Monday, April 2, 2018

این بار غربی ها چه آشی برای ما پخته اند؟



این بار غربی ها چه آشی برای ما پخته اند؟        
شیرین طبیب زاده
این بارغربیها چه آشی برای ما پخته اند؟ اگر ما زودتر نجنبیم!
با علم باینکه انسان عاقلی که علم غیب ندارد نبایستی حوادث آینده را پیش بینی کند،من دل به دریا میزنم و آنچه را که در مورد برنامه های قدرتهای غربی و بعضی از هموطنان در مورد میهن عزیزمان حس میکنم رادراین نوشته می آورم.در عین حال امیدوارم که این حدس و گمان من به وقوع نه پیوندد.

همه میدانیم که سر نوشت برجام به تار موئی بسته است. تنها چیزی حدود یک ماه به پایان زمان تعیین شده التیماتم امریکا به جمهوری اسلامی مانده است. اگر رژیم تهران در پایان این مهلت به تجدید نظر در برجام پاسخ مثبت ندهد، امریکا از برجام خارج خواهد شد. اینرا مرتب از زبان رئیس جمهور امریکا، معاون او و اخیرا اززبان آقای باب کورکر سناتور بانفوذ روابط خارجی سنا و بارها از خانم نیکی هیلی نمایندهء امریکا در سازمان ملل شنیده ایم. جمهوری اسلامی بایستی دست از ماجراجوئیهایش در منطقه و جهان و موشک بازی هایش بر دارد یاهمان امریکائی که بزعم آقایان « هیچ غلطی نمیتواند بکند!» نشان خواهد داد که چه ها میتواند بکند. با نگاهی به افرادی که اخیرا به کاخ سفید پیوسته اند که آخرین آن آقای جان بولتون مشاور جدید شورای امنیت ملی آمریکا و دشمن قسم خورده جمهوری اسلامی است، به نفع میهنمان است که رژیم عاقلانه رفتار کند و دست از ماجراجوئیهایش بردارد و ایران را بیش از این بسوی یک جنگ خانمانسوز سوق ندهد.
در این بین کشورهای اروپائی سخت درالتهابندکه مبادا این قرار داد بهم بخورد و احیانا همهء آرزوهایشان و دل خوش بودنشان به برجام، بر باد برود. . استثمارکشورهای ضعیف تر از بعد از صنعتی شدن اروپا جزء لاینفک سیاست بعضی کشورهای اروپائی که از عناصر طبیعی زیر زمینی بی بهره اند ، بوده است و خواهد بود، اما تنها چهرهء ظاهری آن تفاوت کرده است. از انگلستان که سردستهءاستعمار گران بودکه بگذریم، فرانسه نیز کم درافریقا و خاور میانه و آسیای جنوب شرقی تاخت و تاز نکرد، حتی کشورهای کوچکی مانند بلژیک و هلند نیز آن چه توانستند بردند. بلژیک شایدثروتمندترین پادشاهی اروپا باشد و بعد هلند. اینروزها بعضی از اینکشورها تشنهء سرمایه گذاری برای سرمایه ربائی از کشورهای غنی نفت خیز دارای منابع سرشار زیر زمینی هستند، منجمله ایران عزیز ما. اخطار اخیر ۱۹۷ نفراز نمایندگان اروپائی به جمهوری اسلامی بقول معروف « نه از حب علی که از بغض معاویه » است و بس.
بگمان من ، اروپائیان و شاید امریکا میخواهند یک بار دیگر بخت باصطلاح «اصلاح طلبان» را بیازمایند. چگونگی به ثمر رساندن این تز را تنها دست اندر کاران آن میدانند و بس اما بگمان من، هدف کنار زدن مرکز ثقل اصولگرایان است. بنظر میرسد برنامه حذف خامنه ای و تعدادی از آخوندها و آخوندهای بدون عمامهء مورد نفرت مردم بزودی آغاز خواهد شد . حال چگونه ، شاید با یک کودتای نظامی با نقشه های در هم پیچیدهء دقیق ( فرد بسیار مطلعی میگفت که امریکا با گروههای مختلف اپوزیسیون منجمله یکی دو نفر از فرماندهان سپاه در تماس نزدیک است .)
مرحلهء بعدی ارتقای آقای روحانی به مقام رهبریت است ، البته پس از یک دوران عزاداری مفصل در عزای رفتگان و تظاهر به بی خبری مقامات بازمانده از چند و چون ماجرا. با بذل توجهی هر چند گذرا به تیترهای روزنامه های داخلی ایران ، متوجه خواهید شد که چگونه با ستایش ضمنی از آقای روحانی، در زمینه های مختلف، امام دیگری در حال شکل گیریست! از مشخصات بارز رئیس جمهور محترم و رهبر آینده ، هفت خط بودن، سفسطه بازی، دروغگو ئئ، سیاه را سفید و برعکس نمایان کردن، دست پیش گرفتن از آزادی خواهان تمام دوران و زبان بازیست . ایشان تبحری دارد باور نکردنی در وانمود کردن اعتقاد به حق مردم در هر زمینه ای ، بی اعتنا به حقیقت وجودی سابقه ای که کاملا خلاف آنرا ثابت میکند و همه میدانند.
از آن پس خیلی زود وعده وعیدهای جناب رهبر و دیگران شروع خواهد شد، باتظاهر به قلدری و رجز خوانی، تمام دستورات امریکای جهان خوار را اطاعت میکنند امااین با ر زهر را قطره قطره خواهند نوشید و بی خیال هزاران ملیون دلاری که خرج ماجرا جوئی های رژیم در منطقه شده است ، کم کم و قهرمانانه دست و پایشان را از منطقه جمع خواهند کرد، ساخت و پرتاب موشکهای بالیستیک نیز در همان جا ئی که بود در جا خواهد زد بالاخص که خود کرهء شمالی که تامین کنندهء موشک و سایر لوازم بود نیز بتدریج جام زهر را اجبارا سر خواهد کشید و نمیتواند کمکی باشد. موشکهائی که ملیونها دلار برای ملت ایران خرج برداشتند آنقدر میمانند تا زنگ زدگی کامل و عکس و فیلمی برای افتخار و ماندن در تاریخ درخشان دوران حکومت مشتی ایران ستیز. از جنبهء داخلی، دیگر کاری به حجاب زنان نخواهند داشت، درهای استادیومها بروی زنان باز می شوند، تعدادی را بجرم فساد زندانی خواهند کرد، تعدادی از زندانیان سیاسی بالاخص دوملیتیها راآزاد خواهند کرد، سه نفر حصر نشین را نیز آزاد میکنند ، چه بسا آقای موسوی را هم به مقامی برسانند،از ایرانیان متخصص خارج نشین برای ساختن ایران دعوت خواهند کرد . دیگر اروپا و امریکا چه میخواهند؟سیل سرمایه گزاران روانهء ایران خواهد شد. البته همهء این اقدامات میتوانند موقتی باشند تا رفتن آقای ترامپ.
خوب به خاطر داریم، پس ازتظاهرات خودجوش و قهرمانانهء مردم در دی ماه امسال برای چند هفته ا ی سکوتی معنا دار در بین سران جمهوری اسلامی و اپوزیسیون متمایل به چپ و اصلاح طلبان و جمهوری خواهان خارج از کشور بر قرار شد. ستایش ازپادشاهان پهلوی و در خواست بازگشت شاهزاده عده ای را سخت شگفت زده وحتی بقولی شوکه کرد. اما خیلی زود همانگونه که جنبش با سرکوب شدید فروکش کرد و عده ای جانشا نرا در این اعتراض جانانه از دست دادند و عده ای زندانی و شکنجه شدند، کم کم صدای مبارزین خیر خواه بلند شد ،
ابتدا نشست بی بی سی با آقایان مخملباف، نگهدار و دوسه نفر دیگرکه با حمله به شاهزاده شروع شد و بعد نشست آقایان بنی صدر و امینی و بعد نشستهای کوچک و بزرگ که آخرین آن سمینار مفصلی بود در دانشگاه استنفورد در کالیفرنیا، همه با گوشهء چشمی به استحاله رژیم. در همین ضمن ، نگارش مقالات تلویحا ضد رژیم پیشین نیز شروع شد. آقای مهران مصطفوی مقاله ای در حمایت از انقلاب ۵۷ نوشتند و خاطر نشان کردند که ایشان و بسیاری دیگر ، خواهان جمهوری اسلامی نبودند و امیدشان به کسانی مانند آقایان بازرگان وبنی صدر! بودو دیگر افراد جبههء ملی. البته محلی برای کامنت گزاری نبود که در پاسخ بگوئیم که خوب پدر جان خواستهء شما که بر آورده شد و نخست وزیر و رئیس جمهور و وزیر خارجه و زیر دفاع و وزیر کار و مدیر عامل صدا و سیما که همه از جبههء ملی بودند و لاغیر. آقای مسعودنقره کار نیز در یک مقاله طویل شرح دادند که چگونه بسیاری از دموکراسی خواهان و آزادی طلبان بارها به پادشاه گفتند که قانون اساسی را رعایت کند و ایشان وقعی نگذاشتند البته آقای نقره کار نگفتند با بند ی در قانون اساسی زمان مشروطیت که تاکید میکند همهء تصمیمات دولتها بایستی با اذن و اجازه پنج مرجع تقلید باشد( مجمع تشخیص مصلحت ) چه میشد کرد و چگونه کارها از پیش میرفت مگر گاه با خضوع و خشوع، گاه با التماس و درخواست ، گاه با تهدید و بالاخص خیلی وقتها از طریق رشوه های کلان ... و بعدمقالات دیگری که منظور همه، کوبیدن نهاد سلطنت بودو هست و جواب دندان شکنی به مردمی که از خاندان سلطنت در جنبش دی ماه حمایت کردند. دسته گل دیگر هم پیشنهاد رفراندم از طرف پانزده نفر از بزرگان دلسوز ! و از طرف خود آقای روحانی بود که مشخص بود به هم ارتباط دارند. اما معلوم نشد ، رفراندم برای چه.
بگمان من برنامهء اپوزیسیون جمهوری خواه خارج از کشور بطور غیر مستقیم بگوشه راندن نهاد سلطنت و زدودن حتی فکرش از مخیلهء مردمی که با شعارهایشان ثابت کردند که بسیار بیشتر می فهمند و خواستهء خود را نیز در آن جو وحشتناک فریاد زدند. اینگونه که پیش میرود، در حال حاضر ، برنامه اصلاح طلبان و یاران آنها چه در خارج و چه درداخل بر پنج اصل تاکتیکی تکیه دارد.
۱- تخریب نام پادشاهان پهلوی ، شاهزاده و بطور کلی نهاد پادشاهی.
۲- لکه دار کردن نام خامنه ای بیش از همیشه، از طرف خود اصلاح طلبان و احمدی نژادیها و دیگران.این تاکتیک طبعا برای مردمی که بارها فریاد مرگ بر خامنه ای را سر دادند گوش و چشم نواز است. انتقادات علنی بر علیه آقای خامنه ای توسط نوریزاد، تاجزاده ، توکلی، حجاریان، شکوری راد، عیسی سحرخیز و احمدی نژاد - که گویا ناگهان اصلاح طلب شده است - به گمان من بی ربط باین داستان نیست.
۳- برداشتن باصطلاح آنها حصر ، از سه فردی که چندین سال است در خانه هایشان تحت نظر هستند نیز بسیاری را که در همهء این سالها « حسین حسین یا حسین » گفته اندرا بسیار بوجدخواهد آورد ، زمزمه هائی شنیده میشود. شاید با یک انتخابات زودرس حق به حق دار برسد و آقای موسوی در سمت رئیس جمهور یا نخست وزیر با تبحر بسیار بقیهء اصلاحات را تا پریشانی کامل میهنمان ادامه دهند! ومردم هم راضی از این موفقیت، سر مست به خیابانها بریزند.
۴- پناه بردن مجدد به رویای دکتر مصدق و مطرح کردن نام ایشان . اخیرا ناگهان رژیم تصمیم گرفت که نام خیابان نفت را عوض وآنرا به خیابان دکتر مصدق تغییر دهد. در این روزها چندین مقاله در سایتهای مختلف به ستایش و پرستش ایشان ا ختصاص یافته است. مصاحبهء با آقای امیر انتظام و پاسخهای غم انگیز مردی که حقیقتا عمرش را بدون دلیل موجهی به هدر دادند تصادفا با عکس نسبتا بزرگی از دکتر مصدق بین خبرنگار و ایشان، ابتکار جالبی بود در کشوری که تا همین چند ماه پیش بردن نام دکتر مصدق گناه کبیره بود.
۵- بذل توجه ناگهانی به آثار ملی و مورد علاقهء مردم مانند مرمت مقبرهء فردوسی بزرگ و اجازهء برگزاری جشن نوروز در آنجا، گلباران کردن مسافران در فرودگاه تهران و پخش موزیکهای نوروزی وحیرت مردم.
صادقانه میگویم که عمیقا نگرانم که از چاله در نیامده ممکن است سر از چاه در بیاوریم و چند دههء دیگر نیز گرفتار اصلاح طلبانی باشیم که قراراست به این بازار آشفته سر و سامانی بدهند. بگمان من، برای حل معضلات پیچیده و سرسام آور کشورمان ما به رژیمی احتیاج داریم ایران دوست ، سکولارو متمدن. رژیمی که بتواند اطمینان هموطنان تحصیل کرده، با تجربه ، معتقد به جدائی دین از سیاست ، بانگاه به آینده را برای همکاری و بازسازی ایران جلب کند، برای یک خانه تکانی از بن و در همهء جهات. این کار از دست کسانی مانند روحانی و موسوی وتاجزاده و ووواین خیل و دسته حتی اگر حسن نیت هم داشته باشند ، بر نمی آید چرا که در این نامداران رژیم اسلامی چیزیکه وجود ندارد تجربه و دانائی و جهان بینی ومدیریت قرن بیست و یکمی و از همه مهمتر ایران دوستی است.
خلاصه آنکه در این بزنگاه به غایت حساس و طنمان، ما بعنوان مردمانی که ترجیح میدهیم در راه ملی گرائی ، سکولاریزم و زنده کردن تمدن درخشان پیش از هجوم ایدئولوژی بیگانه قدم بر داریم ، تکلیفمان چیست؟ سمبل تفکر و آرزوهای ما چه کسی است و راهنمای ما چه کس یا کسانی میتوانند باشند که ما را به مسیری هدایت کنند که به سر منزل مقصودمان برساند. چگونه میتوانیم از زیر یوغ این فرهنگ بیگانه و بر خلاف سرشتمان رها شویم و بنای ایرانی مقتدر با مردمانی آزاد و خوشبخت را مجددا پی ریزی کنیم؟ آیا زمان حمایت جدی از شاهزاده فرا نرسیده است؟مسیر تغییرات تنها زمانی ممکن ست مارا به هدف والاتری برساند که مردم ایران یک بار دیگر در خیابانها بنفع شاهزاده شعار بدهند و بیگانگان را در مقابل عمل انجام شده قرار دهند. شعار بنفع شاهزاده- نه بعنوان پادشاه - بلکه بعنوان رهبر جنبشی عظیم در مقابل استمرار طلبان و استحاله خواهان ، چه خارجی وچه داخلی.
در پایان، آنچه در این نوشته آمد تنها حدس و گمان من بود و هست . بگمان من تغییرات بغایت نزدیک است، کاشکی هر چه پیش میآید بنفع مردم ما و سرزمین مقدسمان باشد.


ایران پرس نیوز