خودنویس: دکتر مرادخانی، خواهرزاده علی خامنهای در نامهای خطاب به جوانان غرب مینویسد: «من به عنوان فردی که علی خامنهای و ماهیت حکومت اسلامی را خوب میشناسم توجه جوانان غربی و تمام کسانی را که احتمال دارد این نامه را بخوانند و تحت تاثیر ان قرار گیرند را به این نکته مهم جلب میکنم که این سخنان تزویری بیش نیستند و تنها نشان دهنده دو رویی علی خامنهای هستند.»
متن نامه محمود مرادخانی که در اختیار خودنویس قرار گرفته، به شرح زیر است:
علی خامنهای رهبر جمهوری اسلامی که به خلافتش، به نادرستی، نام جمهوری داده است، در نامهای که در ۲۵ نوامبر منتشر شد خطاب به جوانان کشورهای غربی، سعی بر مظلوم نمايی و همچنين ارائه افکار قرون وسطايی خود نمود.
هر چند که اکثريت جوانان اروپايی اين نامه را نخواهند خواند و به آن توجه هم نخواهند نمود ولی اندک شماری را که بواسطه اعتقادات مذهبی شان ممکن است اين نامه را مد نظر قرار دهند، موظفيم آگاه کنيم.
بنا به آشنايی عمقيی که اينجانب با شخص علی خامنهای و همچنين ديگر سردمداران خلافتش در ايران دارم، وظيفه خود دانستم که خوانندگان احتمالی اين نامه را آگاه کنم و همچنين توجه رهبران و سياستمداران کشورهای غربی را به دوريی ها و به ترفندهای اين رژيم جلب کنم.
علی خامنهای در این نامه پس از ریختن اشک تمساح، اینچنین وانمود میکند که تروریسم اسلامی کنونی ربطی با حکومت اسلامی ايران و مذهب اسلام ندارد.
همگان از جنایات تروریستی اخیر در پاریس و همچنین جنايتهایی که در کشورهای سوریه، عراق، افغانسستان و ديگر نقاط جهان صورت گرفته اند آگاه هستند. أين جنايات که به توسط گروههای تندرو تروریست از جمله، طالبان و داعش به نام اسلام و به امید استقرار امپراتوری اسلامی انجام میشوند، سبب کشته شدن انسانهای بسياری شدهاند.
ما میدانیم که خمینی با ورودش به ایران و استقرار حکومت اسلامی، ایده برقراری شریعت اسلامی را پایهگذاری و نهادینه کرد. اگر در ایران به قول خودشان اسلام ناب محمدی و شریعت اسلام برقرار نمیشد، دیگر مسلمانان منطقه به این فکر نمیافتادند که دولت اسلامی تشکیل دهند!
مشخص است که هر جامعهای و حتی هر فردی تفسیر خودش را از هر مذهبی دارد، مسلمانهای کشورهای مختلف به اسلامهای مختلف اعتقاد دارند، هر چند حکومت اسلامی ایران و داعش هر کدام ادعا دارند که اسلام واقعی هستند، ولی مذهب یک مساله شخصی است و هر کس بسته به شناخت و درک خودش تفسیری از اسلام میکند. به همین دلیل است که نوع حکومتهای اسلامی در مناطق مختلف با هم تفاوت دارند. جمهوری اسلامی همان جنایات داعش را در داخل ایران انجام میدهد و تفاوتی بین افراط گریهای داعش و افراط گریهای جمهوری اسلامی وجود ندارد. در جامعه اسلامی ایران بانوان کمترین مقام را دارند و دگر اندیشان اجازه ابراز نظر و وجود ندارند.
علی خامنهای در ابتدای نامه خود ازحوادث تروریستی پاریس ابراز تاسف میکند ولی در مورد کشتار و جنایاتی که به دلیل تحریکات و دخالتهای حکومت اسلامیاش در منطقه اتفاق افتاده است، خودش را به فراموشی میزند. جنایاتی که در عراق و سوریه اتفاق میافتند به خاطر تحریکات حکومت اسلامی و در رأس آن علی خامنهای در عراق و سوريه و حمایت او از برادر ديکتاتورش بشار اسد هستند.
مسلمانان جهان باید بدانند که علی خامنهای و البغدادی (رهبرداعش) که خودشان را ولی امر مسلمین میدانند نگرانی مردم خود را ندارند و هدفشان سازندگی، پیشرفت و افتخارمردم خود و منطقهشان نیست. اینها فقط برای در دست نگاه داشتن قدرت است که فعالیت میکنند و مذهب را وسیله ای قرار دادهاند برای اینکه به بقای خودشان ادامه دهند.
بدیهی است که به دست گرفتن حکومت به حیله و به وسیله مذهب و ایدئولوژی امریاست ساده و بارها در تاریخ دیدهایم که حکومتهای مذهبی و ایدئولوژیکی خیلی راحت میتوانند تشکیل شوند، قدرت را در دست بگیرند، پیشروی کنند، جنگ به راه بیاندازند و جهان را نا بسامان بکنند. همآنطور که هیتلرتوانست با ایدئولوژی نژاد پرستی خود جنگ جهانی را به وجود بیاورد.
فراموش نکنیم که صدام حسین و حافظ اسد (پدر بشار اسد) پیش از به وجود آمدن جمهوری اسلامی مسلمان نبودند و حکومتشان اسلامی نبود. هر دو اینها کمونیست بودند و گرایششان به کشورهای بلوک شرق بود ولی هنگامی که دیدند که شخصی مانند خمینی بدون هیچ دانش سیاسی یا نظامی و به راحتی توانست انقلابی به راه بیاندازد و مملکتی را در دست بگیرد متوجه شدند که برگ برنده خمینی استفاده از مذهب بوده است. آنها از خمینی تقلید کردند و مذهبی و اسلامی شدند. گروههای سنی منطقه نیزگرایش به شریعت اسلام را از خمینی و سپس خامنه ای یاد گرفتند.
نامهای که رهبرحکومت اسلامی برای جوانان غربی نوشته نامه دلسوزی یا همدردی نیست. اگر این نامه را به دقت بخوانیم متوجه میشویم که پیام این نامه تشویقی برای ادامه به تروریسم و ادامه به افراطگری است. چرا که همچنان که بر اساس توهم توطئهگری حکومت خود را بنا کردند، در بسیاری از قسمتهای این نامه نیز کشورهای غربی یعنی اروپا و امریکا مسئول ایجاد تروریسم معرفی شدهاند. در صورتیکه مشخص است که برای تروریست شدن و برای افراطگرایی اسلامی باید یک پایه ایدئولوژیکی و مذهبی محکم و از قبل نهادينه شده وجود داشته باشد. بدون وجود این پایه هیچ شخصی افراط گرا نمیشود. پایه اصلی در منطقه وجود داشته واز جای دیگری نیامده است. بنیاد افراطی شدن را حکومت اسلامی ایران تنظیم و نهادینه کرده است.