کیهان : محمد تقی مصباح یزدی در دیدار با مسؤولان کمیته امداد امام خمینی به تبیین ضرورت تقویت دینی پرداخت. سخنرانی وی بدین شرح است:
مشکل اساسی ما این است که باید اثبات کنیم سعادت دنیا و آخرت انسان بدون اسلام حاصل نمیشود و اسلام ضامن سعادت همه انسانها در همه عصرها است. این فرهنگی است که اگر رخنه پیدا کند چیزی جای آن را نمیگیرد و با سبد کالا و امثال آن نمیتوان آن را جبران کرد. این فرهنگ است که اگر به خطر بیفتد رهبر معظم انقلاب برای نظام احساس خطر میکند. تاکنون مردم ما دل به اسلام بسته بودند و این دلبستگی با عواملی همچون فرمایشات امام، دیدن جنازههای شهدا تقویت میشد.
اما آنچه که مایه نگرانی است این است که امروز بخواهیم یا نخواهیم نسل جوان ما تحت تأثیر ماهوارهها، اینترنت و ... است و این ابزار در خانههای ما نفوذ کرده است و دختر و پسرهای ما هم از آنها تربیت میگیرند. چه عاملی میتواند این مشکلات را اصلاح کند؟ آن عامل فرهنگی که میگویند از اقتصاد مهمتر است عاملی است که بتواند این نقص را اصلاح کند. باید فرهنگ دینی را تقویت کنیم، نه هر فرهنگی و نه مجموعهای از گویش خاص، منش خاص، رقص خاص و تقویت هر فرهنگی که موجب سعادت دنیا و آخرت ما نمیشود.
این وظیفهای است که ما احساس میکنیم و در درجه اول هم این مسؤولیت متوجه کسانی است که با داشتن معلومات و سرمایه لازم، صلاحیت این کار را داشته باشند. ولی هر کسی هر جا که باشد در حد توان خود باید این فکر را ترویج دهد. این کار با حرف یک نفر، حتی شخص مقام معظم رهبری سامان نمییابد. ملاحظه میفرمائید ایشان امروز سخنرانی میکند، فردا عکس این مسأله را به ایشان نسبت میدهند.
اگر یادتان باشد امام میفرمود من دیگر نمیدانم با چه زبانی باید صحبت کنم که آن را غلط تفسیر نکنند.امام این همه ساده و بیپیرایه سخن میگفت، اما آنهایی که غرض دیگری داشتند طور دیگری آن را تفسیر میکردند. امروز عین همین قضیه را درباره فرمایشات رهبر معظم انقلاب میبینیم. مثلا ایشان میفرمایند: اگر رخنهای در فرهنگ ایجاد شود جبرانناپذیر است. عدهای در تفسیر آن میگویند: فرهنگ یعنی آزادی گفتار و بیان و آداب و رسوم محلی، ما نوکر مردم هستیم و باید ببینیم مردم چه میخواهند. لازمه این تفسیر این است که با دین خداحافظی کنیم و تنها ببینیم خواستهها و هوسهای مردم چیست و آن را حاکم کنیم. این همان فرهنگ آمریکایی است که سعی دارد بر دنیا حاکم شود.
تعبیر دینی این سخن این آیه شریفه است: أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ؛ «آیا دیدی کسی را که معبود خود را هوای خود برگزید؟» کسانی به جای خدا، هوس را قرار میدهند و به دنبال این هستند که هوس چه میگوید. این فرهنگ الحادی امروز است. ما دو فرهنگ و دو قطب فرهنگی داریم؛ یکی قطبی فرهنگی که میگوید: انسان بنده است و فقط باید ببیند مولای او چه میگوید، و دیگری قطبی فرهنگی که میگوید: انسان آزاد است و خودش آقای خودش است و باید حقش را از خدا بگیرد - اگر خدایی باشد. خدا چه حق دارد به ما بگوید چنین و چنان کن یا نکن! ما حق داریم هر کاری دلمان میخواهد انجام دهیم. این دو فرهنگ است که اولی فرهنگ جمهوری اسلامی است و دومی فرهنگ آمریکایی است. ما باید ببینیم در میان این دو فرهنگ کجا قرار داریم. برخی دل به این خوش کردهاند که بگویند ما اهل اعتدال هستیم و مقصودشان این است که اندکی از این فرهنگ و اندکی از فرهنگ دیگر را میگیرند، نه همه فرهنگ اسلام و نه همه فرهنگ آمریکایی. این میشود اعتدال!
چرا برای نظارت بر مواد غذایی و مواد بهداشتی بازرسهایی میگذارید و نمیگوئید: مردم خود عقل دارند و خودشان بروند انتخاب کنند! آیا مواد غذایی و بهداشتی مهمتر است یا فرهنگ، دین و اعتقاد به ارزشهای اسلامی؟ مگر ندیدیم که برخی جوانها وقتی پای رسانههای مخالف ارزشهای دینی مینشینند چگونه در افکار و عقایدشان تحول پیدا میشود و عقاید دینی آنها سست میشود؟ مگر کم دیدیم جوانهایی که نماز شب میخواندند و وقتی وارد دانشگاه شدند کافر از دانشگاه خارج شدند. بنده خودم اشخاصی را با اسم میشناسم که چنین تحولی پیدا کردند. اینها مگر تأثیر تبلیغات نیست؟ چرا دشمن تا این اندازه برای تبلیغات هزینه میکند؟ آیا صحیح است که با وجود چنین خطراتی بگوئیم: همه رسانهها باید آزاد باشند و معنای پیشرفت فرهنگی و توسعه فرهنگی چیزی جز این آزادی نیست؟
چرا شما برای سالمسازی محیط زیست و پاک شدن هوا تلاش میکنید و خود را مسئول میدانید؟ چرا میگوئید آب آشامیدنی باید سالم باشد و مرتب آن را آزمایش میکنید؟ آیا این تلاشها و مراقبتها توهین به مردم است؟ چرا درباره این امور نمیگوئید: مردم خودشان میفهمند که چه آبی را بنوشند و چه آبی را ننوشند و میگوئید: این کار تخصصی است و وظیفه متخصص است که بر آبی که در دسترس مردم قرار میگیرد نظارت کند و مراقب باشد که آبهای آلوده با آب آشامیدنی مخلوط نشود و باید متخصص بر محیط زیست نظارت داشته باشد تا مواد آلوده چند میلیون ماهی را یک مرتبه از بین نبرد؟ همانطور که این امور را وظیفه دولت میدانید و خود را موظف میدانید که رسیدگی و نظارت کنید، در مورد مسائل فرهنگی هم وظیفه دارید و باید رسیدگی کنید تا غذای روحی فاسد به درون روح جوانان ما وارد نشود و بلکه این حوزه هزاران بار از آن امور مهمتر است. -