Tuesday, May 10, 2016

شاهزاده رضا پهلوی جایزه حقوق بشری خود را به ایرانیان شجاعی پیشکش کرد که برای رسیدن به آزادی پیکار می‌کنند



شاهزاده رضا پهلوی جایزه حقوق بشری خود را به ایرانیان شجاعی پیشکش کرد که برای رسیدن به آزادی پیکار می‌کنند
شاهزاده رضا پهلوی جایزه‌ای یادبود هولوکاست برای دفاع از حقوق بشر را که 5 شنبه گذشته (5 می 2016) در چهارمین دوره مراسم سالانه ارزشهای جهانی جامعه یهود دریافت کرده بود به ایرانیان شجاعی پیشکش کرد که جان خود را در راه آزادی از دست داده‌اند، یا همچنان برای رسیدن به آزادی، پیکار می‌کنند. اهدای این جایزه واکنش‌های مختلفی را در میان رسانه‌های فارسی زبان برانگیخته بود.

شاهزاده رضا پهلوی جایزه «یادبود هولوکاست برای دفاع از حقوق بشر» را در مراسمی که برای یادبود 6 میلیون قربانی هولوکاست در زمان جنگ جهانی دوم از سوی مجمع بین المللی ارزش‌های یهود برگزار شد دریافت کرد بود. این نهاد با هدف نهادینه کردن احترام و دوستی ملت‌های جهان و پرهیز از بروز خشونت در عرصه بین المللی برای دفاع از سیاست‌های صلح جویانه و مقابله با نسل‌کشی  فعالیت می‌کند و علاوه بر تبادل اندیشه در راستای ترویج صلح، به برخی از چهره‌های مهم جهانی جایزه‌ای با عنوان لوح یادبود هولوکاست (جایزه بین‌المللی ارزش‌های یهودی) اهدا کرده است.

شاهزاده رضا پهلوی در حین دریافت این جایزه طی سخنانی جایزه خود را به به حضور ایرانیان شجاعی پیشکش کرد که جان خود را در راه آزادی از دست داده‌اند، یا همچنان برای رسیدن به آزادی، پیکار می‌کنند.

متن این سخنرانی که از سوی دفتر سیاسی شاهزاده رضا پهلوی در اختیار خبرگزاری ایرانشهر قرار گرفته است به این شرح است:

ابتدا مایلم از خاخام شُملی بوتیچ و مجمع ارزش‌های یهودی، بابت انتخاب و دعوت از اینجانب، سپاسگزاری کنم. من از دریافت این جایزه بسیار خوشبخت و خرسندم. همچنین از خانم و آقای لوین، بابت مهرشان و معرفی اینجانب، قدردانی کنم.

بسیاری از شما که امشب در اینجا حضور دارید، می‌دانید که ایران با مفهوم جهانشمول آزادی، رابطه ریشه دار دارد. منشور کورش به عنوان نخستین اعلامیه جهانی حقوق بشر شناخته می‌شود چه آنکه این منشور که دستور آزادی برده‌های یهودی در بابل، و بازسازی معبد آنها را صادر کرد. بیست و پنج سده بعد، در طی دوران سیاه جنگ دوم جهانی، زمانی که اکثر کشورهای دنیا، چشمان خود را بر روی فاجعه قلع و قمع یهودیان اروپا بسته بود، ایران یکی از کشورهای معدودی بود که با آغوشی باز، به استقبال یهودیان بی‌پناه رفت، و به آنها سر پناه داد. ایران و خانواده من به این افتخار می‌بالیم.

هر چند که ایران چنین تاریخ افتخار آمیزی دارد، اما هموطنان من در این سی و هفت سال گذشته توسط حکومت دینی به گروگان گرفته شده‌اند. رژیمی که از نقض آزادی، هیچ ابایی ندارد.

از آنگاه که من ایران عزیزم را ترک کرده‌ام، تمامی زندگی خود را وقف مبارزه برای آزادی هموطنان، و اعتلای حقوق بشر در ایران کرده‌ام.

 من به خوبی آگاهم که شما با اعطای جایزه به من و قدردانی از تلاش‌های من در زمینه حقوق بشر، قصد آن را دارید تا به همگان نشان دهید که شما نیز نگران وضعیت کنونی میلیون‌ها ایرانی و وضعیت نا به سامان آنها هستید، چه آنکه ایرانیان اکنون توسط حکومت جمهوری اسلامی، در سرزمین خود، سرکوب شده و می‌شوند.

من مایلم این جایزه را به حضور ایرانیان شجاعی پیشکش کنم که جان خود را در راه آزادی از دست داده اند، یا همچنان برای رسیدن به آزادی، پیکار می کنند؛

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به سرلشکر رحیمی، خسروداد، جهانبانی، به نخست وزیر فقید هویدا، به اولین زن وزیر ایرانی، فرخ پارسا، و به بسیاری از ارتشیان و کارمندانی که پس از بازگشت خمینی به ایران اعدام شدند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

 به زنده یاد، نخست وزیر شاهپور بختیار، به فریدون فرخزاد و بسیاری از ایرانیان مبارزی که در خارج از ایران، توسط عمال این حکومت،  وحشیانه ترور شدند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به ندا آقا سلطان، محمد مختاری، و به بسیاری از جوانان مبارزی که در طی جنبش سبز کشته شدند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به مونا محمودنژاد هفده ساله، و سیمین صابری که به جرم بهایی بودن اعدام شدند، و به تمام بهاییان که به زندگی در غرب مجبور شدند،.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به کشیش مسیحی هایک هواسپیان، مهدی دیبا، و تاتوس میکایلیان که به جرم داشتن عقیده ای متفاوت، به قتل رسیدند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به تعداد بیشماری از ایرانیان یهودی که بیشتر آنها مجبور به فرار از ایران شدند، و همیشه از میراث تاریخی کشور خود دفاع کرده‌اند، و در مقابل این حکومت مذهبی ایستاده‌اند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به دراویش گنابداری و تمامی دراویشی که تحت تعقیب واقع شده‌اند.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به کاظمینی بروجردی، که سالها است که به زندان افکنده شده و مورد شکنجه واقع گشته، ولی همچنان شجاعانه به دفاع از سکولاریسم و جدایی دین از سیاست می‌پردازد.

مایلم این جایزه را تقدیم کنم:

به تمامی کنش گران مدنی، روزنامه نگاران، وکلا، کارگران و دانشجویان و اساتید دانشگاه‌ها، که همچنان در مقابل سرکوب ایستادگی می‌کنند، و بخشی از مبارزه ملی ما برای رسیدن به آزادی هستند.

خانم ها و آقایان، قساوت این حکومت مذهبی و بی رحمی‌های آنها، حکایتی طولانی است، لیکن ضرری که این حکومت به جامعه ما زده، تنها به تبعیض و شکنجه و اعدام محدود نمی‌گردد. این رژیم اقتصاد کشور ما را به ورطه نابودی کشانده، در حالی که کشور ما زمانی بالاترین سرانه تولید ناخالص ملی در منطقه را داشت، ایران را به یک کشور منزوی تبدیل کرده‌است و زیست بوم کشورمان را به نابودی کشانیده است.

من به شدت درباره خسارات وارده به اکوسیستم ایران نگرانی ژرف دارم، به ویژه خسارت‌های ناشی از فرسایش خاک، بیابان زایی، و مدیریت غلط منابع آب است.

ایرانیانی که زندگی خود را به دلیل بیابان زایی از دست می‌دهند، شانس یافتن شغل، حق دسترسی به مسکن و دسترسی به نیازهای اولیه زندگی آنها کاهش می‌یابد، و ممکن است مجبور به مهاجرت از ایران شوند.

در اخبار، ما شاهد پیکرهای بی‌جان هموطنانم هستیم. آنانی که برای یافتن زندگی بهتر، و یا به دلیل خطر ناچار به فرار از ایران می‌شوند، و جنازه‌های غرق شده آنها، به سواحل اروپا می‌رسد. آگاهان و کارشناسان پیش بینی می‌کنند که در دهه آتی، میلیون‌ها ایرانی از ایران مهاجرت می‌کنند، و این به معنای این است که تعداد بیشتری از پناهندگان برای رسیدن به اروپا یا استرالیا تلاش خواهند کرد، و این به ناپایداری در نظم جهانی منجر خواهد شد.

خانم ها و آقایان، ممکن است شما از خودتان بپرسید که چرا ما امشب در اینجا هستیم؟  البته که اعتقاد به ارزش‌های مشترکی باعث شده تا امشب گرد هم جمع شویم.

در این سال‌ها، من همیشه استدلال کرده‌ام که این وضعیت نا‌به‌سامان امروزه، آنگونه که برخی  سیاست مداران یا روزنامه نگاران توصیفش می‌کنند، تنها «جنگ تمدن‌ها» و یا «جنگ ادیان» نیست، بلکه باور دارم و استدلال می‌کنم که این وضعیت نا به سامان، تنها «جنگ ارزش‌ها» است.

هستند کسانی که به ارزش‌هایی چون حقوق بشر و برابری باور دارند، و در مقابل تمامی تبعیض‌ها، متحد و زنجیروار، ایستاده‌اند، و ما در زمره این افراد قرار می‌گیریم.

صد البته که کسان دیگری نیز هستند، کسانی چون حکومت جمهوری اسلامی و یا داعش، که  به سلطه سرکوبگرانه ایدیولوژی نادرست و غلط خودشان باور دارند، و برای استقرار این سلطه، هزینه زیادی را بر دیگران تحمیل می‌کنند، دیگرانی به عقاید آنها باور ندارند.

اجازه بدهید به شکلی شفاف و رسا، بر این نکته تاکید ورزم: «امکان همزیستی مسالمت آمیز بین ما و این گروه‌ها، موجود ندارد، و هیچگاه نیز میسر نخواهد شد.»

این یک جنگ واقعی است، و تنها یکی از این دو دسته، بر دیگری چیره خواهد شد و ادامه حیات خواهد داد. پرسش نهایی این است: آیا ما آمادگی لازم را برای مبارزه داریم؟ مبارزه‌ای برای دفاع از ارزش های مشترکمان؟

امیدوارم که چنین آمادگی موجود باشد.

منبع ایرانشهر