Tuesday, January 19, 2016

توزیع کاندوم در زندان رجایی شهر بر اثر شیوع تجاوز های جنسی



شیوع تجاوز جنسی در بند جوانان زندان رجایی شهر
بند جوانان زندان «رجایی‌شهر» به محل امن و دلخواهی برای رابطه هم‌جنس بازان و بهشت متجاوزان جنسی به زندانیان کم سن و سال تر و انقیاد و فرمان‎برداری آن ها شهره است؛ جوانانی که نیمه شب توسط زندانیان شرور بندهای دیگر با تهدید وارعاب مورد تجاوز قرار می گیرند.
شاید علت این شهرت به میانگین سنی پایین ساکنان این بند یا توجه و میل خاص زندانیان شرور سایر بندها به ارتباط با افراد این بند و یا وجود عده ای هم‌جنس گرا برمی گردد که ساکن اندرزگاه جوانان هستند.
جوانان ساکن این بند بین 18 تا 25 سال سن دارند و همین مساله باعث می شود مرکز توجه زندانیان شرور و خطرناکی باشد که اغلب ساکن بند شش هستند؛ کسانی که مدت های مدیدی در پشت میله های زندان امکان رابطه جنسی نداشته و با تهدید و ارعاب و یا با تطمیع و پول و مواد مخدر به جوانان این بند تجاوز می کنند.
یک زندانی با سابقه که سال ها است در بند زندانیان امنیتی این زندان در حال تحمل دوران حبس است، می گوید:«آش این ماجرا آن قدر شور بوده که از سوی سازمان زندان ها تا چند سال پیش برای پیش گیری از بیماری های مقاربتی، بین بند زندانیان شرور کاندوم مجانی توزیع می شده است.»
شایعات مختلفی در مورد سوء استفاده باندهای مواد مخدر و حتی مسوولان زندان از جوانان بند 11 زندان رجایی شهر سینه به سینه و زبان در زبان نقل می شود. زندانیان با سابقه تری که سال ها است ساکن این زندان هستند، از چند مسوول حفاظت و نگهبانی این بند حرف می زنند که به خاطر خطاهای مرتبط با سوء استفاده های جنسی در زندان از کار برکنار شده اند.
معروف ترین بند، بند قاتلان زندان رجایی شهر است که در آن زندانیان محکوم به اعدام و قصاص نگه داری می شوند. دوربین مداربسته در این بند وجود ندارد و دوربین راهروها کنترل نمی شوند. در این بند همه روزه دعوا و نزاع های سختی درمی گیرد و در طول یک ماه، چندین مجروح و حتی نقص عضو به خودش می بیند؛ بندی که اصل حیاتی برای هر زندانی ساکن آن، حفظ زندگی است. در بند قاتلان هرکس باید فقط مواظب خودش باشد و اگر نتواند به باند خاصی بپیوندد، باید تاوان تنها بودنش را با تجاوز بپردازد.
«رضا» فقط آوازه این بند را نشنیده بلکه چند باری هم برای تنبیه، مدتی را در بند اشرار سر کرده است: «قبلا تجاوز جنسی، یا به اصطلاح "عروس کردن" جوانان در بند اشرار و قاتلان رواج داشت اما امروزه هر یک از این اشرار که مایل به ارتباط جنسی باشند، برای خودشان یک همراه ثابت پیدا می کنند و او را در قبال خدمات جنسی که ارایه می دهد، در زندان محافظت و ساپورت می کنند. دیگر کم تر زندانی جوانی بابت پول، به ارتباط جنسی تن می دهد. قبلا دیده ام که یک جوان به خاطر یک بسته سیگار هم تن به این کارها می داد ولی الان آن ها بیش تر به داشتن یک پشتیبان گردن کلفت در زندان اهمیت می دهند. جوانی که شریک جنسی است را به عنوان "بچه" می شناسند.»
نقش «بچه» تنها ارایه خدمات جنسی نیست بلکه همانند یک همسر با او در اتاقش زندگی می کند، کارهای او را انجام می دهد و همانند یک دستیارتمام وقت، در اختیار او است.
رضا در این باره از شنیده هایش می گوید: «بچه برای گردن کلفت نوبت حمام می گیرد و در جلوی در حمام منتظر می ایستد تا اگر او به وسیله ای احتیاج داشت، در اختیارش قرار دهد. به خاطر دارم یکی از این اشرار به انفرادی افتاد چون به نگهبان ها پول پرداخته بود تا آن ها را قانع کند بچه او را نیز به سلولش بیاورند تا تنها نباشد. اشرار علاوه بر این که بچه دارند، سگ هم دارند. سگ در زندان اصطلاحی است که برای نگهبان های حمایت گر هر زندانی گردن کلفتی به کار می رود. با داشتن یک سگ در زندان، می توان مواد مخدر و موبایل به داخل وارد کرد. در این میان، سگ ها نیز سود می برند و متنفع می شوند.»
«محمدعلی» در زندان «سپیدار» اهواز تحقیقاتی در این مورد انجام داده است. او با اشاره به تجربیاتش در این مورد می گوید: «آن هایی که لواط می کنند، یک "خوانده" می گیرند که درست همانند یک همسر ایفای نقش می کند. خوانده تحت حفاظت و حمایت فرد متجاوز قرار می گیرد؛ این طور است که کس دیگری نمی تواند به خوانده دست درازی یا تعرض کند. البته چنین افراد گردن کلفتی زیاد نیستند و به تعداد انگشتان دست محدود می شوند چون وجود فرد قدرتمند دیگری را در قلمرو خودشان برنمی تابند. این افراد در بند زندانیان اعدامی و یا زندانیان طولانی مدتی مثل محکومان به حبس ابد بیش تر هستند. حتی از طرف زندان در این گونه بندها کاندوم توزیع می شود تا از همه گیر شدن ایدز و سایر بیماری های مقاربتی جلوگیری شود.»
از رضا می پرسم اگر فرد قربانی به مسوولان زندان مراجعه کرده و شکایت کند، با او چه برخوردی می شود؟ می گوید: «عملا هیچ! آن ها می گویند لابد خودت می خواستی. تنها کاری که انجام می شود، انتقال و جابه جایی فرد متجاوز به بند دیگری است؛ آن هم در صورتی که قربانی واقعا پی گیری و سماجت کند.»
اما زندان «قزل حصار» کرج قصه دیگری دارد؛ زندانیانی که ساکن آن جا بوده اند، شهادت می دهند تجاوز مداوم و برده گیری در این زندان که سیاه ترین زندان از لحاظ زورگیری محسوب می شود، سالیان درازی است که امری کاملا عادی تلقی می شود.
یکی از ساکنان سابق این زندان روایت می کند: «قبلا دسته های شرور و باندهای داخل زندان، جوانان تازه وارد را بین خودشان تقسیم می کردند و مثل "داعش"، آن ها را به بردگی جنسی می گرفتند. اما الان رسم عروس کردن و اجاره این عروس ها توسط اشرار به شکل برده جنسی مرسوم است. مسوولان زندان هرگز کاری در دفاع از قربانیان انجام نمی دهند و توان مقابله با اشرار مسلح به سلاح های سرد را ندارند. تنها امید هر زندانی فقط به خودش است. با گوش های خودم شنیدم که یک روز یک پاسدار بخش، یک زندانی را به داخل بند اشرار هل داد و گفت برایتان عروس آورده ایم. این اغراق نیست. یکی از تهدیدهای مرسوم بازجوها این است که می گویند می فرستمت به بندی که نتوانی شلوارت را بالا نگه داری.»
یک زندان سیاسی به «ایران‎وایر» می گوید: «از مهم ترین تهدیدات بازجویان به زندانیان سیاسی این است که شکنجه ای که ما می کنیم، صد برابر کم تر از شکنجه ای است که در بند اشرار و قاتلان بر سر تو خواهد آمد؛ یا همکاری کن و یا این که تو را به بند قاتلان و اشرارخواهیم فرستاد و به آن ها می گوییم که بعد از تجاوز شما را بکشند چون آن ها در به در به دنبال زندانی ضعیفی هستند تا او را بکشند و حکم اعدام شان پنج سال به عقب بیفتد.
این گونه نیست که چنین تهدیدی عملی شود ولی بار روانی به شدت زیادی بر زندانیان سیاسی تحمیل می کند.»
شرایط جنسی زندانی ها در بند «کهریزک» سابق یا بازداشتگاه «سروش» جدید هم چندان به سامان نیست و از سوی زندانیان ساکن آن جا خبرهای چندان خوشایندی به گوش نمی رسد. گر چه در زندان اوین هم هر از گاهی گزارشی از جانب مخبران به گوش مسوولان می رسد و با انجام بازرسی موردی شبانگاهی، دو نفر را برهنه در رختخواب غافل‎گیر می کنند و اتهام «لواط» هم به مجموعه اتهامات قبلی آن ها افزوده می شود؛ یک اتهام بی اهمیت.
منبع ایران وایر