Wednesday, December 16, 2015

ایران را به کجا می‌برید آقای خامنه‌ای! مجتبی واحدی



رهبر جمهوری اسلامی برای هزاران کیلومتر دورتر از دربار خود نامه می‌نویسد و برای جوانان غربی نسخه می‌پیچد. ای کاش کسی می‌توانست به او نامه بنویسد و به رهبر پرمدعای جمهوری اسلامی یادآوری کند که "انرژی هسته‌ای پیشکش، اقلاً از خروج ارز و پر کردن جیب شرکای چینی خود به خاطر ورود سوزن و سنجاق به ایران جلوگیری کنید"


چند روز قبل برخی محافل امریکایی ادعا کردند جمهوری اسلامی در فروش نفت داعش نقش داشته است. نمی دانم این ادعا واقعیت دارد یا همانند گزارش کذب سازمان های امریکایی در خصوص وجود سلاح های کشتار جمعی در عراق است که جنگی پر هزینه و عالم سوز را موجب شد. در این مورد باید منتظر اخبار بعدی بود اما عجیب تر از این ادعا، استدلال لابی های جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای رد این ادعاست . آنها می گویند "جمهوری اسلامی برای فروش نفت تولیدی خود دچار مشکل است. پس چگونه می تواند نفت داعش را خریداری کند و لابد به دیگران بفروشد؟" سخن این مریدان جمهوری اسلامی اگر در مورد حاکمان هر کشوری بود آن را می پذیرفتم اما در مورد سران جمهوری اسلامی و عوامل آنها نه ! زیرا در دشمنی با منافع ایران و ایرانی روی هر بیگانه ای را سپید کرده اند.

کسانی که خرید نفت داعش توسط جمهوری اسلامی را تکذیب می کنند دو پیش فرض در ذهن دارند. نخست آنکه حکومت جمهوری اسلامی توسط یک قوه عاقله و متمرکز اداره می شود و دوم آنکه در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های این قوه عاقله ، منافع ملت ایران، حرف اول را می زند. البته در زمینه سرکوب مخالفان و منتقدان ،باید اعتراف کرد نهاد تصمیم گیری ،منسجم است و همه اقدامات و اظهارات ،هماهنگی کامل دارد. بر همین اساس ،به محض آنکه سخنی گزاف از دهان رهبر جمهوری اسلامی در خصوص کسی خارج می شود مزد بگیران او به صورت هماهنگ ،چشم ها را می بندند و دهان ها را به هتاکی باز می کنند.

نیروهای سرکوبگر که تحت فرماندهی "برادران قاچاقچی سپاه "قرار دارند نیز در هماهنگی کامل با هتاکان و رهبر آنها ،وظیفه سرکوب را بدون فوت وقت ،انجام می دهند و آخرین نقش نیز توسط قاضی نمایان مزدور و قوه خجالت آفرین قضائیه ،ایفا می گردد. برای اینان ،تفاوتی هم نمی کند که فرد مغضوب رهبر ،یک مقام سابق جمهوری اسلامی است یا یک مرجع تقلید یا استاد دانشگاه. اما از عرصه سرکوب که بگذریم حکومت جمهوری اسلامی ،مصداق کامل حکومت ملوک الطوایفی است و هر کس به فکر جیب خویش است تا آن را از اموال متعلق به ملت ایران ،پر نماید. این سود جویی از هر راهی تامین شود رانت خواران وابسته به بیت رهبر، از آن دریغ نمی کنند :چه واردات کالای غیر استاندارد چینی چه واسطه گری احتمالی برای فروش نفت ارزان قیمت داعش .

در خصوص تضاد تصمیم گیری ها در جمهوری اسلامی با منافع ملی ایرانیان نیز گمان نمی کنم نیازی به تلاش زیاد باشد. مردم ایران بارها شاهد اظهار نظرهایی از سران نظام و سخنگویان رسمی و غیر رسمی آنها بوده اند که همگی حاکی از قرار نداشتن ایران و ایرانی در میان اولویت های اصلی آنان است. ریخت و پاش های چند میلیارد دلاری در سوریه و لبنان و فلسطین ،علیرغم وجود میلیونها فقیر در ایران ، بارز ترین نشانه از ایران ستیزی حضرات است. اینکه یک آخوند دربار خامنه ای می گوید "سوریه از خوزستان برای ما مهم تر است " و آن دیگری علیرغم آگاهی از نیاز اقتصاد ایران به توسعه روابط با قدرت های غربی ، هر نوع مصالحه اقتصادی با اروپا و امریکا را نشانه نفوذ دشمن می خواند دلایل واضحی از بی اهمیتی سران به نظام و سخنگویان آنها به بهبود وضعیت رفاهی ایرانیان است. چشم بستن بر فساد کلان دولت احمدی نژاد به مدت هشت سال وحتی دفاع از او با "فرمان کش ندهید " از دیگر نشانه هایی است که مدعای این مقاله را ثابت می کند.

اما اکنون به نظر می رسد برای اثبات این دشمنی ها ،مراجعه به آمارهای رسمی جمهوری اسلامی کفایت می کند. جدید ترین گزارش از واردات که توسط گمرک ایران منتشر شده ، اقلام عجیبی به چشم می خورد :دستمال گردن، آب‌پرتقال، جوراب، میخ، پونز، سنجاق قفلی، سوزن دوزندگی و........ البته این نخستین بار نیست که برخی اقلام که به راحتی قابل تولید در داخل است از برخی کشورهای خاص وارد می شود. در سال های گذشته ، بارها آمارهایی از واردات کلان چادر مشکی ،جانماز ،تسبیح و سجاده از چین منتشر شده است.

پرچم ایران از دیگر اقلامی است که در گزارش های پیشین واردات از چین به چشم می خورد. تردیدی نیست که دلیل اصلی واردات کالاهای چینی، باج دهی جمهوری اسلامی به برخی قدرت های جهانی برای حمایت از بلند پروازی های هسته ای بوده و البته در این میان ،نورچشمی های دربار رهبر هم به سهم خود رسیده اند. اما فاجعه آمیز ترین بخش ماجرا آنجاست که طمع ورزی سیاسی سران نظام و رانت خواهی و رانت خواری عوامل آنها ،علاوه بر سلامت اقتصاد کشور ،سلامت جانی ایرانیان را نیز هدف می گیرد. در سال های گذشته ،واردات کامیون های غیر استاندارد "هوو" منجر به اعتراضات بسیار شد .

استاندارد نبودن سیستم ترمز و ایمنی این کامیون باعث تصادفات منجر به جرح و مرگ بسیاری شد تا جایی که رسانه ها، نام "ارابه مرگ " بر این تحفه چینی گذاشتند. اما بهترین نشانه بر اینکه باج دهی به چین در سطحی بالاتر از دولت ،تصمیم گیری می شود تداوم واردات کالاهای غیر استاندارد چینی در دولت روحانی است. یک سال پس از پایان کار احمدی نژاد گزارش هایی از ورود ده هزار خودرو "ام وی ام " چینی به ارزش چهار صد میلیاردتومان برای پیوستن به ناوگان تاکسیرانی منتشر شد . واردات شیر خشک مخلوط با پودر ملامین از چین از دیگر نمونه هایی بود که "بی وطنی "و "ضد انسان" بودن بسیاری از مدیران سیاسی و اقتصادی جمهوری اسلامی را ثابت می کرد.

اما از ابعاد انسانی و اخلاقی این وطن فروشی ها که بگذریم آمار جدید واردات از خارج که اقلامی مانند سنجاق و میخ هم در میان آنها وجود دارد برخی پرگویی ها وادعاهای رهبر جمهوری اسلامی را نیز زیر سوال می برد. او سال هاست که انواع هزینه های سیاسی و اقتصادی را بر مردم و کشور ایران تحمیل کرده تا ادعای خود در خصوص پیشرفت های مشعشع علمی در دوره رهبری خود را اثبات نماید. او همچنین چند سال قبل با سر وصدای فراوان از خودکفایی ایران در تولید گندم سخن گفت. اما اکنون ، نه تنها گندم و برخی حبوبات دیگر در نخستین ردیف های واردات کالا به ایران حضور دارد بلکه کالاهایی توسط رانت خواران نزدیک به دربار رهبر و برادران قاچاقچی سپاه وارد کشور می شود که عقب مانده ترین کشور ها نیز از واردات آنها بی نیاز هستند.

رهبر جمهوری اسلامی برای هزاران کیلومتر دورتر از دربار خود نامه می نویسد و برای جوانان غربی نسخه می پیچد. ای کاش کسی می توانست به او نامه بنویسد و به رهبر پرمدعای جمهوری اسلامی یادآوری نماید که "انرژی هسته ای پیشکش. اقلا از خروج ارز و پر کردن جیب شرکای چینی خود به خاطر ورود سوزن و سنجاق به ایران جلوگیری نمایید