حکومت خامنهای جامعه را به زوال کشید!
بیان
ایران در مقایسه با کشورهای درحالتوسعه، دچار گرفتاریها، کاستیها و آسیبهای اجتماعی و اقتصادی فراوانی شده و این در حالی است که این کشور از صدها میلیارد دلار ثروت و میلیونها جوان تحصیلکرده برخوردار است.
به گزارش «شبکه بیان» نبود زمینههای مناسب برای یک زندگی نسبتاً مرفه و آرام در ایران موجب شده تا میلیونها جوان به فکر مهاجرت باشند. بسیاری از افراد که سالها درس خواندهاند، اکنون به دلیل چشمانداز تیرهوتار کشور هیچ امیدی به آینده ندارند. کمیسیون ویژهای در مجلس شورای اسلامی تشکیل شده با این هدف که با نظارت بر اجرای اصل 44 قانون اساسی وضع اشتغال و بحران بیکاری در ایران را زیر نظر بگیرد. بر اساس گزارشی که این کمیسیون ارائه داده، وضع بازار کار چنان نامناسب است که نرخ بیکاری جوانان تحصیلکرده به 50 تا 63 درصد رسیده و نرخ بیکاری زنان جوان تحصیلکرده در استانها نیز به 78 درصد هم میرسد.
حاصل عملکرد جمهوری اسلامی در سالهای اخیر نشان میدهد این حکومت در همه عرصهها بهویژه در عرصه اقتصادی شکست خورده و به تبع آن کنترل آسیبهای اجتماعی را نیز از دست داده است. با نگاهی دقیق به کارنامه جمهوری اسلامی مشاهده میشود که ریز نمرات و معدل کل آن با توجه به ثروتهای کلانی که طی چهار دهه گذشته به دست آورده، کاملاً اسفبار و مردود است.
وجود 19 میلیون پرونده قضایی در دادگاهها و حدود سه میلیون نفر معتاد به مواد مخدر (بر اساس آمار رسمی) جلوه دیگری از شکست حکومت مذهبی علی خامنهای محسوب میشود. این بحرانهای اجتماعی در حالی جامعه را میبلعد که در چهار دهه اخیر میلیاردها بشکه نفت به فروش رفته و صدها میلیارد دلار حاصل از آن به دلیل فساد، سوء مدیریت، اتلاف منابع و حاتمبخشی به کشورهای عربی به باد رفته است.
جمهوری اسلامی که ایدئولوژی شیعهگری را مبنای حاکمیتش قرار داده و در مدیریت مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی هرگز رویکرد دیالکتیکی نداشته است، جامعه را به درجهای از ناامیدی رسانده است که وزیر کشورش میگوید «24 ساعت چشمانم را ببندم، بیش از یک میلیون پناهنده از مرزهای غربی به اروپا میروند.» هر انسان عاقل و بالغی با کمی تأمل روی این اظهارات عبدالرضا رحمانی فضلی به این نتیجه میرسد که جمهوری اسلامی نهفقط در رسیدن به آرمانها و اهداف انقلابش مطلقاً شکست خورده است، بلکه توانایی کنترل تبعات این شکست مفتضحانه را هم در خود نمیبیند.
در آستانه چهلمین سال انقلاب خانمانسوز اسلامی، مردم ثروتمندترین کشور خاورمیانه با 20 میلیون «فقیر مطلق»، 175 هزار طلاق در سال، بیش از 16 هزار کشته در سال بر اثر تصادفات رانندگی، صدها هزار کودک کار، یک میلیون کودک بی شناسنامه و بیهویت، سانسور، خفقان، سرکوب فعالان مدنی، دهها روزنامهنگار زندانی و 62 هزار اعدام تا سال 1396 روبرو هستند. این بحرانها را با چنین عمق و درجهای در هیچ کشور عادی و درحالتوسعهای نمیتوان سراغ گرفت. تنها در ایران است که میتوان صفآرایی عوامل حکومت ضد مردمی و بیرحم را در برابر کشاورزان، معلمان، کارگران، رانندگان و سایر اصناف معترض به شرایط معیشتی و اقتصادی به چشم دید.
نسل جوانِ سرخورده و بهطورکلی جامعه ایران در عصری زندگی میکند که یک حکومت مرتجع با سیاستهای قرون وستایی خود منافع ملی را لگدکوب کرده و همه ثروت و منابع کشور را در راه گسترش ایدئولوژی سیاه و منسوخشده خود به تباهی کشانده است. ارتجاع سرخ و سیاه چهل سال پیش کشور را در مسیری بیسرانجام قرار داده است و این حکومت با رهبری علی خامنهای اکنون به مقصدی رسیده که جز زوال ارزشهای انسانی و تیرهروزی میلیونها انسان بیگناهِ تحت تحریم که محتاج نان شب ماندهاند، نیست.