نیک آهنگ کوثر
گفتگو با آرین آریان، عکاس و فیلمساز-قسمت اول و دوم
آرین میگوید: «اسلام نیمه تاریک ندارد. همهاش تاریک است... زن و مرد قربانی مذهب هستند اما زن مثل همیشه قربانی قدرتی مذهبی است که مردان آن را ساختهاند و از زمانی که جنینی آغاز میشود و ادامه مییابد.»
آریان در کرمان به دنیا آمده است. در پانزده سالگی اولین داستان کوتاه خود را نوشته و در همان زمان ها کارعکاسی را هم شروع کرده است. علاوه بر نوشتن و عکاسی در همین سال های نوجوانی به یادگیری بازیگری وشرکت در نمایش های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان کرمان هم پرداخته است. در کنار فعالیت درتئاتر در ۱۷ سالگی اولین فیلم کوتاه هشت میلی متریاش را میسازد که جایزه بهترین تدوین را از سینمایجوان می گیرد. سال ۶۷ وارد دانشکده سینِما و تئاتر میشود و لیسانس کارگردانیاش را میگیرد و سال ۷۴ از همانجا فوق لیسانس سینِما میگیرد.
در دوران تحصیلش و بعد از آن تعدادی فیلم کوتاه می سازد که بعد از مهاجرتش به کانادادر سال ۲۰۰۱ اکثر فیلمهایش در ایران میمانند. در مونترال کانادا دوره یکساله تدوین فیلم با سیستم Avid را فرامیگیرد و گاهی پروژه های مختلف را تدوین می کند. به دلیل شرایط سخت فیلمسازی در کانادا تمرکزش را روی عکاسی و بهخصوص عکاسی برهنه که همیشه دوست داشته انجامش دهد نمایشگاههایی در کانادا و اروپا برگزار کرده است. به عنوان یک عکاس ایرانی اولین بار برهنگی را با موضوعات فرهنگی ایرانی ترکیب میکند که طرفداران و مخالفانبیشماری را به دنبال دارد.
یکی از عکسهایش که بسیار عمومی میشود «مادر زمین» نام دارد و به مناسبت نوروزاست. دختر برهنهای با دامنی قرمز است که سه تار میزند و عناصر هفت سین روی دامنش قرار گرفتهاند. عکس بحثهای زیادی را برمیانگیزد و هنوز هم بدون اطلاع او در جاهای مختلف از آن استفاده میشود. نگاه انتقادی او به مذهب در دو مجموعه «عمامهها» و «قربانی آیات» نیز سر و صدای زیادی میکند و بحثهایی را در شبکههایاجتماعی به دنبال دارد. این گفتگو به مناسبت نمایشگاه جدید او از عکسهای قدیم و جدید مجموعه «عمامه ها» و«قربانی آیات» در مونترآل است.
با آرین گفتگو کردهام. گفتگویی که بخش نخست آنرا امروز میخوانید:
نیک آهنگ کوثر: فکر کنم ۱۰-۱۲ سال پیش تعدادی از عکسهای برهنهای که گرفته بودی را در مونترآل نشانم دادی. حس میکنم آرام آرام سبک خودت را یافتهای، با اندکی آرامش در نمایش یک طوفان. نمیخواهم سوال «روشنفکری» بپرسم، اما چه شد که به این مسیر پا گذاشتی و به اینجا رسیدی؟
آرین آریان: رسیدن در دو راستا است. یکی موضوعی و یکی فرم. و کشف هر دوی اینها نتیجه صبوری و سماجتم روی این نوع عکاسی(عکاسی هنری برهنه) بود. برخی از این ایدهها را حتی از ایران در ذهنم بود و همانطور که قبلاً گفتم محیط مناسب ایجاد شد که آنها را ارائه کنم. ببین نیکانجان، ما تجربه عکاسی برهنه را در ایران به دلیل فضای موجود نداریم تا بازتابی داشته باشد و بحثی بشود و کارها دیده شود. به همین دلیل در محیط بیرون ایران که عکاسان اینجایی این تجربه را سالها داشته اند تو بخواهی بگویی من هم حرفی دارم راحت نیست. بگذار این رسیدن را کمی باز کنم. خب نشان دادن یک بدن برهنه کار خیلی راحتی است. همین جا هم هزاران عکاس عکس برهنه میگیرند و هیچ چیز خاصی هم جز برهنگی در عکسهایشان وجود ندارد.
من همیشه فکر میکنم اگر این مدل لباس داشته باشد با این عکس چه برخوردی میشود و وقتی میبینم با فرض داشتن لباس عکس باز هم میتواند حرفی داشته باشد عکس را میگیرم. این در مورد عکس هایی است که برهنگی با بقیه فضا ترکیب شده و بخشی از آن است. اما عکسهایی هم هست که فقط به فرم بدن توجه کردهام و بیشتر فوکوسم روی استتیک و زیبایی تن بوده. کارهای برهنه مجسمه و نقاشی بعد از رنسانس اروپا اصلش تقدیر بدن انسان است. حالا بعضی ها ممکن است از همان هنر برهنه نگاه جنسیتی برداشت کنند یا هر چیز دیگری این ربطی به اصل اثر ندارد. شما در مورد هر چیزی می توانید برداشت شخصی خودتان را داشته باشید که با اثر فاصله داشته باشد. این توجه به بدن را در برخی از کارهایم میبینی که من نامش را «تقدس به بدن» می گذارم. و در واقع کشف آن. بدنی را نشان می دهم که بر اساس تابوهای مسخره دیده نمی شود و در انحصار چهارچوب های مذهبی و همچنین رابطه مالکیت و قدرت نیست. استاندارد خاصی هم برای انتخاب بدن ندارم و هر بدنی در هر فرمی زیبایی خودش را دارد. اینکه جامعه سرمایه داری زیبایی را بر اساس نیازهای خودش در زمان های مختلف به ذهن جامعه زور می کند مسئله من نیست. هر بدنی زیباست.
نکته دیگر وقتی زنهای من برهنه هستند این قضاوت احمقانه بر اساس لباس به کلی از بین می رود. او بدنش از این چرندیات مدرن و مذهبی رهاست. منظورم از چرندیات ارزشی است که جامعه مدرن به لباس به دلیل مارک و تبلیغات روی آن میدهد و ارزشی که مذهب به دلیل بسته بندی کردن زنها به آن می دهد. وقتی این قضاوتها در برهنگی نباشد "رهایی" اولین نکته مهمی است که دیده می شود.
نیک آهنگ کوثر: از سبکت بگو.
آرین آریان: سبک را که گفتی خیلی مهم است و خیلی هم زمان می برد تا به آن برسی. البته کماکان در حال تجربه های جدیدی هستم ولی آن آرامشی را که گفتی در اجرا و ارائه کارها بدست آورده ام و آن هم به دلیل اطمینان از نتیجه و تجربههای زیاد است. میدانی که بعد از ۲۵ سال کار عکاسی اولین نمایشگاهم را چند سال پیش گذاشتم و اون هم به دلیل رسیدن به سبک و مضمون مورد نظرم بود. تم کارها یک پروسه است که به مرور شکل میگیرد و بخش اعظمی از تم کارهای یک هنرمندِ واقعی برگرفته از کاراکتر و باورهای خودش هست. برای این میگویم هنرمند واقعی که بعضی ها با توجه به شرایط مختلف رنگ خودشان و رنگ تم هایشان عوض می شود و یا تم هایی را کار می کنند که ربطی به خودشان ندارد. اینها هنرمند واقعی محسوب نمی شوند. توی ایران هم زیاد داریم. کسانی که خط کاری شان را فستیوال ها تعیین می کنند و نه درک خودشان از رخدادهای محیط اطرافشان. ولی خوشحال باشیم همیشه در یک پروسه تاریخی هنرمندهای واقعی شناخته می شوند. حالا یا در دوران زندگی شان و یا سالها بعد از آن.
تم ممکن است آگاهانه باشد و یا نباشد. اگر نباشد دیگران و یا خود هنرمند بعدا آن را توی کارها کشف می کنند. در مجموعه اولیه کارهای برهنه ام که سال ۲۰۰۴ گرفته بودم بعدا خودم و دیگران متوجه تم تنهایی توی کارها شدیم.هم ناآگاهانه بود و هم نبود. ناآگاهانه بود چون قصد اولیهام نبود و ناآگاهانه نبود چون تنهایی سالها درگیری ذهنیام بود و توی شعرها و نوشتههایم دیده میشد و طبیعی است توی کارها خودش را نشان داده بود و همین شد که در مجموعه های بعدی مثل "تنها در تاریکی" آگاهانه تم تنهایی را استفاده کردم. به باور من «تنهایی» همیشه با انسان وجود دارد. چه انسان اولیه که خود را در مقابل طبیعت و رخدادهای آن تنها می دید و چه انسان امروزی که خود را میان یک جامعه بیمار تنها می بیند. برای فرار از آن هم انسان به خیلی چیزها مثل خدا، دوستان، کار، سکس، مشروب، ازدواج و غیره پناه می آورد ولی باز هم می بیند تنهاست. بر اساس همین تم است که تنهایی در بدنی که هیچ پوششی ندارد بهتر خود را نشان می دهد. این برای تم کارهایی که خشونت را می خواهم نشان بدهم هم بهتر به موضوع کمک می کند. چون نشان دادن برهنگی شکلی هم از خالص بودن در خود دارد. همانگونه که بدنیا آمده ایم و هنوز درگیر مناسبات مسخره جامعه بیمار نشده ایم. این خلوص در مقابل خشونت کنتراست بیشتری پیدا می کند. خشونت و مذهبی که در تعارض با این خلوص قرار دارند.
«عصیان» هم تمی است که در برخی عکس ها دیده می شود. عصیان به شرایط موجود و عصیان در مقابل زندگی. و عصیان در مقابل مذهب. به هر حال من وقتی هفده سالم بود با اینکه توی یک محیط خانوادگی و اجتماعی مذهبی بزرگ شده بودم از مذهب بریدم و نگاهم کم کم به همه چیز عوض شد. این یک انتخاب درست و آگاهانه بود که خیلی در زندگی ام تاثیر گذاشت و این باور تا به امروز محکم تر هم شده. هنوز هم باور دارم که یکی از بزرگترین گرفتاری های بشر خدا و مذهب است که آدمهای احمق در یک جامعه احمق تر توانستند یک باور خیالی و احمقانه به اسم مذهب درست کنند و بعد هم به واسطه این سیستم مریض(مذهب) یک موجودی به اسم خدا بسازند تا بر احمق تر ها سلطه پیدا کنند. سالهاست این احمق ترها با هم می جنگند، خم و راست می شوند، دعا می کنند، گرسنگی می دهند و می کِشند، دیوار می پرستند، کودک می کُشند و احمق ها هم حکومت می کنند. انتقاد از مذهب هم با توجه به دنیایی که سه میلیارد احمق دارد راحت نیست.
اما اینها را که گفتم بیشتر موضوعاتی بود که سالها درگیرش بودم. اینکه این موضوعات چگونه قالب خود را پیدا کنند چیزی است که شاید سالها زمان ببرد تا به آن برسی. مثالی بزنم. در مجموعه «تنها در تاریکی» که یک زن در فضای تاریکی در گوشهای از عکس حضور دارد چند سالی طول کشید تا به آن برسم. عمامه ها هم همینطور. میدانم عمامه را دارم. خشونت سیاسی-مذهبی را دارم. اما رسیدن به یک بیان تازه را با فکرکردن و تجربه کردن و تست زدن بدست آوردم. آخرین مجموعه ام «افسانه» که عکس نوروز هم یکی از آنهاست شاید ده سالی طول کشید تا به آن برسم. تنهایی. اله مان های فرهنگی. نقاشی ایرانی. رنگ. مسطح بودن اجزا. اینها را دارم اما اینها چطور با هم جمع شوند و در فرم مناسب شکل بگیرند زمان میبرد. رسیدن ها راحت نبوده.
نیک آهنگ کوثر: تو با سبک و سیاق خودت، و با عکسهایت از زنانی برهنه، «نیمه تاریک اسلام» را نشانه رفتهای. منظورت از نیمه تاریک چیست؟ زن چه نقشی اینجا بازی میکند؟
آرین آریان: اصلاً من میگویم اسلام نیمه تاریک ندارد. همهاش تاریک است. این نگاه به تیرهگی درواقع بخشی از تاریکی اسلام است که من با تعدادی عکس تلاش کردهام نشان دهم. زن و مرد قربانی مذهب هستند اما زن مثل همیشه قربانی قدرتی مذهبی است که مردان آن را ساختهاند و این قربانی بودن از زمانی که جنین است آغاز میشود و ادامه دارد. ببینید خشونت خودخواسته و یا زندانی خودخواسته چیزی است که در جوامع مذهبی روی زنها بخصوص اعمال میشود وهمه اینها به تربیت در محیطی که در آن بزرگ شده اند بستگی دارد. بسیاری از زنهای جوامع دینی از حجاب و قوانین نابرابر در جامعه ای که در آن رشد کرده اند راضی هستند. اگر هم یکی از بیرون اعتراض کند می گویند به شما ربطی ندارد خیلی هم خوب است. بزرگترین کاری که مذهب میکند این است شما را در چهارچوب خودش قرار می دهد. به شما می قبولاند که این بهترین چهارچوب است و بعد هم به شما اجازه بیرون رفتن از آن فریم را نمی دهد. چیزی که آقای آرامش دوستدار به خوبی به آن اشاره میکند و اینکه مذهب اجازه پرسش گری را از شما می گیرد. شما یا آن را می پذیرید و یا نمی پذیرید که البته در جوامع اسلامی انتخابی وجود ندارد و شما اتوماتیک وار مسلمان زاده شده اید و راه برگشتی هم ندارید. با پذیرش مذهب هم همه قواعد این چهارچوب با شما می آید. بنابراین خشونت ها شکل تقدس می گیرند. کشتن مقدس می شود. تجاوز و برده گی به غیر مسلمان ثواب میشود و بیشتر قربانیان این خشونت ها هم زنان هستند. شما به صدر اسلام هم نگاه کنید برده گی و یا کنیزی زن یک اصل پذیرفته شده اسلامی است و در همه جنگها زنها کنیز سربازان اسلام میشدند و خوابیدن با آنها و خرید و فروش آنها مجاز و شرعی بوده. اینها در دوران محمد بوده و چیزی که داعش کنونی میگوید چیزی جدا از دوران محمد نیست. اینکه عدهای میگویند این اسلام واقعی نیست باید گفت اسلام آنها اسلام ساختگی است
خشونت پذیرفته شده در جوامع مذهبی مثل این می ماند شما هر روز به یک نفر از کودکی سوزن فرو کنید و این شخص وقتی بزرگ شد اگر به او سوزن نزنید احساس ناراحتی می کند. به خشونت عادت کرده است و به دیگران هم می گوید من خیلی راضی هستم به شما هم مربوط نیست. دانش این را هم ندارد بداند این خشونت است. حالا شما زنها را ببرید توی بسته بندی حجاب و برقع و خونه و اجازه شوهر و غیره و از خودشان هم بپرسید می گویند راضی هستند و چون اسلام گفته اشکالی ندارد و حتما خوب بوده که اسلام گفته. دیگر به این کار ندارند که خود اسلام و بانی اش چه اشکالات اساسی دارد. یعنی پرسشی در این باره وجود ندارد.
آیا با این چالش اولیه، چالش بزرگتری در ذهنت داری؟ مقابله با تفکر یا تقدساتی که خیلیها جرات زیر سوال بردنشان را ندارند؟
با هر گونه تفکری که مقابل انسانیت قرار داشته باشد حتماً چالش خواهم کرد. هیچ ترسی از این چالش ها ندارم. فکر نکنم بالاتر از به چالش کشیدن اسلام تفکری باشد که تحمل نقد را نداشته باشد. این فقط اسلام است که خود را برتر میداند و از هر گونه نقدی هم مبرا. من البته گفتم خودم را به یک موضوع محدود نمیکنم برای همین پروژه بعدیام کاملاً با موضوعات قبلی متفاوت است.
آریان میگوید: «من از رنج وجود این مجازاتها تلاش کردم که آنها را به نقد بکشم. بعد از اجرای کارهایم گاهی خودم را قاضی میکنم ... در همین قضاوتها و نگاه کردنها هست که گاهی به شدت متأثر میشوم
نخستین بخش گفتگو با آرین آریان که نمایشگاهش این شنبه در مونترآل افتتاح میشود را اینجا میتوانید بخوانید.
آرین! این نمایشگاه تو همزمان با نمایش فیلم «محمد» مجید مجیدی شده. نظرت در این باره چیست.
ببین نیکان جان رژیمهای توتالیتر جدا از سرکوب خشونت آمیز مخالفانشان همیشه یک عده هنرمند را هم در ردههای مختلف برای تبلیغات خودشان دارند. تفاوت حکومت نازیها و جمهوری اسلامی خیلی اندک است. آنجا هم لنی ریفنشتال را هیتلر با بیشترین امکانات و سرمایه اجیر کرد تا قدرت خودش را به تصویر بکشد. یا عظمت المپیکی را که برگزار کرد. حالا ساختن فیلمی در باره شخصی که با سودای قدرت همه را از لب شمشیر گذراند چه نکتهای دارد؟
چه صداقتی میتواند در ساختن اینگونه فیلمهای تبلیغاتی و پر خرج وجود داشته باشد؟ این تازه کودکی محمد هست با این بودجه عظیم پنجاه میلیون دلاری در جامعهای که هر روز صدای کارگران از ندادن حقوقشان بلند است. اینها به هرحال ساخت و پاخت و پروپاگاندای رژیمی است که مجیدی هم بخشی از رانت خواران آن است. وقتی به گفته آقای مجیدی بزرگترین تجلی این فیلم بازدید رهبر از پشت صحنه آن است خودت تا آخرش را بخوان. رهبری که دستش به خون بسیاری از هموطنان آغشته است. جشنواره فیلم مونترآل هم میخواهد فیلم را نمایش دهد اشکالی ندارد ولی همگام با رژیم ایران شدن و تبلیغات رسانه ای برای یک فیلم پروپاگاندا کردن ارزشهای جشنواره را پایین میآورد. همزمانی نمایشگاه این فرصت را میدهد که برخی نگاهها را متوجه سیاهی مذهب بکنم.
نیک آهنگ کوثر: شاید خیلیها هم ندانند این حرفهای کسی است که در نوجوانی داوطلبانه در جنگ ایران و عراق شرکت کرده. آیا این حضور تأثیری رو کارها و باورهایت داشته؟
آرین آریان: اگر پنج سال پیش این سؤال را می پرسیدی اصلاً پاسخت را نمیدادم چون این موضوع به شدت آزارم میداد. نه اینکه الان ندهد اما الان میتونم در باره اش حرف بزنم. تأثیرش روی آدمی که الان هستم میشود بیزارشدن از خشونت و جنگ و آدمهای بانی آن. تأثیرش میشود خودم رابه شکل یک قربانی دیدن و حالا دنبال ریشه این قربانی شدن گشتن. مطمئنا روی کاراکتر خودم و کارهایم تأثیر داشته است.
سالها این موضوع یک ترومای وحشتناک برایم بوده و هست. شاید تنها موضوعی که با اشاره شدن به آن دچار لرزش میشوم و بیاختیار گریه ام میگیرد. هنوز هم همین حسها هست ولی باهاشون دارم کنار میام. سالهاست دیدن یک زخم کوچک و یا قطرهی خون حالم را دگرگون میکند و همه بدنم سست میشود. نمیدانستم ریشهاش به کجا برمیگردد. من دوبار در جنگ بودم که بار اول ۱۳ سالم بود و بار دوم ۱۵ و بار دوم بود که خط مقدم و جزیره مجنون بودم. من هم مثل خیلی از نوجوانان دیگر با ایدهآلهایی که رهبران مذهبی در قدرت برایمان ساخته بودند و فریبمان داده بودند قربانی شدیم. فکر نکنم که تأثیرات منفی جنگ هیچ وقت از بین برود و شاید کارهای هنری ام نوعی تراپی باشد و یا همون اعتراضی که گفتم به قربانی شدنم. در همین رابطه طرح یک فیلم مستند-داستانی را هم نوشتم که تهیه کنندهای هنوز پیدا نکردم. نوجوان جنگ رفتهای که گرفتار اگزیستانسیالیسم و بعد جهان پوچ پیرامونش و بعد هم خودکشی و خیلی چیزهای دیگر میشود و اکنون عکاسی برهنه میکند. اگر روزی بهتر بتوانم به موضوع جنگ نزدیک شوم به ایدههایی با موضوع نوجوانان و جنگ خواهم پرداخت اما گفتم نزدیک شدن به این موضوع هنوز برایم راحت نیست.
نیک آهنگ کوثر: سنگسار، دار و دیگر عناصر مجازاتهای اسلامی، المانهای بصری قدرتمندی هستند که در روح و ذهن مخاطب باقی میماند. آیا خودت به عنوان مخاطب نخست کارهایت، تحت تاثیر قرار میگیری؟
آرین آریان: من از رنج وجود این مجازاتها تلاش کردم که آنها را به نقد بکشم. بعد از اجرای کارهایم گاهی خودم را قاضی میکنم تا ببینم راضی هستم و بعد کار را منتشر میکنم. در همین قضاوتها و نگاه کردنها هست که گاهی به شدت متأثر میشوم.
نیک آهنگ کوثر: فرض کن یک بیننده، خارج از کانتکست، کار تو را ببیند. این احتمال همیشه هست. خودت در باره برداشتهای بینندگان مختلف چه فکر میکنی؟
آرین آریان: ببین نیکان جان من به تئوری مرگ مؤلف معتقدم. بنابراین وقتی من اثر هنری را خلق کردم دیگر از آن جدا شدم. من نباید خودم را به کارم سنجاق کنم و یا جزئیات آن را توضیح دهم. میتوانم به صورت کلی بگویم تنهایی مثلاً تم کارهایم هست ولی هر عکس به طور مستقل حرفهای بسیاری با خود دارد. بنابراین حتماً این احتمال هست هر بیننده برداشت متفاوتی داشته باشد و چه اشکالی دارد؟ به نظر من هنرمند نباید با توضیح اثرش نگاه بینندهها را محدود به نگاه خودش بکند. حالا گاهی هم یک بیننده فرسنگها با چیزی میخواستی بگویی فاصله دارد اشکالی ندارد. گاهی عکسی را که بعضیها خیلی با کیفیت هنری دیده اند بعضی دیگر پورنوگرافی دیده اند. این نگاهها با توجه به تفاوت شخصیتی و محیطی و مطالعاتی هر بیننده همیشه وجود دارد و باید تحملش کرد.
نیک آهنگ کوثر: خودت هم گاه و بیگاه مدل عکسهایت شدهای. امضای هیچکاکی است؟
آرین آریان: من فقط در یک مجموعه که نامش همزاد است حضور دارم. نه امضای هیچکاکی نیست چون یک مجموعه بود با موضوع بودن و نبودن با دیگری که خواستم از خودم استفاده کنم. درگیری من با انیموس درونیام است.
نیک آهنگ کوثر: و اما مونترآل. این شهر چه تاثیری روی خود تو داشته؟ آیا زندگی و درس در اینجا روی نگاهت به عنوان یک مومن سابق، اثری گذاشته است؟
آرین آریان: شاید پانزده سالی قبل از اینکه اینجا بیایم توی ایران مذهب را کنار زده بودم و مؤمن نبودم اما با توجه به شرایط فشاری که در ایران است عنوان نمیکردم. مونترآل فضای مناسبی بوده که کارهایم را ارائه کنم و فکرم رها باشد برای هر ایده ای که دارم ولی از نظر مذهبی شاید روی خیلیها تأثیر گذاشته و تغییر کردهاند اما روی من نه چون دگردیسی را قبلاً گذرانده بودم.
نیک آهنگ کوثر: مونترآل شهری است با مسلمانانی معتقد و نا معتقد. برخورد تندروها با تو در قبال کارهایت چگونه بوده است؟
آرین آریان: بگذار داستانی را برایت بگویم. یک فیلم کوتاه کار کرده بودم که در بخشی از آن نگاه انتقادی به سنگسار داشتم. جایی در جلسهای خودمانی فیلم را نمایش دادم و آنجا آقایی بلند شد و از سنگسار دفاع کرد و گفت زنی که خیانت میکند جزایش همین است و در ضمن سنگسار برای مردان هم است. خانمهای جلسه اعتراض کردند و جلسه شلوغ شد. من گفتم چون برای مردان هم هست پس اعتراضی نکنیم. انگار خشونت را به دو جنس گسترش بدهیم از بار آن کم کردهایم. بعد هم همانطور که قبلاً گفتم مردها همیشه راههای گریز از خشونت را در مذهب بیشتر دارند تا زنها. شما وقتی صیغه را درست کردهاید خیانت مردان میشود کشک. هر نوع رابطه خارج از ازدواج را میتوانید بگویید صیغه است و کاملاً هم قانونی است.
به همین دلیل زنها چون کالای انحصاری مردانشان هستند خارج از آن چهارچوب مجازاتهای وحشتناکی میشوند. جالب است توی ایران زنها و مردها علیه این خشونتها دارند مبارزه میکنند بعد یکی توی کانادا از این خشونتها دفاع میکند. شما کله تان از گچ باشد فرقی نمیکند کجا باشید. این گچ را دارید جابجا میکنید. اولین بار که عکسهای عمامهها و قربانی آیات را در فیس بوکم گذاشتم برخوردهای به شدت تندی در فضای مجازی داشتم. حتی تهدید هم شدم. اما نیکان جان همه این تهدیدها برای جا خالی کردن امثال من است. من جا خالی کنم و دیگران هم چه جایی برای حرف زدن و انتقاد میماند؟
من ادامه دادم و البته با همیاری آنها و فیس بوک صفحات من به کلی بسته شد و مجبور شدم صفحه دیگری باز کنم. به همین دلیل میخواهم فتو بلاگم را راه اندازی کنم و کارها را در فیس بوک نگذارم. در نمایشگاههای حضوری ام چند مورد برخورد داشتم که عموما عربها بودند چون معنی آیهها را میفهمیدند. با من بحث میکردند اینها اصلاً در قرآن نیست و تو اشتباه میکنی. فردایش مجبور شدم همه آیهها را پرینت بگیرم و اگر یکی شک داشت نشانش دهم. اینها برمیگردد به اینکه خیلیها میگویند مسلمان هستند اما اصلاً خبر ندارند در قرآن چه پارادوکسی وجود دارد.