Friday, October 26, 2018

«پایان‌نامه همینجاس، دروغ می‌گن امریکاس»



«پایان‌نامه همینجاس، دروغ می‌گن امریکاس»
س. اقبال
زمانه
روبه‌روی در جنوبی دانشگاه تهران، جوانکی دستش را به طرف پاساژ کتابفروشی‌های آنسوی خیابان نشانه گرفته بود و می‌گفت: «پایان‌نامه همینجاس / دروغ می‌گن امریکاس». او همراه با تکرار این طنز شیرین، خرید پایان‌نامه را بین دانشجویان رهگذر تبلیغ می‌کرد.
یادآور می‌شود که پایان‌نامه فروشی بخشی پابرجا از اقتصاد روبه‌روی دانشگاه تهران را تشکیل می‌دهد و سود فروش پایان‌نامه از سود فروش کتاب‌های درسی و کمک آموزشی چیزی کم نمی‌آورد. همچنان که گروه پرشماری از همین راه، نان می‌خورند و کم نیستند سفره‌هایی که از درآمد سرشار پایان‌نامه فروشی رونق می‌گیرد.

روزانه هزاران نفر در تهران به اقتصاد پایان‌نامه فروشی یاری می‌رسانند. گروهی از ایشان وظیفه‌ی خود را فقط در آن می‌بینند که روبه‌روی دانشکده‌های کشور فروش پایان‌نامه را جار بزنند. گروهی هم تراکت‌هایی از فروش پایان‌نامه را بر در و دیوار همین دانشکده‌ها می‌چسبانند تا موضوع پایان‌نامه فروشی با ذکر نشانی و تلفن در دیدرس دانشجویان قرار بگیرد. از همه مهم‌تر گروه‌های پُر تلاشی نیز این پایان‌نامه‌ها را می‌نویسند و یا از اینجا و آنجا گیر می‌آورند و به نام خودشان جا می‌زنند. آنوقت تجربه‌ی موفق خود را به خریداران پایان‌نامه هم توصیه می‌کنند. تازه فروشندگان پایان‌نامه همیشه به چشم نمی‌آیند. چون بسیاری از آنان در فضای مجازی به این کار پرسود ادامه می‌دهند. مشتری حتا در همین فضای مجازی پول پایان‌نامه را می‌پردازد تا آن را از فروشنده بخرد و دانلود نماید.
از سویی مأموران شهرداری از بام تا شام جلوی دانشگاه‌های اصلی شهر تهران راه می‌افتند تا این تراکت‌های تبلیغی را از کف پیاده‌رو یا سینه‌ی دیوار خیابان‌ جمع‌آوری کنند. مشغله‌ای مداوم و پُر درد سر که هرگز پایان نمی‌پذیرد. چون گروهی همچنان تراکت و آگهی توزیع می‌کنند و می‌چسبانند و گروه دیگری از کارگران و رفتگران هم گردآوری مداوم آن‌ها را بر خود واجب می‌شمارند. اما همه‌ی این‌ها کار است و در فضای همین کار و کاسبی عده‌ای هم به نانی مشروع یا نامشروع برای گذران زندگی خود دست می‌یابند. ضمن آنکه اقتصاد پایان‌نامه فروشی هرگز از انواع و اقسام اقتصاد دیگر چیزی کم نخواهد آورد.
فروشندگان پایان‌نامه موضوع تراکت‌های تبلیغی خود را با متنی واحد پشت و روی کاغذی 4A به چاپ می‌رسانند تا هرگز کسی نتواند از زمینه‌ی سفید پشت کاغذ استفاده به عمل آورد. حتا قسمت‌هایی از پایین صفحه را ضمن فاصله‌ گذاری‌های یک سانتی‌متری می‌بُرند. با چنین ترفندی استفاده‌ی مجدد از پشت کاغذ برای همیشه منتقی خواهد شد. طبیعی است که این نوع حسابگری‌های سوداگرانه را فقط از کاسبانی حرفه‌ای می‌توان سراغ گرفت.
بسیاری از دانشکده‌های دانشگاه تهران مدت‌ها است که به کارگر شمالی یا همان امیرآباد شمالی انتقال یافته‌اند. در واقع فضای امیرآباد شمالی بیش از هر نقطه‌ای در ایران فضایی دانشجویی است. تجمع و سکنای چند هزار نفری دانشجویان در خوابگاه دانشگاه هم به چنین پدیده‌ای یاری می‌رساند. دانشکده‌‌های مدیریت، اقتصاد، زبان‌های خارجی، علوم و فنون، مکانیک، دندانپزشکی، فیزیک و ژئوفیزیک همگی یک به یک در همین فضا به صف شده‌اند. فضایی که هرگز از تبلیغ شبانه‌روزی فروش پایان‌نامه بی‌نصیب نمی‌ماند. حتا در دنیای همین تبلیغاتِ پایان‌نامه‌ فروشی کم نیستند تراکت‌هایی که به خوانندگان خود یادآور شده‌اند “محقق” استخدام می‌کنند. چون گردانندگان این بازار غیر رسمی بنا دارند که از بین همین دانشجویان محققان خود را نیز بیابند. محققانی که پس از “استخدام” به طور حتم به تولید پایان‌نامه‌های تخصصی اشتغال خواهند ورزید.
جدای از دانشجویان کارمندان ادارات نیز از مقالاتی که جلوی دانشگاه‌ها به فروش می‌رسند استفاده می‌کنند. چون آن‌ها را برای ارایه به کارگزینی اداره به نام خودشان به چاپ می‌رسانند. توضیح اینکه در نظام اداری جمهوری اسلامی دریافت گروه‌های ممتاز اداری را به نوشتن و چاپ کتاب مشروط نموده‌اند. در نتیجه کارمندان هم پولی می‌دهند و مقاله و کتاب خریداری شده‌ای را به چاپ می‌سپارند تا به طبع ارتقای شغلی ایشان ممکن شود.
از دانشجو به استاد
پایان‌نامه‌های دانشجویی خریداری شده سرآخر به دست استادانی می‌رسد که آنان هم زمان دانشجویی خود، همین چرخه‌ی دغل‌کارانه‌ را بدون کم و کاست طی نموده‌اند. به همین دلیل هم در دانشگاه موضوع خرید پایان‌نامه به صورت عرف و رسمی همیشگی درآمده است. یعنی استاد پذیرفته است که همه دارند این کار را می‌کنند. همین عرف و سنت عمومی به طبع از قُبح آن نیز می‌کاهد. همچنان که اکثر استادان در خود آن توان علمی را نمی‌بینند که بخواهند دانشجوی خود را در خصوص موضوع و متن پایان‌نامه بیازمایند. تازه اگر هم توان علمی چنین کاری را در خود سراغ داشته باشند، حاضر نیستند وقت خود را در چنین راهی هزینه کنند. چون استاد هم بنا به رسمی جاافتاده به انواع و اقسام پولسازی در همین اقتصاد آشفته‌ و انگلی می‌اندیشد تا شاید در کاسبی و دستیابی به ثروت از این و آن جا نماند.
در ضمن استادان دانشگاه در محیطی آزاد و برابر انتخاب نشده‌اند. آنان محصول طبیعی عملکرد نامردمی و ناصواب “شورای عالی انقلاب فرهنگی” به حساب می‌آیند. شورایی که زمانی به ابتکار اکبر هاشمی و عبدالکریم سروش پا گرفت و امروزه نیز سکان آن را به افرادی از نوع علی‌اکبر ولایتی، رضا داوری اردکانی، حسن رحیم‌پور ازغدی و غلام‌علی حداد عادل سپرده‌اند.
باید در نظر داشت که بسیاری از استادان، همان دانشجویان سهمیه‌ای هستند که زمانی همراه با عنوان‌هایی همانند خانواده‌ی شهید یا جانباز و خانواده‌ی جانباز به دانشگاه راه یافته‌اند. موضوعی که سرآخر در استخدام ایشان نیز تسهیلگری به عمل می‌آورد. ضمن آنکه در سال‌های اخیر حتا حضور روحانیان حوزه‌ای به عنوان استاد و مدرس در دانشگاه سرعت گرفته است. روحانیان برای تدریس متن‌هایی از دین دولتی در همه‌ی دانشکده‌ها حضوری فعال دارند و در تدریس واحدهایی از “معارف اسلامی” نقش حکومتی خود را برای دانشجویان به نمایش می‌گذارند. شکی نیست که آسیب‌ها و کاستی‌هایی از این دست در نهایت به بازار پررونق پایان‌نامه فروشی هم یاری می‌رساند.
حاصل انقلاب فرهنگی
ناگفته نماند که انقلاب فرهنگی حکومت طی چهل سال دوره کردن جهل و نادانی سرآخر از جایی سر برآورد که اینک در آنجا پایان‌نامه ‌فروشی ترویج می‌شود. پدیده‌ای که به طبع گزینش‌های خودانگارانه یا اخراج‌های غیر انسانی دانشجو و استاد هم در پیدایی گره‌های کوری آن نقش آفریده‌اند.
در واقع کیفیت‌ها را پایین آورده‌اند تا گروه‌هایی همسو با حکومت و نهادهای امنیتی آن، بدون اینکه شایستگی علمی لازم را داشته باشند جایگاه خود را در دانشگاه‌ها تثبیت نمایند. پیداست که با همین ترفند ناکارآمد و غیر عالمانه استقلال عمل دانشگاه‌ها را از آن پس می‌گیرند تا پدیده‌ی ناصواب پایان‌نامه فروشی در خیابان‌های شهر پا بگیرد.
پایان‌نامه – برای چه؟
جالب آنکه در برخی از دانشگاه‌های کشور همین پایان‌نامه‌های دانشجویی در جایی ویژه نگهداری می‌شود تا بنا به رویکردی تبلیغی سایر دانشجویان بتوانند از آن‌ها الگو بگیرند یا ضمن تحقیق و پژوهش از موضوع و متن آن‌ها استفاده به عمل آورند. گفتنی است تبلیغاتی از این دست در حالی در دانشکده‌های کشور به نمایش درمی‌آید که اکثر این دانشکده‌ها از نداشتن کتابخانه، آزمایشگاه و کارگاه‌های فنی و تخصصی رنج می‌برند.
پایان‌نامه‌های دانشگاهی معلوم نیست با چه هدفی نوشته می‌شوند. در حقیقت روشن نیست که وزارت علوم با نوشتن پایان‌نامه‌های دانشجویی می‌خواهد به کدام هدف علمی خود دست یابد. آیا این پایان‌نامه‌ها تا کنون توانسته‌اند در جایی کمبود‌های علمی و فناوری کشور را جبران نمایند؟ از سویی نوشتن پایان‌نامه‌ی دانشگاهی دنیایی از فشارهای غیر اخلاقی را هم برای دانشجو به نمایش می‌گذارد. چون دانشجو به حتم باید رضایت استاد یا استادان خود را نه با نوشتن پایان‌‌نامه‌ای علمی بل‌که از راه‌های تطمیع و توصیه تأمین نماید. گفتنی است که اکثر استادانی که در این حوزه فعالیت دارند چیزی از “کادویی” خود نمی‌کاهند. به واقع در اینجا نام رشوه، جای خود را به “کادویی” می‌سپارد تا همین کادویی بتواند رضایت استاد را تأمین نماید. از سویی دانشگاه‌های ایران بدون ارتباط با نیاز و خواست محیط کسب و کار به عمرشان ادامه می‌دهند. به همین دلیل هم هرگز مهارت‌های لازم جهت اشتغال و تولید به دانشجویان انتقال نمی‌یابد. آنان مهارت خود را پس از فارغ‌التحصیلی ضمن تجربه‌های عملی در محیط کار فرامی‌گیرند. همچنان که بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی در رشته‌هایی سوای رشته‌های تحصیلی خود به کار و فعالیت اشتغال دارند