Wednesday, October 12, 2016

آمار تکان دهنده تجاوز به محارم در جمهوری اسلامی آخوندها




سایت تبیان، وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی: آزار جنسی کودکان در دنیا پیشینه ای بسیار طولانی دارد که در تمام کشورها و فرهنگ های مختلف کام زندگی را به کودکان تلخ کرده است، اما دردناک تر هنگامی است که این آزار جنسی از سوی افرادی صورت می گیرد که قربانی، آن ها را حامی خود قلمداد می کرده است؛ تجاوزهایی که در حریم خانواده، یعنی امن ترین مامن بشر شکل می گیرد.

تشکیل 5200 پرونده تجاوز

اگر چه هیچ گاه آماری در ارتباط با پرونده های زنای با محارم در کشور منتشر نشده، اما رییس انجمن آسیب های اجتماعی در آخرین اظهارات خود درباره این موضوع، از تشکیل ۵۲۰۰ پرونده قضایی در کشور در مورد رابطه جنسی برادر با خواهر و پدر با دختر خبر داده است که البته این آمار غیر از تجاوزهای سایر محارم مانند دایی و عمو، پدرشوهر بوده و بسیاری از سوءاستفاده های جنسی نیز اساسا گزارش نمی شوند.
ایسنا هم در سوم آبان سال 82 "گزارشی تکان دهنده ای از قتل های ناموسی و تجاوز محارم در خوزستان" را منتشر کرد که بر اساس آن، مشاور وقت استاندار خوزستان با اشاره به مواردی از تجاوز محارم به دختران در استان گفته بود: "در این زمینه از میان تنها ۱۸ دختر بین ۱۲ تا ۱۴ سال كه به دلیل تجاوز پدر و برادرشان به دفتر امور بانوان استانداری مراجعه كرده اند، ۱۲ مورد آن ها دختران زیر ۱۴ سال بوده اند."

تجاوز پدران به دختران بیشتر از تجاوز برادران به خواهران گزارش می شود

با این حال پژوهشگرانی که در این حوزه فعالیت می کنند، معتقدند که نباید هتک حرمت پسربچه ها را نیز از حیطه تجاوز جنسی خانگی خط زد، چراکه تجاوز به هر جنسیتی و به هر سنی ممکن است. همچنین آن ها معتقدند که میزان رخداد تجاوز جنسی برادر به خواهر بیشتر از تجاوز پدر به دختر است، ولی میزان گزارش دهی تجاوز جنسی پدر به دختر، بیشتر از تجاوز برادر به خواهر است، چراکه معمولا رابطه خواهر و برادر در سنین نوجوانی و بلوغ شکل می گیرد، خواهر و برادر همسن و سال هستند، رابطه ممتد و همیشگی نیست و رابطه به خاطر کنجکاوی ها و محدودیت های جنسی به وجود می آید و به همین دلیل هم معمولا راحت تر فراموش می شود و شاید مورد بخشش قرار می گیرد. در ضمن در صورت اطلاع خانواده از چنین رابطه ای، به دلیل ترس از مجازات فرزندان، می کوشند که قضیه را در درون خانواده حل و فصل کنند.


هر چند که تجاوز به محارم به خصوص تجاوز برادر و پدر به خواهر و دختر در تمام طبقات اجتماعی دیده شده، اما بر اساس تجربیات حاصل از مطالعه بر روی این دست از پرونده ها، کارشناسان می گویند که احتمال گزارش دهی تجاوز در گروه های فرودست جامعه بیشتر است، چرا که در طبقات بالای جامعه، آبرو تابوی قوی تری  وجود دارد. همچنین به دلیل این که در خانواده های سطح بالا، افراد با محرومیت جنسی کمتری مواجه هستند، احتمال وقوع تجاوز به محارم در این قشر کمتر است.
بررسی های صورت گرفته بر روی این پرونده ها نشان می دهد که قربانیانی که از سوی پدر مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند، معمولا از حدود سنی ۱۰ تا ۱۲ سال و خواهرانی که از سوی برادر خود مورد تجاوز قرار می گیرند، از حدود سنی ۱۵ تا ۱۶ سال آزار جنسی شان آغاز می شود.

تجاوز جنسی توسط پدر، فرآیندی مرحله به مرحله است

تجاوز جنسی توسط پدر، فرآیندی مرحله به مرحله است.  در اکثر مواقع به دلیل سکوت و ترس دختر، معمولا فاعل جسور تر می شود و آزار جنسی به شکل تجاوز  تغییر شکل پیدا می کند .

ریشه یابی علل وقوع این «شاه آسیب» نشان می دهد که تحمل پایین در برابر ناکامی، مشکل در کنترل خشم، مشکل در توانایی برقراری رابطه عاطفی با اعضای خانواده، پرخاشگری کلامی و جسمی، سوء مصرف مواد مخدر و الکل، احساس اضطراب برای برقراری رابطه جنسی با بزرگسالان و پدوفیلیا یا تمایل به رابطه جنسی با کودکان از مشخصه های مشترک متجاوزان است و از همه مهم تر این که خیلی از این افراد در کودکی از سوی پدربزرگ، صاحب کار و یا پدر خود مورد تجاوز قرار گرفته اند و در واقع خود نیز قربانی آزارهای جنسی بوده اند.
البته صاحب نظران بر این باورند که علت اصلی وقوع این آسیب تنها عوامل روانی نیست، بلکه مسائل اجتماعی نیز در شکل گیری آن به شدت تاثیرگذار است، به طوری که هر چه از ساختار خانواده ها از دموکرات و مساوات طلب به سوی ساختار خانواده خودکامه و بی بندبار و نابسامان پیش می رود، امکان تجاوز جنسی به کودکان بیشتر می شود.

بیشتر خانواده های مردسالار درگیر این آسیب هستند

در واقع تجاوز جنسی پدر به دختر، بیشتر در خانواده هایی اتفاق می افتد که دارای انزوای اجتماعی هستند؛ ساختاری سنتی مبتنی بر «مرد نان آور و زن خانه دار» دارند. میزان ارتباط اعضای خانواده و روابط عاطفی بین آنان کمترین میزان اهمیت را دارد. مشاجره و خشونت های خانگی میان والدین همیشه وجود داشته، اما برای تربیت فرزندان هیچ منطق و تعادلی وجود ندارد. به طور کلی مردسالاری در این خانواده ها حرف اول را می زند و تصمیم گیری در آن کاملا یکجانبه و از سوی پدر است.

از طرف دیگر نتایج تحقیقاتی نشان می دهد که در خانواده هایی که مادر دارای استقلال مالی و منبع درآمد است، تجاوز مخصوصا پدر به دختر کم اتفاق می افتد و در صورت وقوع نیز به دلیل عکس العمل فوری مادر، دختر مورد بزه مجدد قرار نمی گیرد. این در حالیست که در خانواده هایی که مادر به لحاظ مالی به شوهر وابسته است، حتی در صورت اطلاع از تجاوز همسر به دخترش نیز، یا مجبور است که این موضوع را کتمان کند و یا بالاجبار موضوع را بپذیرد.
البته در بسیاری از مواقع فرد قربانی هیچگاه تعرض صورت گرفته را بیان نمی کند که سردرگمی قربانی در نحوه برخورد با رفتار پدر یا برادر، شرم و خجالت، تهدیدات فرد متجاوز، ترس از پاشیدن شیرازه زندگی خانوادگی و حتی ترس از عقوبت قضایی از موانع بازگو کردن تجاورز هستند.

نقش قوانین و دستگاه های حمایتگر چیست؟

اما در این میان نقش قوانین و دستگاه های حمایتگر چیست؟ کارشناسان معتقدند سازمان های متولی با توجه به امکانات و قدرتی که دارند، می توانند امکان وقوع و یا وقوع مجدد آسیب های اجتماعی را کاهش دهند و امکان وقوع مجدد تجاوز را کم کنند، اما متاسفانه در این ارتباط مشکلاتی وجود دارد. همچنین مراجع دولتی در برخورد با پرونده های تجاوز جنسی دچار چالش های فراوانی هستند، چون از یک سو غالبا با روسا و مدیران مرد مواجه هستیم که اعتقاد راسخی به عدم دخالت در حریم خصوصی خانواده دارند و از سوی دیگر، در مواردی که واکنش نشان می دهند، این اقدام آن قدر محتاطانه صورت می گیرد که غالبا موجب پشیمانی مراجعه کننده می شود.
قربانیان امروز، روسپیان فردا

در نهایت این مسائل و مشکلات باعث شده که صاحبنظران، زنانی که مورد تجاوز جنسی محارم خود قرار گرفتند را «افراد ناتوانمند نابرخوردار» بنامند ، افرادی که تجربه های تلخ تجاوز را به دوش می کشند و در صورت عدم حمایت نهادهای مسوول و خانواده، خود به پتانسیلی برای ایجاد فحشا در جامعه تبدیل می شوند، به طوری که نتایج یک تحقیق در تهران نشان داده که 5/22 درصد از زنان روسپی مورد مطالعه در سنین کودکی مورد تجاوز محارم خود قرار گرفته اند.