب. از استرس و ترس خواب نداشتم.»
شب به نیمه نرسیده بود که «شاپرک» به همراه قاچاقچی به محدوده ای رسید که خط‌های موبایل روی مخابرات ترکیه افتاد. بعد از کمی استراحت به سمت تپه‌ای حرکت کردند. سیم‌خاردار در آن منطقه باز بود، او هم همراه با قاچاقچی روی زمین خزید و رد شد. مردی ترک با لباس چوپانی به دنبالش آمد و «شاپرک» بین دو قاچاقچی دست به دست شد: «گفت تو دومین نفری هستی که خودم راهی‌اش می‌کنم. دیگری دختری بود که در مسیر عینکش شکست و با گریه و زاری می‌خواست برگردد، نترس.»
«شاپرک» همراه مرد چوپان‌پوش، به کوه زد: «از کوه سنگی باید بالا می‌رفتم. تمام مدت دستم را گرفته بود. اعتماد کرده بودم. صدای قلبم را می‌شنیدم و او مدام سعی در آرام کردنم داشت. هوا سرد بود و هیچی جز مانتو نداشتم. مهتاب بود و حتی رد شدن سمور و موش را می‌دیدی. تنها ترسم، دستگیری در این وضعیت بود.»
آن‌ها چهل دقیقه پیاده‌روی کرده بودند که قاچاقچی مرز را به «شاپرک» نشان داد. چند متر مانده بود به مرز برسند که دو مامور مرزبانی بر سر راه‌شان ظاهر شدند: «افتادم. داشتم می‌میردم.» اما قاچاقچی که مدام به «شاپرک» می‌گفت نگران نباشد و با مرزبان‌ها هماهنگ است، وارد مذاکره با مرزبان‌ها شد و نهایتا «شاپرک» دوباره به راه افتاد: «به بالاترین نقطه ایران رسیده بودیم. بعد از آن همه سرپایینی بود. مرد دیگری آمد و من را سوار اسب کرد. افسار اسب را گرفت و جلوتر به راه افتاد. وقتی اولین آبادی را دیدم فکر کردم تمام شده اما ده‌ها آبادی را رد کردیم. دستانم از سرما سر شده بود. دو ساعت روی اسب نشسته بودم تا به خانه قاچاقچی رسیدیم. خانه‌ای کوچک که خانواده‌اش در آن خواب بودند. برایم جا انداختند تا بخوابم. دو روز در آن خانه ماندم.»
مسیر همچنان ادامه داشت. قرار بود «شاپرک» به استانبول برسد. بعد از دو روز، پاسپورتش را به او دادند و او را سوار مینی‌بوسی کردند تا راهی شود و به خانواده‌اش بپیوندد: «شال کردی را دور سرم بستم. لباس‌ها را از نو پوشیدم و به راه افتادیم. قاچاقچی در میان راه مدام با تلفن حرف می‌زد و تصمیم‌شان عوض می‌شد، تغییر مسیر می‌داد. تا آن‌که مینی‌بوس مورد نظر از راه رسید و من را سوار کردند. یک کیلومتر جلوتر اما ایست بازرسی بود با ماشین‌های سیاه و ضدگلوله.»
«شاپرک» نمی‌دانست میان راننده و ماموران چه بحثی در میان هست. پاسپورتی که مهر ورود نداشت را به دست راننده داد و منتظر نشست: «هول کرده بودم. مدام فکر می‌کردم الان ممکن است بازداشت شوم. در مینی‌بوس نگاه دیگر مسافران آزارم می‌داد. انگار که دردسر باشم. همه با نگاه‌های پرسوال، تحقیرآمیز به من خیره شده بودند. معلوم بود من مسافر قاچاقی هستم. شنیده بودم اگر لب مرز بگیرنم دیپورت می‌شوم. ناگهان راننده پاسپورتم را داد و چشمکی زد و من هم آرام شدم.»
از او پرسیدم که آیا حالا می‌تواند راحت بخوابد؟ خواب آرام یکی از گم‌شده‌های مهاجران است. بغض کرد، اشک ریخت و پاسخ داد: «هیچ‌وقت. همیشه یک استرسی هست. الان هم نمی‌خوابم. بعضی وقت‌ها برای یک‌ساعت بیهوش می‌شوم و بعد با استرس و دلشوره بیدار می‌شوم. همه من را ترساندند. وقتی رسیدم هم هرکسی که با من برخورد داشت گفت از هتل خارج نشو که بازداشت می‌شوی. چندین هفته در اتاق خودم را حبس کردم و حتی بچه‌ام را هم نمی‌خواستم ببینم.»‌
«شاپرک» در روایت آن چند روز تنهایی، به خاطرات حبس در بند زندانیان جرایم عادی برمی‌گردد. زندگی با قاچاقچی‌ها و قاتلانی که ترس از قاچاقچی را برایش بی‌معنا کرده بود: «قبلش از توی فیلم‌ها فکر می‌کردم قاچاقچی‌ها حاضرند برای پول هر کاری بکنند. در زندان وصیت‌نامه‌ام را یکی از همان زنان قاچاقچی بیرون برد و بهم گفت: "فکر کردی من اگر بخواهم چیزی از زندان بیرون ببرم، کسی می‌تواند از من بگیرد؟" مثل داش‌مشتی‌های توی فیلم‌ها بودند. زنانی که بیشتر درشت و خوش‌صورت بودند. مطمئن بودی که حرف‌هایت پیش آن‌ها امن است. در حالی‌که بقیه همه مخبر رییس زندان بودند. چند نفر هم اعدامی که حبس ابد خورده بودند. یا پیرزنی هم‌سن مادرم که با فرزندانش خانوادگی در کار قاچاق بودند، قاچاق مواد مخدر. همه آن‌ها در دنیای دیگری زندگی می‌کنند که ما شناختی از آن نداریم.»
سفر قاچاقی «شاپرک» در همان ترکیه به پایان رسید. بعد از آن با مراجعه به پلیس و کمک سازمان ملل و ارایه ویزای کانادا، توانست با دریافت برگه خروج، امکان سفر قانونی را پیدا کند. از او پرسیدم اگر زمان به پیش از «چهارشنبه‌های سفید» برگردد آیا باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کند؟ گفت: «وقتی پا در این مسیر می‌گذاری، دیگر بازگشتی در کار نیست. الان حس مبارزه‌ام بیشتر شده. کتاب‌ها و منابع مربوط به حقوق زنان را مطالعه می‌کنم. من تبعیض علیه زنان را از قبل لمس کرده بودم. مثل وقتی که طلاق گرفته بودم. حالا هم به مبارزه‌ام ادامه می‌دهم. زن مبارز بودن در ایران سخت است. مردم هم خیلی به من حمله کردند. در حالی‌که من فعالیت‌هایم برای حقوق طبیعی زنان بود. کسانی مثل خودم. حالا هم به من می‌گویند آب در آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزم.»
«شاپرک» هم از وقتی خبر خروجش از ایران علنی شد، مورد سوال‌های بسیاری از ایرانی‌ها قرار گرفت. همان‌هایی که می‌خواهند از کشور خارج شوند یا در کشورهای دیگر میانه‌ی مسیر گیر افتاده‌اند. زنانی که کودکان‌شان را برداشته‌اند و عزم سفر کرده‌اند یا مردانی که به دنبال زندگی بهتر هستند. ترکیه اولین مقصد این مسافران است. مکانی موقت که در آن "انتظار" را به دوش می‌کشند؛ انتظاری سخت و پرماجرا.

شاپرک شجری‌زاده چطور از ایران خارج شد؟
آیدا قجر - ایران وایر
در یکی از کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر جلوی هتل منتظر او بودم. با کیسه‌ای مواد خوراکی از راه رسید. شلوارک و تاپ سفیدی بر تن داشت و چشمان‌ش انگار تازه از گریه برخاسته بود. اگرچه در هنگام روایت قصه‌اش هم مدام تر می‌شد و به هق‌هق می افتاد. به اتاقش که وارد شدیم، زنی مسن با شالی بر سر، به استقبال‌مان آمد. مادری پر از بغض که دقایقی کنارش نشستیم تا اشک‌‌هایش را خالی کند. «شاپرک شجری‌زاده» را در آن شهر، در فاصله دو ساعتی «آنکارا» دیدم. همان‌وقت که مادرش به دیدار دختر در سوئیت کوچکی آمد که یکی از «دختران انقلاب» را با حکم بیست سال حبس، در خود جای داده بود.
به لابی رفتیم تا «شاپرک» مقابل فرزندش، دوباره روایت مهاجرت و خروج غیرقانونی‌اش را بازگو نکند. با بغض و اشاره به مشکلات پناهجویان در ترکیه، قصه‌اش را آغاز کرد؛ نهم خرداد ماه سال جاری، ساعت ۹شب بود که «شاپرک شجری‌زاده» بعد از دو بار زندان و مجرم شناخته شدن برای «ترویج فحشا و فساد» ناگهان مجبور به ترک ایران شد. نگرانی از حبسی دیگر، آن‌هم برای دو دهه باعث شد که شاپرک، طی چند ساعت، راه قاچاق را انتخاب کند تا خود را به ترکیه برساند، سه روز بی‌خبری مطلق، عبور از کوه و دشت، پیاده و سوار بر اسب، زندگی در خانه قاچاق‌برها و در نهایت، آغاز زندگی پناه‌جویی.

«شاپرک شجری‌زاده» از معروف‌ترین زنان معترض به حجاب اجباری است که به «دختران انقلاب» مشهور شده اند. او به خاطر اعتراض به حجاب اجباری، دو بار دستگیر شد. «شاپرک‌» با پیوستن به کمپین «چهارشنبه‌های سفید» مثل بسیاری دیگر از زنان روسری از سر برداشت و به چوبی آویخت و در شهر تردد کرد. اما او نیز در موج بازداشت‌ «دختران انقلاب» دستگیر و به انفرادی و زندان منتقل و در مجموع به بیست سال زندان محکوم شد.


در زمان بازداشت اما مورد آزار و شکنجه و همچنین تزریق دارو قرار گرفت تا در نهایت پس از بازداشت دوم و زندانی بودن در کاشان و هم‌بندی با زندانیانی که به جرم قاچاق یا قتل بازداشت شده بودند، اعتصاب غذا و در مواجهه با احضارها و تهدیدها به فکر ترک ایران افتاد. پیش از موج دستگیری‌ها، «شاپرک» از حامیان حقوق حیوانات بود و با انجمن‌های مدنی در این حوزه فعالیت داشت.
پس از طی کردن دومین زندان و آزادی با قرار وثیقه، وقتی دوستش از خارج ایران به او پیشنهاد خروج داد و قاچاقچی را برایش پیدا کرد، معطل نکرد. ساعت ۹ شب بود که با قاچاقچی تماس گرفت و طی دو ساعت راهی شد: «از وقتی تصمیم به رفتن گرفتم تا لحظه آخر، حسی داشتم که هیچ‌وقت نداشتم. با همه وجود چشم شده بودم تا ببینم. خانه‌م را، گربه‌هایم، پسرم، همسرم، قلبم داشت می‌ایستاد. می‌ترسیدم که دستگیر شوم و اتهام جاسوسی هم بهم بزنند. بازجو مدام می‌گفت به تو ثابت می‌کنم که جاسوس هستی. می‌ترسیدم اما به توصیه قاچاقچی که گفته بود چیزی همراه نداشته باشم، یک مانتو پوشیدم، شالم را انداختم، به گربه‌های پارکینگ غذا دادم، بچه‌ام را بوسیدم و با آژانس، به سمت ترمینال رفتم.»‌
از ترمینال تا محل قرار با قاچاقچی، با اتوبوس ۹ ساعت راه بود: «تنها و در فکر بودم. در آن فاصله مدام دل‌شوره داشتم. ماه‌هایی که گذشت را مرور می‌کردم. مدام نگران بودم که به خانه‌مان نریزند و متوجه نبودنم شوند. از بعد زندان کاشان تا هنوز، درست نمی‌خوابم. کابوس‌ها از تهران تا ترکیه همراهی‌ام کردند.»
«شاپرک» وقتی به محل قرار رسید، در رستورانی منتظر قاچاقچی نشست. قاچاقچی به سراغش آمد و او را به خانه‌اش برد. همان شب قرار شد که به مرز بروند. خانواده قاچاقچی به «شاپرک» لباس کردی دادند و او را راهی کردند. سه ساعت راه در ماشین که یک ساعت و نیم آن مسیر خاکی و ناهموار بود. ساعت ۱۰ شب بود که آن‌ها به دهی مرزی رسیدند: «زیر داشبورد ماشین جمع شده و نشسته بودم. قاچاقچی می‌گفت این‌جا پلیس از ترس پژاک نمی‌آید. بخواب. از استرس و ترس خواب نداشتم.»
شب به نیمه نرسیده بود که «شاپرک» به همراه قاچاقچی به محدوده ای رسید که خط‌های موبایل روی مخابرات ترکیه افتاد. بعد از کمی استراحت به سمت تپه‌ای حرکت کردند. سیم‌خاردار در آن منطقه باز بود، او هم همراه با قاچاقچی روی زمین خزید و رد شد. مردی ترک با لباس چوپانی به دنبالش آمد و «شاپرک» بین دو قاچاقچی دست به دست شد: «گفت تو دومین نفری هستی که خودم راهی‌اش می‌کنم. دیگری دختری بود که در مسیر عینکش شکست و با گریه و زاری می‌خواست برگردد، نترس.»
«شاپرک» همراه مرد چوپان‌پوش، به کوه زد: «از کوه سنگی باید بالا می‌رفتم. تمام مدت دستم را گرفته بود. اعتماد کرده بودم. صدای قلبم را می‌شنیدم و او مدام سعی در آرام کردنم داشت. هوا سرد بود و هیچی جز مانتو نداشتم. مهتاب بود و حتی رد شدن سمور و موش را می‌دیدی. تنها ترسم، دستگیری در این وضعیت بود.»
آن‌ها چهل دقیقه پیاده‌روی کرده بودند که قاچاقچی مرز را به «شاپرک» نشان داد. چند متر مانده بود به مرز برسند که دو مامور مرزبانی بر سر راه‌شان ظاهر شدند: «افتادم. داشتم می‌میردم.» اما قاچاقچی که مدام به «شاپرک» می‌گفت نگران نباشد و با مرزبان‌ها هماهنگ است، وارد مذاکره با مرزبان‌ها شد و نهایتا «شاپرک» دوباره به راه افتاد: «به بالاترین نقطه ایران رسیده بودیم. بعد از آن همه سرپایینی بود. مرد دیگری آمد و من را سوار اسب کرد. افسار اسب را گرفت و جلوتر به راه افتاد. وقتی اولین آبادی را دیدم فکر کردم تمام شده اما ده‌ها آبادی را رد کردیم. دستانم از سرما سر شده بود. دو ساعت روی اسب نشسته بودم تا به خانه قاچاقچی رسیدیم. خانه‌ای کوچک که خانواده‌اش در آن خواب بودند. برایم جا انداختند تا بخوابم. دو روز در آن خانه ماندم.»
مسیر همچنان ادامه داشت. قرار بود «شاپرک» به استانبول برسد. بعد از دو روز، پاسپورتش را به او دادند و او را سوار مینی‌بوسی کردند تا راهی شود و به خانواده‌اش بپیوندد: «شال کردی را دور سرم بستم. لباس‌ها را از نو پوشیدم و به راه افتادیم. قاچاقچی در میان راه مدام با تلفن حرف می‌زد و تصمیم‌شان عوض می‌شد، تغییر مسیر می‌داد. تا آن‌که مینی‌بوس مورد نظر از راه رسید و من را سوار کردند. یک کیلومتر جلوتر اما ایست بازرسی بود با ماشین‌های سیاه و ضدگلوله.»
«شاپرک» نمی‌دانست میان راننده و ماموران چه بحثی در میان هست. پاسپورتی که مهر ورود نداشت را به دست راننده داد و منتظر نشست: «هول کرده بودم. مدام فکر می‌کردم الان ممکن است بازداشت شوم. در مینی‌بوس نگاه دیگر مسافران آزارم می‌داد. انگار که دردسر باشم. همه با نگاه‌های پرسوال، تحقیرآمیز به من خیره شده بودند. معلوم بود من مسافر قاچاقی هستم. شنیده بودم اگر لب مرز بگیرنم دیپورت می‌شوم. ناگهان راننده پاسپورتم را داد و چشمکی زد و من هم آرام شدم.»
از او پرسیدم که آیا حالا می‌تواند راحت بخوابد؟ خواب آرام یکی از گم‌شده‌های مهاجران است. بغض کرد، اشک ریخت و پاسخ داد: «هیچ‌وقت. همیشه یک استرسی هست. الان هم نمی‌خوابم. بعضی وقت‌ها برای یک‌ساعت بیهوش می‌شوم و بعد با استرس و دلشوره بیدار می‌شوم. همه من را ترساندند. وقتی رسیدم هم هرکسی که با من برخورد داشت گفت از هتل خارج نشو که بازداشت می‌شوی. چندین هفته در اتاق خودم را حبس کردم و حتی بچه‌ام را هم نمی‌خواستم ببینم.»‌
«شاپرک» در روایت آن چند روز تنهایی، به خاطرات حبس در بند زندانیان جرایم عادی برمی‌گردد. زندگی با قاچاقچی‌ها و قاتلانی که ترس از قاچاقچی را برایش بی‌معنا کرده بود: «قبلش از توی فیلم‌ها فکر می‌کردم قاچاقچی‌ها حاضرند برای پول هر کاری بکنند. در زندان وصیت‌نامه‌ام را یکی از همان زنان قاچاقچی بیرون برد و بهم گفت: "فکر کردی من اگر بخواهم چیزی از زندان بیرون ببرم، کسی می‌تواند از من بگیرد؟" مثل داش‌مشتی‌های توی فیلم‌ها بودند. زنانی که بیشتر درشت و خوش‌صورت بودند. مطمئن بودی که حرف‌هایت پیش آن‌ها امن است. در حالی‌که بقیه همه مخبر رییس زندان بودند. چند نفر هم اعدامی که حبس ابد خورده بودند. یا پیرزنی هم‌سن مادرم که با فرزندانش خانوادگی در کار قاچاق بودند، قاچاق مواد مخدر. همه آن‌ها در دنیای دیگری زندگی می‌کنند که ما شناختی از آن نداریم.»
سفر قاچاقی «شاپرک» در همان ترکیه به پایان رسید. بعد از آن با مراجعه به پلیس و کمک سازمان ملل و ارایه ویزای کانادا، توانست با دریافت برگه خروج، امکان سفر قانونی را پیدا کند. از او پرسیدم اگر زمان به پیش از «چهارشنبه‌های سفید» برگردد آیا باز هم همین مسیر را انتخاب می‌کند؟ گفت: «وقتی پا در این مسیر می‌گذاری، دیگر بازگشتی در کار نیست. الان حس مبارزه‌ام بیشتر شده. کتاب‌ها و منابع مربوط به حقوق زنان را مطالعه می‌کنم. من تبعیض علیه زنان را از قبل لمس کرده بودم. مثل وقتی که طلاق گرفته بودم. حالا هم به مبارزه‌ام ادامه می‌دهم. زن مبارز بودن در ایران سخت است. مردم هم خیلی به من حمله کردند. در حالی‌که من فعالیت‌هایم برای حقوق طبیعی زنان بود. کسانی مثل خودم. حالا هم به من می‌گویند آب در آسیاب جمهوری اسلامی می‌ریزم.»
«شاپرک» هم از وقتی خبر خروجش از ایران علنی شد، مورد سوال‌های بسیاری از ایرانی‌ها قرار گرفت. همان‌هایی که می‌خواهند از کشور خارج شوند یا در کشورهای دیگر میانه‌ی مسیر گیر افتاده‌اند. زنانی که کودکان‌شان را برداشته‌اند و عزم سفر کرده‌اند یا مردانی که به دنبال زندگی بهتر هستند. ترکیه اولین مقصد این مسافران است. مکانی موقت که در آن "انتظار" را به دوش می‌کشند؛ انتظاری سخت و پرماجرا.

ماجرای تماس با مرکز مشاوره ازدواج و شنیدن پیشنهاد بی‌شرمانه



ماجرای تماس با مرکز مشاوره ازدواج و شنیدن پیشنهاد بی‌شرمانه
این روز‌ها در هیاهوی شهرها، دام‌های مهیب و تاریکی با نام مشاوره خانوادگی و ازدواج برای دختران گسترده شده است.
به گزارش خبرنگار حوزه رفاه و تعاون گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تعدد خواستگاران دختر را به شدت در انتخاب بهترین گزینه مستاصل کرده بود. پسران جوانی که کم و بیش از وضعیت مالی خوبی بهره مند بودند و مشاغل آبرومندی داشتند. وقتی به نتیجه قطعی می رسید که به یکی از آنها جواب قطعی بدهد، خواستگار جدید همه رشته های او را پنبه می کرد و دوباره تردد تمام ذهنش را فرا می گرفت.
خواستگارانی که هم به شدت خواهان دختر بودند و به اندازه کافی برای به دست آوردن دل دختر سماجت داشتند. رفت و آمدهای زیاد و اصرارهای فراوان دختر را به شدت سردرگم کرده بود. هر چند او عنصر عشق را برای تشکیل یک خانواده سالم و موفق بیشتر از هر چیزی لازم می دانست اما خوب می دانست که تمکن مالی نیز تاثیر عمیقی در پایداری خانواده دارد.

Friday, September 14, 2018

سقوط آزاد بهای ریال, دلایل اقتصادی، دلایل سیاسی



سقوط آزاد بهای ریال, دلایل اقتصادی، دلایل سیاسی
علی جوادی

دلار از مرز ١۵٠٠٠ تومان نیز گذشت. در روزهای اخیر بهای دلار بطور شگفت انگیزی روزانه افزایش یافته است. بطوریکه قیمت دلار در سال گذشته نزدیک به ۵ برابر شده است. معنای این تغییر قیمت دلار در بازار، با توجه به اقتصاد سرمایه داری ورشکسته و اینکه بیش از ٨٠ درصد کالاهای مورد نیاز مردم بر مبنای واردات صورت میگیرد، برای توده های مردم زحمتکش کاملا روشن است. افزایش روزمره و سرسام آور قیمت کالاهای مورد نیاز مردم. فقر و فلاکت بیشتر بر متن فلاکت گسترده و سازمان یافته ای که حکومت اسلامی بر مردم تحمیل کرده است. به چند سئوال پایه ای در این باره باید پاسخ داد. دلایل این وضعیت اقتصادی چیست؟ در بررسی دلایل این وضعیت باید به فاکتورهای اقتصادی و سیاسی عمده و اساسی بطور فشرده اشاره کرد.
دلایل مایکرو و ماکرو اقتصادی کدامند؟

Thursday, September 13, 2018

اعزام زائران اربعین به عراق با دلار هفت هزار تومانی



دلار ۱۴ هزار تومان ماند؛ اعزام زائران اربعین به عراق با دلار هفت هزار تومانی
در حالیکه نرخ دلار در محدوده ۱۴ هزار تومان باقی مانده است، معاون وزیر کشور ایران اعلام کرده به زائران اربعین ارز ۷ هزار تومانی تعلق می‌گیرد.
حسین ذوالفقاری، معاون امنیتی و انتظامی وزارت کشور ایران روز چهارشنبه ۲۱ شهریور در مراسمی در کرمان وی با بیان اینکه قیمت ویزا برای عراق حدود ۴۱ دلار است گفت که با توافق با بانک مرکزی به زائران اربعین دلار ۷ هزار تومانی بازار تعادلی داده می‌شود.
به گفته مقام های جمهوری اسلامی سال گذشته حدود دو میلیون و ۳۰۰ هزار نفر از ایران برای شرکت در مراسم اربعین به عراق سفر کردند. بدین ترتیب اگر امسال نیز همین تعداد متقاضی سفر به عراق باشند، بیش از ۹۴ میلیون دلار به قیمتی نصف قیمت بازار آزاد، دلار به مسافران مراسم اربعین تعلق خواهد گرفت.
این در حالیست که بحران افزایش نرخ ارز موجب افزایش شدید قیمت ها در ایران شده و بسیاری از کالاها که از فهرست کالاهای دریافت دلار دولتی خارج شده‌اند، با افزایش شدید قیمت مواجه شده‌اند.
افزایش نرخ ارز در یکسال گذشته مشکلات بسیاری را برای مسافران راهی خارج از کشور نیز در پی داشته است؛ مسافرانی که برخی از آنها به قصد تحصیل یا درمان به ناچار راهی سفر بوده اند.
روند جدید کاهش شدید ارزش پول ملی ایران از حدود یک سال پیش در پی بحران شدید اقتصادی، مشکلات مالی عمیق بانک‌های داخلی و تقاضای شدید خرید دلار در میان شهروندان ایرانی که نگران پیامدهای خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها هستند، آغاز شد.
دولت ایران در آخرین تدابیر برای بهبود وضعیت بازار ارز، ضمن ابلاغ سیاست های جدید ارزی، ممنوعیت خرید و فروش ارز را لغو کرد و تامین ارز مورد نیاز واردکنندگان را به بازار ثانویه و سامانه نیما که محل فروش ارز صادرکنندگان است، محول کرد.
قوه قضائیه نیز اعلام کرد که حدود ۱۰۰ نفر را به اتهام اخلال در بازار ارز و سکه بازداشت کرده است؛ با این حال، روند افزایش نرخ ارز و سکه ادامه یافته است.
صدای آمریکا

Tuesday, September 11, 2018

فرهاد تیمورزاده: مهدی خزعلی روباه مکاری است که بارها فریبش را خوردم!




فرهاد تیمورزاده: مهدی خزعلی روباه مکاری است که بارها فریبش را خوردم!
زهرا منصوری خبرنگار انصاف نیوز: جدال بین مهدی خزعلی و فرهاد تیمورزاده تازگی ندارد، سال‌ها است که آن‌ها بخاطر انتشارات حیان با یکدیگراختلاف دارند. تیمورزاده مدیر مسوول انتشارات «تیمورزاده» خود را پینوکیویی خطاب می‌کند که بارها گول خزعلی را خورده است و می‌گوید خزعلی همه‌جا از نام پدرش برای رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کرده است.
انصاف نیوز که پیش از این یکبار در تاریخ ۶ اردیبهشت‌ماه در گفت‌وگویی با خزعلی، روایت او از این اختلاف را جویا شده بود، اینبار میزبان فرهاد تیمورزاده بود تا به سوال‌هایی درباره‎‌ی ادعاهای مطرح شده در گفت‌وگوی قبلی با مهدی خزعلی پاسخ دهد.
تیمورزاده داستان جعل امضا و اتهام سرقت کتاب‌ها را تخیلی دانست و گفت خزعلی هرکاری از دستش برمی‌آید! تیمورزاده حتی مدعی شده است یک نفر از کارمندان انتشارات، جاسوس خزعلی بوده است و شهادت آن‌ها دروغ است.
مسوول انتشارات تیمورزاده همچنین می‌گوید هیچوقت از خزعلی عذرخواهی نکرده است و اینکار را نیز هرگز انجام نخواهد داد.
در بخش‌ی دیگر ازاین گفت‌وگو نیز از رابطه‌ی خزعلی با سعید امامی می‌گوید که حتی خزعلی کتاب امامی را چاپ کرده است.

پیش از اینکه ماجراهای حیان و مسایل مالی پیش آمده با آقای خزعلی را مطرح کنید، او بیشتر در صحنه‌ی سیاسی مطرح بود، چرا پیش از این به این موضوع نپرداخته بودید؟
_ببینید من همیشه این قضایا را مطرح کرده‌ام اما اینکه الان شنیده‌ شده است از اعجاز شبکه‌ها‌ی مجازی است. من هرچقدرتلاش کردم تا این آدم را ببخشم، نتوانستم. زیرا هیچ تغییری در مشی و رفتار این آدم ندیدم. بعضی از نوشته‌های آقای خزعلی را که بخوانید، متوجه خواهید شد که مطالب و مثال‌هایی که می‌زند وهمچنین آنچه درباره‌ی برادرش [علیرضا] می‌نویسد خلاف شرع است و اسلام آن‌ها را تایید نمی‌کند. اینکه در پوشش اسلام هرچیزی را بگوییم و به هرکسی یک وصله‌ای بچسبانیم، اصلا پذیرفتنی نیست.

Monday, September 10, 2018

لاریجانی : هر چقدر حافظان قرآن بیشتر شوند، مشکلات اقتصادی کمتر می‌شود



لاریجانی : هر چقدر حافظان قرآن بیشتر شوند، مشکلات اقتصادی کمتر می‌شود
علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران می گوید که تقویت فرهنگ دینی مردم شرط حل مشکلات اقتصادی و سیاسی کشور است. او تأکید می کند : "کشورهایی هستند که با وجود منابع فراوان نفت و گاز از اختلافات طبقاتی و بی عدالتی و ظلم رنج می برند، زیرا، مناسبات مردمان آنها دینی نیست."
علی لاریجانی سپس تصریح کرده است که چنین مشکلاتی در جامعۀ ایران نیز وجود دارد، زیرا، برغم چهل سال حکومت دینی در این کشور، به گفتۀ او "همۀ وجوه جامعۀ ایران"، پس از تأسیس جمهوری اسلامی درست و دینی نشده است. رئیس مجلس شورای اسلامی ایران سپس افزوده است : اگر فرهنگ دینی در کشور نهادینه و مستحکم شود، مشکلات اقتصادی نیز خودبخود برطرف خواهند شد. 
رئیس مجلس شورای اسلامی سپس تأکید کرده است : "در کشوری که حافظان قرآن زیاد باشد، ظلم و ستم، کم فروشی و بداخلاقی وجود نخواهد داشت."
در این حال، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران شرایط کشور را به دلیل تحریم های خارجی و نارضایتی های داخلی خطیر توصیف کرده و افزوده است : "کشور با یک ناآرامی در وضعیت اقتصادی" روبرو است. او گفته است که از لحاظ شاخص کسب و کار، کشور در وضعیت خوبی نیست و امروز "مدیران کشورباید دنبال سرمایه گذار بروند و از آنها خواهش کنند که سرمایه گذاری کنند."   
رادیو فرانسه

خدای مهربان



فرماندهان سپاه پاسداران مخالفان خارج از کشور را تهدید کردند



سرلشگر پاسدار یحیی رحیم صفوی، مشاور عالی علی خامنه ای در امور نظامی، با اشاره به بمباران اخیر مقر حزب دموکرات کردستان در خاک عراق تهدید کرد که سپاه پاسداران در صورت لزوم مخالفان و دشمنان را "تا آن سوی مرزها و دریاها تعقیب" و سرکوب خواهد کرد.
رحیم صفوی مدعی شد که احزاب کرد ایرانی (حزب دموکرات کردستان و کومه له) در جریان جنگ هشت سالۀ ایران و عراق، سربازان ایرانی را اسیر و به رژیم بعث عراق تحویل می دادند. او در ادامۀ این ادعا افزود : "همچنانکه دشمنان امروز شاهد هستند اگر به کشور تعرض و حمله ای صورت بپذیرد، همچون علف های هرزه شکسته و نابودشان می کنیم و حتی تا آن سوی مرزها و دریاها آنها را تعقیب کرده و حقوق خود را بازپس می گیریم."
شنبه هشتم سپتامبر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هفت موشک میانبرد به روی  مقر حزب دموکرات کردستان (حدک) در خاک عراق پرتاب کرد که در نتیجۀ آن شانزده نفر از اعضای این حزب کشته و دهها نفر دیگر زخمی شدند.
در اظهاراتی جداگانه، علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، با اشاره به حملۀ موشکی سپاه پاسداران به مقر حزب دموکرات کردستان گفت که این حمله "رویکردی است که در پاسخ به هرگونه تهدیدی اعمال خواهد شد." علی شمخانی در ادامه افزود که "هر اقدام خصمانه علیه کشور را در هر عرصه‌ای پاسخ ده برابری می دهیم."
فرماندهان سپاه پاسداران بارها گفته اند که قادرند با موشک های هدف زن خود علاوه بر اسرائیل، پایگاه های نظامی آمریکا را در منطقه تا عمق هزار کیلومتری هدف قرار بدهند. حملۀ اخیر موشکی سپاه پاسداران به مقر حزب دمکرات در عین حال هشداری علیه آمریکا و متحدانش در منطقه تلقی می شود.
رادیو فرانسه

امیر دریادار دوم حسین آزاد هما فرمانده اختلاسگری است که به تازگی خادم امام رضا شده.


نفر دوم در عکس زير امیر دریادار دوم حسین آزاد هما فرمانده اختلاسگری است که به تازگی خادم امام رضا شده.
او دقیقا ادای سرلشگر عطاالله صالحی را درمیاورد که بعد از بازنشستگی خادم امام رضا شد و روزی که خامنه ای وارد مشهد شد به او گفتند که ایشان بازنشسته ارتش است و خامنه ای از آنجا مستقیم دستور داد که او را فرمانده کل ارتش بگذارند.
پیک ایران

Sunday, September 9, 2018

اعزام بیش از 900 آخوند به سیستان و بلوچستان در ایام محرم و صفر



سفر تیم ملى با ١٠ بازیکن شاغل در تیم‌هاى اروپایى به ازبکستان



سفر تیم ملى با ١٠ بازیکن شاغل در تیم‌هاى اروپایى به ازبکستان

تیم ملى فوتبال ایران پیش از حضور در جام فوتبال ملت‌هاى آسیا براى برگزارى دیدارى دوستانه در روز ٢٠ شهریورماه با تیم ملى ازبکستان به آن کشور سفر مى‌کند.

در ترکیب تیم ایران ١٠ بازیکن از تیم‌هاى مختلف اروپایى عضویت دارند و چند تن آنان نیز در تیم‌هاى عربى بازى مى‌کنند.
به نظر می‌رسد کارلوس کیروش در دیدار با سردار آزمون بازیکنى که در جریان جام جهانى روسیه چندان موفق نبود نتوانسته او را براى سفر به ازبکستان و شرکت در بازى دستگرمى با تیم ملى آن کشور راضى کند.
از میان بازیکنان برگزیده براى سفر به ازبکستان، در حال حاضر ١٠ تن که در تیم‌هاى اروپایى مشغول بازى هستند و باید پیش از سفر در اردوى تیم ملى شرکت کنند این افراد هستند:
علیرضا بیرانوند، امیر عابدزاده (ماریتیمو پرتغال)، حسین حسینى، روزبه چشمى، پژمان منتظرى، وریا غفورى، آرمین سهرابیان، على کریمى، مجید حسینى، وحید امیرى (ترابوزان ترکیه)، مرتضى پور على گنجى ( یوپن بلژیک )، میلاد محمدى ( گروژنى روسیه )، صادق محمدى ( ینامو زاگرب  کرواسى )، سعید عزت الهى ( ردینگ انگلستان )، سامان قدوس ( آمیان فرانسه )، علیرضا جهان بخش ( برایتون انگلستان )، على قلى زاده ( شارلواى بلژیک )، کریم انصارى فرد ( ناتینگهام فارست انگلستان )، مهدى طارمى و رامین رضائیان.

پوشش سارا بهرامی در جشنواره فیلم ونیز



جعفر سبحانی: بدحجابی در شهرهای مذهبی و دیگر نقاط غوغا می‌کند‌



جعفر سبحانی: بدحجابی در شهرهای مذهبی و دیگر نقاط غوغا می‌کند‌

به گزارش فارس،  جعفر سبحانی در دیدار  غلامرضا عادل، معاون فرهنگی و اجتماعی سازمان اوقات و امور خیریه و نیز جمعی از سرگروه‌های تبلیغی استان‌های کشور با تاکید بر «لزوم توجه به اولویت‌ها در اعزام مبلغان به مناطق مختلف کشور» اظهار داشت: «به جهت شرایط خاص و محرومیت‌هایی که وجود دارد، باید اعزام مبلغ به استان‌های کرمانشاه به خصوص مناطق زلزله زده و نیز سیستان و بلوچستان در اولویت قرار گیرد.»
وی ادعا کرد: «در واقع آن جا که عطش بیشتری وجود دارد ما باید اهمیت بیشتری به مساله تبلیغ و اعزام مبلغ بدهیم و همه توان خود را در دفاع از مکتب اهل بیت و نشر معارف الهی به کار بگیریم.»
جعفر سبحانی همچنین با تاکید بر این که «منابر تبلیغی به خصوص در ایام ماه محرم باید زمینه لازم برای رشد و تحول معنوی و فکری مردم را فراهم کند»، گفت: «واقعاً جای بسی تأسف است که می‌بینیم بدحجابی در کشور از جمله در شهرهای مذهبی و دیگر نقاط غوغا می‌کند و در مواجهه با چنین وضعی منابر ما باید تقویت کننده عقاید و احکام و مباحث اخلاقی باشد.»
وی اضافه کرد: «البته در کنار این مسائل باید مباحث سیاسی و فرهنگی روز و لزوم تقویت نظام اسلامی در برابر شیطنت و توطئه‌های دشمنان در منابر مورد توجه باشد.»
سبحانی گفت: «آنچه ضرورت دارد این که منابر ما باید سازنده و راهگشا باشد و زمینه دوری مردم از بداخلاقی‌ها، بی عفتی‌ها و بی تقوایی‌ها را فراهم کند.»
وی افزود: «احکام و عقاید و بیان نکات اخلاقی و سیره اهل بیت باید در منابر در اولویت باشد تا به این وسیله زمینه اقناع مردم در عرصه‌های فرهنگی به خوبی فراهم گردد و از آن سو وقتی مردم بنیه اعتقادی‌شان قوی شود، آن وقت از نظام نیز بر اساس اعتقادشان دفاع و حمایت می‌کنند.»

برو به سمت یه ماده گربه یا ماده سگ نرش بهت حمله می کنه



Friday, September 7, 2018

آقازاده‌ها و مهاجرت



آقازاده‌ها و مهاجرت
زمانه
ارزش ریال از نیمه دوم سال گذشته تا آغاز شهریور چهار برابر کاهش یافته، امید به «بازگشت سرمایه‌گذاران خارجی» هم با خروج امریکا از توافق هسته‌ای بر باد رفته است. «بحران اقتصادی» پرزور‌تر از پیش از ۱۳۹۲ رخ نموده و دستگاه‌های حکومتی هم به جان هم افتاده‌اند و یک به یک دست داشتن «آقازاده»ها در «احتکار» و «ارز دولتی» و «واردات» را افشاء می‌کنند.

این وضعیت و نارضایتی عمومی گسترده‌ای که اینبار دیگر امیدی به نیروهای «میانه‌رو مدافع غرب» هم ندارد، جمهوری اسلامی را با تهدیدی بزرگ‌تر از قبل روبرو کرده است. آنظور که نزدیکان و «خیرخواهان نظام» هم هشدار می‌دهند که «سقوط نزدیک است».
«آقازاده‌»های نظام اما پیش از «سقوط» به فکر افتاده‌اند: «موج خروج سرمایه از ایران شدت گرفته»، «ایرانیان بیش از یک‌هزار واحد ملکی در ترکیه خریده‌اند»، «سرمایه‌گذاری در گرجستان به نسبت دو سال قبل شش برابر شده»، «تقاضا برای مهاجرت به کانادا افزایش چشمگیری داشته» و دفاتر مشاوره و کارگشایی متعددی هم دست به کار شده‌اند تا راه‌های مهاجرت پولِ آقازاده‌ها را تسهیل کنند.
تقاضا برای مهاجرت و خرید ملک در «کشورهای همسایه» و به ویژه گرجستان آنقدر افزایش یافته که سفیر ایران در تفلیس به خریداران ملک هشدار داده است: «سرمایه‌گذاری و خرید ملک به معنای اقامت دائم نیست».
تغییر ترکیب مهاجران

پاسپورت دوم روحانی و 70سفر به انگلیس؟



پاسپورت دوم روحانی و 70سفر به انگلیس؟
حسن روحانی برای اخذ مدرک دکترای خود حدود ۷۰ سفر به انگلیس داشته است.
به گزارش ایران، بعد از ادعای دوتابعیتی بودن رئیس جمهوری توسط ابوالفضل ابوترابی، نماینده عضو کمیته تحقیق و تفحص از دوتابعیتی‌ها، حالا هفته‌نامه 9 دی متعلق به حمید رسایی ادعاهای جدیدی را مطرح کرده است.
این هفته‌نامه در گزارشی مدعی شده مطابق اطلاعاتی که در اختیار اعضای کمیته تحقیق و تفحص مجلس شورای اسلامی درباره مدیران دوتابعیتی گذاشته شده، حسن روحانی برای اخذ مدرک کارشناسی ارشد و دکترای خود که ۱۷ سال طول کشیده است، حدود ۷۰ سفر به اسکاتلند و انگلیس داشته است.
اکثر این سفرها به صورت شخصی صورت گرفته و سؤال این است که آیا برای این 70 سفر خارجی به اسکاتلند و انگلیس، ویزا اخذ شده است؟ پس چرا در نهادهای ذیربط که پاسخ استعلامات کمیته تحقیق و تفحص را داده‌اند، ویزای ۷۰ سفر ثبت نشده؟!
به ادعای این هفته‌نامه، مدرک تحصیلی روحانی نیز از دانشگاه کلدونین گلاسگو اسکاتلند، به نام حسن فریدون صادر شده است!
9 دی تأکید کرده است: سؤال افکار عمومی این است که آیا وی پاسپورت دیگری- که قطعاً نمی‌تواند پاسپورت دوم ایرانی باشد- به نام حسن فریدون دارد؟

Thursday, September 6, 2018

ساختن مساجد در افریقا توسط آخوندها از جیب مردم گرسنه ایران



ماشین سرکوب حکومت ترک برداشته است




ماشین سرکوب حکومت ترک برداشته است

اعتراضات دی ماه ۹۶ و مرداد ۹۷ گرچه محدود بود اما زنگ خطری جدی برای کاست حاکم اعم از  رانت خواران و اعضای سازمان سرکوب و دستگاه تبیغاتی حکومت بوده است. از سی میلیارد دلار ارزی که در اواخر سال ۹۶و چند ماه اول سال ۹۷از کشور خارج شده مطمئنا بخش قابل توجهی به رانت‌خواران و مقاماتی تعلق دارد که نه ایران را جایی امن برای اموال به تاراج‌برده‌‌ خود می‌دانند و نه این کشور را محل اقامت دائمی برای خود.
بخشی مقامات حدود دو دهه است که در حال کسب اقامت از دیگر کشورها برای روز مبادایشان بوده و هم مستغلاتی در کشورهای دیگر خریداری کرده‌اند. آنها که هنوز برای اقامت در کشورهای غربی اقدامی نکرده باشند (بسیاری از سال‌ها قبل چنین کرده بودند) مشغول خرید خانه و مستغلات و کارگاه و مغازه در ترکیه و گرجستان و دبی و مجارستان هستند. موج مهاجرت مردم عادی به تنگ آمده از شرایط کشور معمولا این بخش از مهاجرت یا دقیق تر بگوییم خروج سرمایه‌های به تاراج رفته از کشور را مغفول گذاشته‌اند.
احساس عدم امنیت قوای قهریه
همه‌ فیلم‌هایی که از برخورد مردم کوچه و خیابان با نیروهای بسیجی، انتظامی و نظامی و حزب اللهی‌ها در داخل کشور منتشر می‌شوند نشان می‌دهد که مردم بی‌ارتباط با کاست قدرت چون چیزی برای از دست دادن ندارند با این نیروها برخوردی تهاجمی پیدا کرده و دیگر رفتار ترس‌آلود را کنار گذاشته‌اند.
این فیلم‌ها نشان می‌دهند که مردم معترض و ناراضی منتظر شرایط مناسب برای دود دادن دودمان حکومت روحانیون و پاسداران آنها هستند. بنا به گزارش‌های مختلفی که از داخل کشور دریافت کرده‌ام،  قشر برخوردار از حکومت و بالاخص آنها که در سرکوب چهل ساله نقش داشته‌اند (اعضای حراست سازمان‌ها، اعضای سابق و امروز بسیج و سپاه، دادستان‌ها و قضات دادگستری و دادگاه‌های انقلاب، بازجوهای نهادهای امنیتی و نظامی و انتظامی و بوق‌های تبلیغاتی حکومت) و اعضای خانواده‌ آنها به‌شدت در شرایط افسردگی ناشی از ترس دائمی زندگی می‌کنند و به تک و تاب افتاده‌اند تا جان سالم به دربرند. آنها همان‌طور که قاضی دادگاه مشایی گفته کشور را در التهاب می‌بینند. آگهی‌های موسسات حقوقی و مهاجرت که در کار گرفتن ویزا از کشورهای خارجی هستند در داخل کشور بسیار پر رونق است و کسانی که بیشترین منابع را در اختیار دارند (نزدیکان به حکومت و بالاخص اعضای قوای قهریه) بیشترین خریدار این خدمات هستند. این را از میزان آگهی‌ای که این موسسات به شبکه‌های تلویزیونی خصوصی در خارج کشور می‌دهند می‌توان متوجه شد.
براندازی بسیار بیش از چهل سال قبل محتمل است
نسلی که امروز هنوز بر کشور حاکم است دوران انقلاب ۵۷ را فراموش نکرده‌است. یک رژیم مستقر با درآمدهای سرشار نفتی در عرض یک سال و اندی از مراسم چهلم مصطفی خمینی در مسجد ارک (اجتماعی چند صد نفره) در آذر ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۵۷ سقوط کرد. آنها این سقوط را به چشم خود دیده و تجربه کرده‌اند. به رغم تبلیغات حکومتی برای ابدی بودن حکومت الهی و تبدیل بر‌اندازی به تابو و محاکمه و زندانی کردن هزاران نفر به این اتهام، همه‌ مقامات می‌دانند که رژیم‌های سیاسی به سرعت ساقط می‌شوند اگر اراده‌ سرکوب تضعیف شده و مردم ناراضی علیه حکومت جری شوند. عامل دوم به اندازه‌ی کافی وجود دارد و عامل اول نیز بشدت ترک برداشته است.
کسانی که با انواع استدلال می‌خواهند بگویند این رژیم ابدی است فراموش می‌‌کنند که حکومت پهلوی اگر آزادی‌های سیاسی را نقض می‌کرد حداقل به آزادی‌های اجتماعی و فردی کاری نداشت و ایرانیان هر روز وضع اقتصادی‌شان بهتر می‌شد و در دنیا خطر امنیتی به حساب نمی‌آمدند. وضع جمهوری اسلامی نسبت به حکومت پهلوی در سال ۵۷ بشدت وخیم تر است اما سازمان سرکوب آن بسیار خشن تر، دستگاه تبلیغاتی آن فریبکارتر و مقامات همه دست اندرکار امور امنیتی یا مورد اعتماد ماشین سرکوب‌ها بوده‌اند.  

واژگون شدن قیف ارعاب
از دی۹۶ بدین سو قیف ارعاب در ایران وارونه شده است. پیش از این مردم بودند که از حکومت می ترسیدند اما از دی ماه بدین سو این حکومت است که از مردم می هراسد. این ترس را در تک تک سخنان مقامات جمهوری اسلامی و رفتار بوق‌های تبلیغاتی آن می توان مشاهده کرد، از عذرخواهی امثال محمد خاتمی و هشدار وی در باب سقوط نظام «اگر تن به اصلاحات ندهد» تا اشتباه کردم خامنه‌ای، از هشدارهای اصلاح‌طلبان برای تغییر در سیاست‌ها تا خط و نشان کشیدن نیروهای امنیتی و روحانیون چکمه‌پوش برای معترضان و تهدید آنها. مقامات حکومتی از همه‌ جناح‌ها اقرار دارند که مردم ناراضی‌اند (حتی احمد جنتی رئیس مجلس خبرگان، فارس ۱۳شهریور۱۳۹۷) و حاکمان را فاسد و سوء‌استفاده‌چی می‌دانند (علاءالدین بروجردی عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی، دنیای اقتصاد۱۳ شهریور۱۳۹۷). کارزار «فرزندت کجاست» برای رفع و رجوع این تصور شکل گرفت.
معترضانی که در ملا عمومی می گویند، «آخوند، بره گم بشه» و نیروهای سپاه و بسیج هم دخالت نمی‌کنند، ترس را کنار گذاشته‌اند. فرماندهان نیروی انتظامی حتی در وظایف محوله مثل اعمال حجاب اجباری در مواردی که احساس کنند خشم عمومی گریبان آنها را می‌گیرد و تذکر ماموران به تنش می‌انجامد دستور به عدم مداخله می‌دهند. در اعتراضات مرداد ۹۷ به رغم شعارهای ضد روحانیت و ضد خامنه‌ای (توهین به مقدسات به بیان فرماندهان نظامی و انتظامی) خبری از لباس شخصی‌ها و تیراندازی مستقیم نیروهای رسمی به مردم نبود.
اینها نه به دلیل مهربان شدن دستگاه سرکوب بلکه به دلیل ترس آنها از گسترش اعتراضات در صورت خشونت عریان در ملا عام است. البته تلاش می کنند با کشتن یک یا چند نفر توسط تیر غیب معترضان را بترسانند اما آشکارا به کشتار دست نمی‌زنند. نائب امام زمان «الدنگ» خوانده می‌شود و فداییان وی واکنشی نشان نمی‌دهند. معترضان آشکارا نیروهای سرکوب را «بی شرف» می‌خوانند و آنها عکس‌العملی نشان نمی‌دهند. حکومت به شدت از کشتن معترضان به دست نیروهای رسمی هراس دارد چون از نارضایی گسترده و به لب آمدن جان مردم عادی به خوبی آگاهی دارد.

یک موج دیگر، ریزش گسترده
شرایط امروز حاکی از آن است که اگر یک موج دیگر همانند موج دی ماه ۹۶تکرار شود ریزش در نیروهای سطح پایینی سرکوب تشدید خواهد شد و این نیروها با مشکل جدی در استخدام نیرو مواجه خواهند شد. نیروهایی که در سازمان سرکوب و ماشین تبلیغات حکومت کار می کنند با دو ملاحظه در کار خود مانده‌اند؛ احساس ابدی بودن حکومت و تداوم امتیازات و رانتها.
هر کدام از این دو که مخدوش شود این نیروها را به رها کردن شغل خود تحریک خواهد کرد. در ماه‌های تیر تا آذر ۱۳۸۹ که اعتراضات جنبش سبز ادامه داشت بسیاری از نیروهای سازمان سرکوب درخواست بازنشستگی کردند. این نیروها بعد از سرکوب جنبش سبز در قالب‌های دیگری مثل شرکت‌های خصوصی اقماری برای دستگاه‌های امنیتی و نظامی به کارهای سابق خود برگشتند. سخنان کسانی مثل عطا الله مهاجرانی که نظام را ابدی جلوه می‌دهند (در مصاحبه با بی‌بی‌سی فارسی، ۳۰ اوت۲۰۱۸) معطوف به حفظ نیروهای سازمان سرکوب در جایگاه موجود آنهاست.
مجید محمدی/ ایران اینترنشنال

یک استاد علم اقتصاد دلار به ۴۰ هزار تومان می‌رسد.


                                          پول بی ارزش زیمباوه

 دلار به ۴۰ هزار تومان می‌رسد.
حسین راغفر ما دشمن لازم نداریم. ارزیابی ما نشان می‌دهد، سکوت دولت و هم‌سویی مجلس می‌گوید کودتایی درحال شکل‌گیری است و این اتفاقات ابزار کودتا است.

احمد خاتمی: پیامبر ساخت بمب اتمی را حرام کردند



حمد خاتمی در همایش طلایه‌داران تبلیغ اظهار داشت: رسالت ما روحانیون طبق سوره احزاب چند مورد است که ازجمله آن‌ها می‌توان به تقویت بنیه اعتقادی، اخلاقی و سیاسی مردم اشاره کرد.
به گزارش تسنیم،  خاتمی با اعلام اینکه سخنان امروز رهبری در جمع اعضای مجلس خبرگان مصداق بصیرت است که مبلغان می‌توانند برای بصیرت افزایی از آن استفاده کنند ابراز کرد: باید بدانید هدف نهایی دشمنان براندازی نظام است.
وی با تأکید بر اینکه نسبت دادن ساخت بمب اتم، حمایت از تروریسم و یا عدم رعایت حقوق بشر از سوی استکبار یک طنز چهل‌ساله است عنوان کرد: ما به دنبال بمب اتم نیستیم نمی‌توانیم هم باشیم چراکه پیامبر اکرم استفاده از چنین سلاحی را حرام کردند.
عضو هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری بیان اینکه در بخش نقض حقوق بشر نیز، رفتار پلیس سفیدپوست آمریکا با یک شهروند سیاه‌پوست بیانگر واقعیت این جامعه است اظهار داشت: در عرصه حمایت از تروریسم و ماجرای سوریه ما دیدیم که استکبار تروریسم صادر می‌کند و ائتلاف آن‌ها نیز تقویت‌کننده داعش بود.
خاتمی با بیان اینکه به فرموده رهبری ریشه بسیاری از مشکلات داخل کشور است هرچند نمی‌توان نقش تحریم‌ها را نادیده گرفت ابراز کرد: پمپاژ یاس و ناامیدی در جامعه از دیگر اقدامات دشمنان است.
عضو هیئت‌رئیسه مجلس خبرگان رهبری با اعلام اینکه امروز رهبر انقلاب در جمع اعضای خبرگان رهبری فرمودند خوش‌بین باشید، گفت: امینت موجود در کشور بسیار مهم است آن هم در شرایطی که گروه‌های مختلف برای انجام برخی اقدامات وارد کشور شده اما توسط دستگاه اطلاعاتی کشور متلاشی می‌شوند.
وی با اشاره به آزادی بیان موجود در کشور و با تأکید بر اینکه اگر این اظهارنظرها تشکیلاتی و باهدف براندازی باشد جرم تلقی می‌شود، اظهار داشت: اما امروز روزنامه‌ها را که باز می‌کنیم می‌بینیم افراد هرچه می‌خواهند می‌نویسند و کسی نیز با آن‌ها برخورد نمی‌کند چراکه در این نظام اظهارنظر جرم نیست.
.تبعیت از رهبری عامل موفقیت جامعه در 40 سال گذشته بوده است
خاتمی بابیان اینکه می‌توانیم ادعا کنیم که بدنه روحانیت جز اقشار محروم جامعه است افزود: از دیگر برنامه‌های دشمن تخریب رهبری است و اینکه چرا رهبری در شرایط کنونی کاری نمی‌کند.
وی با اشاره به عدم اقدام درست برای تحقق اقتصاد مقاومتی در جامعه و عدم رعایت برخی موارد اعلام‌شده از سوی رهبر انقلاب در برجام ابراز کرد: موفقیت‌های این کشور از رهگذر اطاعت از ولی‌فقیه به‌دست‌آمده است.

صمد واقعی، صمد اسطوره‌ای؛ پنجاه سال بعد



صمد واقعی، صمد اسطوره‌ای؛ پنجاه سال بعد
بهروز روحانی 

"ارس درست در پشت پاسگاه جریان داشت. در میان خنده و شوخی، لخت شدند و به آب زدند. [...] پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فریاد صمد را شنید: "دکتر! دکتر!" بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانه‌هایش توی آب است و هراسان دست و پا می‌زند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست‌ و پا زد. تقریبا نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. [...] دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد."
این بخشی از روایت حمزه فرهتی است در کتاب خاطراتش(از این سال‌ها و سال‌های دیگر)،‌ از لحظه‌ای که صمد بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ در رود ارس غرق شد. به همراه پیکر صمد، تصویر واقعی‌اش نیز با جریان تند رودخانه رفت و ناپدید شد. چند روز بعد که از آبش گرفتند دیگر آن آدم پیشین نبود، نویسنده متعهد کودکان و معلم دلسوز روستاهای آذربایجان، بلکه بدل شد به یکی از نمادهای مبارزه در ایران. شایعه دهان به دهان می‌رفت و دوستان سیاسی و نویسنده‌اش در آن می‌دمیدند که صمد را ساواک سر به نیست کرده است.
از مرگ صمد بهرنگی نیم قرن می‌گذرد و همچنان اسطوره تعهد و مقاومت به شمار می‌آید. اما او که هنگام مرگش تنها ۲۹ ساله عمر کرده بود، چه می کرد و چه در سر داشت؟ واقعیت و اسطوره‌ صمد چیست؟

فرمانده بسیج: بوی مذاکره با دشمن می‌آید



فرمانده بسیج: بوی مذاکره با دشمن می‌آید
غلامحسین غیب پرور فرمانده بسیج در هجدهمین اجلاس سراسری بسیج اساتید گفت : برخی می گویند مشکلات کشور راه حل سیاسی دارد، این حرف‌ها بوی بحث مذاکره را می دهد! مذاکره با چه کسی؟ کسی که دستش به خیانت آلوده است؟ در ارتش جنگنده کوثر می‌سازیم و از معدود کشورهای سازنده این حوزه هستیم، دلیل آن است که در ارتش خود باوری هست و دلال و افراد فاسد هم وجود ندارد. بیاید از اقیانوس عظیم بسیج و اساتید بسیجی استفاده کنیم.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین گفت: ما با بخش کوچکی از دولت تعامل برقرار کرده ایم اما مثل قطره و اقیانوس است. باید از ظرفیت های داخلی برای حل مشکلات کشور استفاده کرد.

معاون دادستان خراسان رضوی: لباس‌ها و پوشش و ظاهر شیک بچه‌ها، عامل محرک برای کودک آزارهاست.


از نظر معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان ایرانی ها بیماران جنسی از نوع خطرناک هستند
نیره عابدین زاده، معاون دادستان عمومی و انقلاب مرکز خراسان رضوی گفت:

 لباس ها و پوشش و ظاهر شیک بچه ها عامل محرک برای کودک آزارها است.

ازدواج های حلال و سکس سه دقیقه ای



ازدواج های حلال و سکس سه دقیقه ای

رسوایی اخلاقی آخوندها عالمگیر شده است
روایت رسانه غربی از "ازدواج حلال سه دقیقه‌ای" در جمهوری اسلامی
روزنامه انگلیسی سان در گزارشی به صیغه در جمهوری اسلامی پرداخت و تصویر نامطلوبی از حکومت ملایان ارائه کرد. این روزنامه نوشت: برخی زنانی که ازدواج موقت (صيغه) انجام می‌دهند، تن‌فروش هستند که "ازدواج‌های حلال سه دقیقه‌ای" انجام می دهند.
به گزارش فرارو، سان مدعی شد برخی زنانی که ازدواج موقت انجام می‌دهند، تن‌فروش هستند که برای اجتناب از شلاق، "ازدواج‌های حلال سه دقیقه‌ای" به مشتریان می‌فروشند تا بتوانند به طور قانونی رابطه جنسی داشته باشند.
این روزنامه صیغه را "مفری" دانسته است که به مردان اجازه می‌دهد، به طور موقت چند همسر داشته باشند. در واقع بر اساس تصویری که این روزنامه ارائه کرده، در ازدواج‌ موقت مردان به دنبال بهره‌مندی از لذت‌ و زنان به دنبال کسب درآمد هستند.
تجارت رسمی سکس در جمهوری اسلامی
شکوه میرزادگی: این روزها مطالبی در ارتباط با رفت و آمد توریست ها به «خانه های عفاف» در شهرهای عمدتا زیارتی فاش و در برخی نشریات بازتاب داشته که نشان از فاجعه ی دیگری ست که انقلاب اسلامی بر سر ایران و ایرانی آورده است. بر اساس گزارشی که چند روز پیش روزنامه شهروند آن را منتشر کرده، فقط در شهر مشهد بیش از 6 هزار «مسافرخانه ی غیر مجاز» وجود دارد که «پذیرای توریست هایی از کشورهای مسلمان هستند». در این نوع خانه ها، دلالان با خیال راحت و در مقابل چشمان حکومتی که تا اعماق زندگی حتی خصوصی مردمان را کنترل می کند، به فروش آزاد سکس مشغولند.
حتی اخیرا یکی از معاونین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز به شکلی ضمنی این نوع گردشگری را، که بر اساس فروش سکس می باشد، تایید کرده است. محمد محب خدایی، با اشاره به پایین رفتن ارزش ریال به خبرنگاران گفته است که: «ورود گردشگر از عراق 90 درصد رشد داشته و سفر اهالی جمهوری آذربایجان به ایران هم 70 درصد بیشتر شده است. افغان‌ها نیز 40 درصد بیشتر به ایران سفر کرده‌اند، این رشد در سه حوزه ی زیارت، سلامت و تجارت بوده است.»
شهروند می نویسد:« اما اینها تمام اهدافی نیست که مسافران عراقی را به ایران می‌کشاند. گردشگری ایران، اگر چه همیشه به واسطه میراث فرهنگی غنی و همچنین اماکن مهم زیارتی، مطرح بوده اما حالا، ابعاد تازه‌ای از تخلفات، این صنعت را به حاشیه کشانده است... گزارش‌ های فعالان گردشگری نشان می‌دهد که بعضی از زائران عراقی محل اسکان شان را به شرط حضور زنی برای ازدواج موقت [صیغه] انتخاب می‌کنند و براحتی راهی این مکان‌های اقامتی غیرمجاز [خانه های عفاف] می‌شوند».
سابقه ی خانه های فروش سکس
بیست سال پیش، وقتی رفسنجانی، رییس جمهور وقت رژيم اسلامی، از «صیغه» به عنوان «راهکاری برای مقابله با مشکلات جنسی جوانان» نام برد، و آن را به جوانان توصیه کرد، اين امر برای مردمان ایران، به ويژه نسل جوان و طبقه متوسط تحصیل کرده حکم یک شوک را داشت. «صیغه» برای نسلی که کودکی و جوانی اش در ایران مدرن شده ی دوران پهلوی ها و در فضای بدست آوردن حقوق و آزادی های زنان گذشته بود، نوعی تحقیر و اهانت به زن بحساب می آمد. و به همین دلیل، در بدو امر، اعتراض ها و برخوردهای مردمان با توصیه ی رفسنجانی و، در پی آن، به هیجان آمدن آیت الله ها و ملاها چنان بود که حکومتی ها ظاهرا جا زدند در حالی که از آن پس قضیه صیغه را به طور جدی دنبال کردند.
متاسفانه، در همان زمان، تعدادی از زنان که خود را «فمنیست اسلامی» می نامیدند، و حتی تنی چند از زنان فمنیست مشهور خارج کشوری، آن پيشنهاد را به عنوان راهی برای ارتباط آزاد بین زن و مرد، که پس از انقلاب اسلامی به شدت تحت کنترل قرار گرفته بود مفید تشخیص دادند.
یادم می آید در همان روزها و در یک برنامه تلویزیونی، وقتی با صراحت صیغه را نوعی «تن فروشی مذهبی» نامیدم برخی گفتند این اهانت به اسلام است. اما من خطاب به آن ها می گفتم: «اگر از هم اکنون مقابل این فاجعه ی ضد انسانی نایستید فردا دختر دوازده - سیزده ساله ی شما دست مردی را ،که تن خود را به او فروخته، می گیرد، و به خانه می آورد و در مقابل اعتراض شما هم می گوید: مگر کاری خلاف شرع و قانون کرده ام؟»
ولی اکنون صادقانه اعتراف می کنم که در آن زمان به باورم هم نمی آمد که روزی شاهد وجود هزارها خانه ای باشیم که زنان سیاه روز ایرانی رسماً در آن به تن فروشی مشغولند.
شروع راه اندازی خانه هایی برای تن فروشی مذهبی
از همان زمان بدبختی شروع شده بود. با همه ی مخالفت هایی که از سوی مردمان پیشرفته و با فرهنگ نسبت به این حکم ضد انسانی بوجود آمد، اولا صیغه رسما به عنوان یک قانون مورد استفاده برخی از مردان متاهل قرار گرفت و سپس حکومتی ها، به وسیله ی عوامل شان، با راه اندازی خانه هایی در سراسر ایران به عنوان «خانه ی عفاف» تن فروشی را رسمی کردند. سال های اول راه اندازی این خانه ها را به گردن «افراد مشکوک» می انداختند و بعد دیگر ابایی نداشتند که از این خانه ها یکی پس از دیگری در سراسر ایران شروع به کار کند.
يعنی، آن ها که در ابتدای انقلاب محله ی بسته ی «شهرنو» را - که تنها در یک گوشه ای از تهران بود، و رفت و آمد در آن به سختی انجام می گرفت - به آتش کشیدند و معدود زنان بدبخت و بینوای آن را به زندان انداختند، یا سوزاندند و کشتند. حالا خودشان شهرنو را در سراسر ایران به پا کرده و زنان و حتی دختران زیر سن قانونی را که از لحاظ مالی در تنگنا بودند و يا موهومات مذهبی را حکم شارع می دانستند تشويق به تن فروشی «رسمی و شرعی» می کنند.
صیغه و مذهب اسلام
صیغه، یا متعه (لذت بردن)، معامله ی مالی کوتاه مدتی در مذهب شیعه است. يعنی این رابطه، مثل هر معامله ی شرعی، از ابتدا باید هم مدت اش معلوم باشد و هم مبلغی که برای آن از سوی زن خواسته می شود.
جز شیعیان، بقیه ی انواع مسلمانان، این نوع رابطه را زشت و حرام می دانند. و فقط در عالم تشیع اثنی عشری است که زنان مجرد می توانند به هر تعداد باری که دل شان خواست تن خود را بفروشند و مردان مجرد یا متاهل می توانند به هر تعداد باری که دل شان خواست تن زنی را بخرند. در دوران رژيم جمهوری اسلامی برخی از آیت الله هایی این نوع خرید و فروش تن را حتی کاری واجد «ثواب» اعلام کرده و زنان را رسما به این نوع تن فروشی تشویق می کنند.
قانونی شدن صیغه در قوانین جمهوری اسلامی
صیغه در سال 1391 (یعنی شش سال قبل) از نظر قانونی هم رسمیت پیدا کرد و در ماده 21 قانون حمایت خانواده «نکاح موقت بر اساس احکام شریعت و قانون مدنی» جایز شناخته شد. بر اساس این قانون، صیغه نیازی به تایید و ثبت قانونی ندارد و با رضایت طرفین و ذکر کلماتی به فارسی یا عربی انجام می شود. در این قانون گفته شده که ثبت آن در سه حالت الزامی است: باردار شدن زوجه، توافق طرفین، شرط ضمن عقد.
در عین حال سن زنان و یا اجازه پدر و مادر (که در ازدواج مطرح است) در این رابطه مطرح نیست و هر زن «غیر باکره ای» با هر سنی می تواند تن خود را به هر کسی که می خواهد بفروشد.
زنانی که بیشترین چوب قانون صیغه را می خورند
هنوز و همچنان، و پس از بیست سال تشویق حکومتی ها برای توسعه و گسترش چنین قانون ضد بشری، زنان و مردان تحصیل کرده و با فرهنگ و باورمند به حقوق بشر این قانون را اهانت به انسان می دانند. حتی جوان هایی که می خواهند با هم ارتباط عاشقانه داشته باشند تن به این قانون نمی دهند و نام رابطه ی طبیعی و انسانی خود را، که نه بر اساس پول و صرفاً بر اساس علاقه است، «ازدواج سپید» گذاشته اند. این جوان ها بارها حتی وقتی که به وسیله ی ماموران دستگیر می شوند حاضر نیستند بگویند که صیغه شده اند، و چوب بازداشت و حتی شلاق را به جان می خرند که نام و آبرویشان در خطر نیفتد.
در واقع بیشترین کسانی که صیغه را پذیرفته اند چند گروه هستند:
1ـ مردان هرزه ای که با داشتن همسر می خواهند رابطه ی جنسی با زنان تن فروش داشته باشند. و یا مردان مجردی که به دلیل نیازهای جنسی و نداشتن یار و همراهی طبیعی دست به خرید سکس می زنند.
2ـ زنان تن فروشی که در هر جامعه ای وجود دارند و «خرید و فروش تن» را حق خود می دانند و صیغه شدن را نه به دلیل شرعی که به دلیل ترس از مجازات پذیرفته اند.
3ـ زنان مذهبی ناآگاهی که، به خاطر باور به تبلیغات حکومتی، صیغه شدن را واجد «ثواب» می دانند که هم «لذتی مشروع» برایشان محسوب شده و هم از آن نفعی مادی می برند.
4ـ زنان فقیری که نان آور خانه و سرپرست بچه هایشان هستند و چون امکان کار شرافتمندانه پیدا نکرده اند از ناچاری به تن فروشی «صیغه» پناه برده اند.
در واقع دو گروه سوم و چهارم بیشترین قربانیان «تجارت سکس» ی هستند که سال هاست جمهوری اسلامی از این نوع تجارت زیر نام «گردشگری حلال» و برای آوردن مردان کشورهای اسلامی به ایران بهره می برد.
گردشگری حلال
«گردشگری حلال»، با تعریفی که خود طرفداران آن مطرح می کنند، نوعی گردشگری است که کارکردش بر بنياد جدا سازی انسان ها از هم و تفکیک آن ها به مسلمان و غیر مسلمان است و، بدتر از آن، بصورتی غیر مستقیم گردشگری را به دو شعبه ی حلال و حرام تقسیم می کند.
بجز در برخی از سایت های ایران و گفته های مسئولین سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، که با آب و تاب تمام درباره ی توريسم حلال می نویسند و می گویند، تنها در اندک سایت هایی غیر فارسی از این نوع گردشگری نامی برده می شود با این توضیح که:
«گردشگری حلال یکی از زیرشاخه های گردشگری دینی است که مخصوص خانواده های مسلمانی درست شده که تابع شریعت اسلام اند».
در توضیح آینده ای که برای این نوع گردشگری پیش بینی می شود، می گویند:
«گردشگران حلال در هتل های مخصوص جای می گیرند؛ هتل هایی که الکل و گوشت خوک در آنها سرو نمی شود، استخر و ورزشگاه زنانه - مردانه دارند، و در آنها زنان از حجاب اسلامی استفاده می کنند؛ و احتمالاً نماز خانه هم دارند. پیش بینی می شود که هواپیماهایی نیز به سرويس هواپیماهای عمومی اضافه خواهند شد که علاوه بر الکل و گوشت خوک، گوشت های غیر حلال ديگر را نيز در لیست غذاهاشان نداشته باشند، هنگام نماز را اعلام کنند، قرآن هایی در جیب جلوی صندلی مسافران قرار دهند، به عنوان برنامه های سرگرم کننده ويدئوهای مذهبی نمايش دهند».
و به نظر می رسد که جمهوری اسلامی مورد «صیغه» و یا بهره برداری از زنان را به صورتی «شرعی و حلال» به لیست بالا اضافه کرده است، زیرا همه چیز حاکی از آن است که مسئولین حکومتی کاملا از این نوع «پذیرایی حلال» با خبرند.
چند روز پیش خبرآنلاین در گزارشی نوشت: «در حالی که هتل‌های رسمی و معتبر از پذیرش زوج‌هایی با ترکیب مرد خارجی و زن ایرانی (و حتی شرعی) منع شده‌اند، بخشی از زائران خارجی، به‌ویژه عراقی‌ها، در منازل شخصی اسکان یافته و در نقاط مختلف شهر پراکنده شده‌اند؛ منازلی که نه مجوز فعالیت دارند و نه بر آنها نظارت می‌شوند.»
اما در همین گزارش گفته شده که: «بنا بر اعلام مسئولان دولتی [این خانه ها] بیش از 5 هزار واحد است». در واقع این خود نشان می دهد که دولت کاملاً بر این خانه ها نظارت دارد.
در عین حال، محمد قانعی فر، رییس اتحادیه هتلداران، نیز حضور زوار عرب را در مسافرخانه ها [خانه های عفاف] تایید می کند زیرا «در شهرهایی مثل مشهد و قم که زائرپذیر هستند، مراوده و مراجعه افراد غیرایرانی به خصوص عرب‌ خیلی بیشتر مشهود است». او می‌گوید: «در یک ماه اخیر حضور گردشگران خارجی به‌ویژه عراقی‌ها در مشهد بسیار رونق گرفته و این امر رونق هتل‌ها را به دنبال داشته است. این در حالی است که تا پیش از این همکاران ما داشتند متضرر می‌شدند و با این روند جلوی این ضرر گرفته شد»!.
نشریات ایرانی هم اکنون از گزارش سه سال پیش نشریه «گاردین» می گویند که مدعی وجود سکس توریستی در شهر مشهد شده بود. این گزارش که به حضور زوار عراقی در مشهد می‌پرداخت از تن ‌فروشی در این شهر گفته بود.
قانعی فر می گوید: «نام ایران میان عراقی‌ها بد مطرح می‌شود، مثل همان نگاهی که خیلی از ایرانی‌ها به تایلند دارند. این موضوع اگرچه بارها تکذیب شده اما حالا معتقدیم که باید درباره‌اش صحبت کرد. این مسأله را در جلسات رسمی هم مطرح کرده‌ایم. با این حال متاسفانه نمی‌شود آشکارا با این مشکل برخورد کرد، چراکه مجبوریم سرمایه‌گذاری در بخش گردشگری را فعال نگه داریم. با شرایط فعلی مملکت ما و مشکلاتی که وجود دارد، این حاشیه‌ها هم دور از انتظار نیست. در این‌باره نیازمند تصمیمات جمعی و گروهی هستیم و باید تمام جوانب در نظر گرفته شود. شرایط خاصی است، باید دید کدام تصمیم به نفع کشور است».
می بینیم که رییس هتلداران نیز همچون دیگر دست اندرکاران مملکتی از وجود این نوع تن فروشی علنی و زیر نظر دولت با خبر است اما حذف آن را با «منافع کشور» در تضاد و موجب نگرانی می بیند.
منبع ایران پرس نیوز